آیا الله سبحانه وتعالی برای بندهاش کافی نیست که حاجتش را برآورده سازد؟
خداوند همان خالق بینیازی است که مخلوقات در سختی و مشکلات به او پناه میآورند (حقیقت فطرتی که خداوند مردم را بر آن خلق کرده است) و شخص مسلمانی که دین وی را میشناسد به او ایمان میآورد.
کلینی در کافی از داود بن قاسم جعفری روایت میکند که گفت: (به ابی جعفر ثانی گفتم: فدایت شوم، صمد کیست؟ گفت: (کسی که کم و زیاد به او نیازمند باشد) [۳۳].
و کلینی بر آن تعلیقی را آورده که میگوید: (خداوند همان است که تمام مخلوقات اعم از جن و انس هنگام نیازمندیها از او طلب میکنند و هنگام سختیها به او پناه میآورند و هنگام مشکلات به او امیدوارند و از وی طلب نعمت میکنند) [۳۴].
از امام جعفر صادق روایت شده، که هر گاه از امری ترسیدی بگو: بارالها هیچ کس بینیاز از تو نیست و تو از تمام آنهایی که خلق کردهای بهتر و برتر هستی، پس برای من فلان چیز را فراهم کن. و در یک روایت دیگر آمده که ای کسی که از همه چیز بینیاز هستی و هیچ چیز از تو بینیاز نیست [۳۵].
این امامان کجا و آنهایی که میگویند: «یا محمد یا علی مرا کفایت کن و یا میگویند یا مهدی ادرکنی! چون شما کفایت کننده هستید یا محمد یا علی مرا حفظ کنید چون شما حافظانید یا محمد یا علی مرا یاری دهید چون شما یاری دهندگانید. ای مولای من، یا صاحب الزمان، کمکم کن، کمکم کن، مرا درک کن، و مرا پناه ده»، کجا؟!.
{متأسفانه تشیع به انحراف کشیده شده است، در حالی که شیعیان حقیقی و علوی (نه شیعیان رافضی و صفوی) پیرو ائمه بودهاند که سخنان ائمه تا الآن در کتابهای خود شیعیان هست ولی متأسفانه به دلایلی که برای همگان معروف است به آن عمل نمیشود، اگر بارگاه امام رضا و معصومه و عبدالعظیم و غیره نباشد کاسبی و بازار عدهای کساد میشود که بر همگان روشن است و به همین دلیل حاضر نیستند حقایق به دست مردم برسد و همیشه از آگاهی مردم واهمه دارند و با تهدید و ارعاب عدهای هم که آگاهی مییابند، اما عدهی اندکی هستند که حاضرند راه درست و صحیح را بعد از آنکه فهمیدند اختیار کنند که آنها نیز مجبور میشوند عقاید خود را بعد از تغییر پنهان کنند.
به محض اینکه شخصی این حرفها را بگوید: میگویند: وهابی شده است در حالی که این سخنان همهاش از کتابهای خود شیعیان بوده و از قرآن کریم میباشد و هیچ ربطی به وهابیت و محمد بن عبدالوهاب ندارد، هر چند که محمد بن عبدالوهاب چیزی اضافه بر آنچه ذکر کردیم نگفتهاند و چیزی از خودشان نگفتهاند، این سخنان امامان شیعه و قرآن کریم میباشد که عدهای نمیخواهند به دست مردم برسد و با بر پا کردن هیولای وهمی و خیالی به نام وهابیت مردم را از حقایق دور نگه داشتهاند.
جناب آیت الله مکارم شیرازی هم مرتب مغلطه کاری میکنند و مردم را فریب میدهند و میگویند: وهابیها زیارت قبور را حرام میدانند و به کسی اجازه زیارت قبور نمیدهند!! در حالی که تمامی علمای اهل سنت اعم از سعودی و غیر سعودی اتفاق دارند که زیارت قبر مستحب و سنت است و باعث یادآوری آخرت میشود، و تمامی علمای اهل سنت از قدیم الأیام تا الآن با قبر پرستی و خاک برداری از قبور و به سر و صورت زدن و آسیب رساندن به بدن مخالف بودهاند و آن را جایز نمیدانند و این هیچ ربطی به علمای سعودی یا به قول ایشان وهابی ندارد، تمامی علمای شافعی و حنبلی و حنفی و مالکی از قدیم الأیام در کتاب هایشان با استدلال به آیههای صریح قرآن کریم ذکر میکنند که درخواست از غیرخدا جایز نیست، ولی مشکل جناب آیت الله چیز دیگری است زیرا میدانند که مردم پی به حقایق میبرند و بازار خمس ایشان کساد میشود، خمس در قرآن کریم یکبار آمده که آنهم در مورد غنایم جنگی است که اهل سنت هم به چنین خمسی اعتقاد دارند که بعد از جنگ غنایم بدست آمده از کفار به صورت خمس که در قرآن آمده تقسیم میشود، جالب اینجاست که وقتی شیعیان بخواهند خودشان این پول را به فقرا بدهند میگویند: نخیر جایز نیست باید به ما تحویل دهید تا ما مصرف کنیم! یعنی حتما باید به جناب مرجع تقلید تحویل دهند! در حالی که نزد اهل سنت هر شخصی خودش میتواند زکات مالش (دو و نیم درصد در سال) را مستقیما به فقرا بدهد و لزومی ندارد که به شیخ و مولوی و ملا تحویل دهد، امیدواریم که به کتاب خمس نوشته استاد حیدر علی قلمداران قمی که در سایت کتابخانه عقیده هست مراجعه کرده و حقیقت خمس را بدانید، امیدواریم که شیعیان بیدار شوند زیرا ما فقط قصد بیدار کردن آنها را داریم تا از شر کسانی که به نام دین از مردم سو استفاده میکنند نجات یابند، گاهی اوقات میگویند: که وهابیها همه را نعوذ بالله کافر میشمارند! و جز خودشان را مسلمان نمیدانند! خدمت ایشان و تمامی شیعیان علوی عزیز عرض میکنیم که تمامی علمای اهل سنت با شیعیان علوی هیچ مشکلی ندارند بلکه آنها را مسلمان دانسته و آنها را برادر دینی خود میدانند، و اگر گاهی تندی از برخی علمای اهل سنت صورت میگیرد مقصود آنها شیعیان رافضی (به قول دکتر علی شریعتی: شیعه صفوی) میباشد، که اعتقاد به تحریف قرآن دارند و یا برای خدا شرک میورزند و صحابه و یاران رسول الله را کافر میدانند یا به آنها سب و دشنام میدهند، اما عوام شیعیان خوب هستند و کسی آنها را کافر ندانسته و اگر هم اشتباهاتی از آنها رخ میدهد بخاطر این است که آنها نمیدانستهاند یا نمیدانند و دلیل ندانستن آنها هم همین اشخاص هستند که حقایق را از مردم و عوام الناس که گناهی ندارند پنهان میکنند یا معلومات تاریخی اشتباه به آنها دادهاند که باعث شده نسبت به فدائیان رسول الله (صحابه) بدگمان شوند و آنها را دشنام دهند} [۳۶].
و خداوند از آنها میپرسد: آیا الله برای شما کافی نیست؟
آیا برای اینها کافی نیست که پروردگارشان پناه و فریادرس آنها باشد؟ همان کسی که از او یاری میخواهند و از او طلب امنیّت و کمک میکنند آیا الله برای آنها کفایت نمیکند که دیگری را با او شریک میگردانند؟!.
خداوند میفرماید: ﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ لَيَقُولُنَّ ٱللَّهُۚ قُلۡ أَفَرَءَيۡتُم مَّا تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ إِنۡ أَرَادَنِيَ ٱللَّهُ بِضُرٍّ هَلۡ هُنَّ كَٰشِفَٰتُ ضُرِّهِۦٓ أَوۡ أَرَادَنِي بِرَحۡمَةٍ هَلۡ هُنَّ مُمۡسِكَٰتُ رَحۡمَتِهِۦۚ قُلۡ حَسۡبِيَ ٱللَّهُۖ عَلَيۡهِ يَتَوَكَّلُ ٱلۡمُتَوَكِّلُونَ٣٨﴾[الزمر: ۳۸] «و اگر از آنها بپرسى: «چه کسى آسمانها و زمین را آفریده؟» حتما مىگویند: «خدا!» بگو: «آیا هیچ وقت درباره معبودانى که غیر از خدا مىخوانید اندیشه مىکنید که اگر خدا زیانى براى من بخواهد، آیا آنها مىتوانند گزند او را برطرف سازند؟! و یا اگر رحمتى براى من بخواهد، آیا آنها مىتوانند جلو رحمت او را بگیرند؟!» بگو: «خدا مرا کافى است، و همه متوکلان تنها بر او توکل مىکنند!».
همانا شخص مسلمان با ندا و دعای خود از خداوند نه غیر او، از او میخواهد که نیازهایش را بر طرف کند و اندوهش را رفع نماید چونکه آن شخص میداند که طلب کمک و یاری از غیر خداوند (در آنچه که مقدور بندگان نیست) عبادت برای غیر الله است.
«لقد وقفت على روايات مكذوبة تحكي حقيقة الـمأساة، مأساة التوجه لبشر لا يملكون لأنفسهم ولا لغيرهم نفعاً إن أراد الله بهم ضراً ، ولا يملكون لأنفسهم حياة ولا نشوراً».«در حقیقت به روایتهای دروغین بر خورد کردم که توجه کردن به بشر را بازگو میکند، بشری که نمیتواند نفعی را به خود یا دیگری برساند، اگر خدا اراده کند که به وی ضرر برسد، و این انسانها مالک حیات و ممات خود نیستند».
پس آن روایات را به هر امامی اختصاص دادهاند و برای هر کدام وظیفهای در نفع و ضرر بیان کردهاند. (علی بن الحسین برای نجات از سلاطین و طلسم شیاطین و محمّد بن علی و جعفر بن محمّد برای آخرت و آن عبادتهایی که شایسته الله است و موسی بن جعفر که توسط او از خداوند سلامتی میجوئیم و علی بن موسی که از او سلامت دریا و بیابان طلب میشود و محمّد بن علی که رزق به وسیله او از طرف خداوند پائین میآید و علی بن محمّد برای بخشش و نیکی به برادران و طاعت خداوند و حسن بن علی برای آخرت و اما صاحب الزمان (مهدی) هر گاه شمشیری به تو رسید از او کمک بخواه که یاریت میدهد) [۳٧].
سپس مجلسی صاحب بحار الأنوار، دعایی را که در بر دارنده استغاثه از ائمه به نحوی که گفته شد به آن روایت الحاق میکند [۳۸].
بسیاری از دعاها، چنین هستند و ائمه به عنوان فریادرس و پناه دهندهای که دعای زیارت کنندگان اینگونه آنها را وصف میکند، مطرح میشوند: (قاضیان احکام و دروازههای ایمان و محلهای بخشش، به وسیله چه کسی نجات قطعی و حتمی است، کاری نیست که شما سبب آن نباشید برای رسیدن به خداوند وسیله نباشید پس هیچ نجات و گریزگاهی جز شما نداریم و هیچ مذهبی جز شما نداریم. ای چشمان نظارهگر خداوند متعال) [۳٩].
یکی از اینها فریاد میکشد: (یا حسین و یا علی و یا مهدی و شاید یا عباس) و از اینها مدد میجویند تا نیازهایش را بر طرف کند یا مشکلی را که از آن عاجز شده رفع نماید.
پس میبینم که یکی (یا علی مدد) زمزمه میکند و دیگر ندای (یا حسین کمکم کن) سر میدهد و آن یکی نزد مرقد امام رضا رفته و سر مرقد گریه میکند و خود را به ضریح میمالد و آن را میبوسد و از صاحب قبر کمک میخواهد و برای او نذر میکند!!.
و همچنین معتقد است که امام کاظم باب الحوائج است و دعای خود را متوجه وی میکند بدون اینکه از آن خالق زنده لایموت بخواهد!.
این اعمال مرا به این سوال که: چگونه یک مسلمان روزی ۱٧ بار در نمازهای روزانه خود این کلام الله سبحانه وتعالی را تکرار میکند که تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم (سوره حمد) و هنگامی که خواست برای رفع نیازهایش از کسی کمک بگیرد به مخلوقی مثل خود پناه میبرد بدون اینکه کمترین اهمیتی به آن آیه بدهد که از دوران کودکى ورد زبانش بوده است؟! میبینی که با تکرار این عبارت (علی را که مظهر عجایب است ندا کن) نیازهایش را بر طرف میکند. (و در مییابی که در گرفتاریها کمک توست، هر همّ و غمی با ولایت تو، ای علی، بر طرف میشود) و سپس میافزاید: (ای فریاد رس فریادرسان ای علی، کمکم کن) و پروردگار انسانها را که در قرآن کریم در مورد خودش این آیه را بیان کرده به فراموشی میسپارد».
﴿أَمَّن يُجِيبُ ٱلۡمُضۡطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكۡشِفُ ٱلسُّوٓءَ وَيَجۡعَلُكُمۡ خُلَفَآءَ ٱلۡأَرۡضِۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ قَلِيلٗا مَّا تَذَكَّرُونَ٦٢﴾[النمل: ۶۲].
«(چه) کسى است که دعاى مضطر را اجابت مىکند و گرفتارى را برطرف مىسازد، و شما را خلفاى زمین قرار مىدهد، آیا معبودى با خداست؟! کمتر متذکر مىشوید!».
و بایستی که بپرسیم آنگاه که ائمه پناهگاه نیازمندان و گریزگاه بینوایان و قبله دعاگویان باشند و جز با ذکر نامهای آنها دعاها بر آورده نشود، پس چه فرقی میان این و آنچه که مشرکان مکّه در مورد بتهایشان میپنداشتند وجود دارد؟!.
آری، اینجا یک تفاوت وجود دارد و آن اینکه مشرکان مکه هنگام سختیها الله را به اخلاص میخواندند: ﴿فَإِذَا رَكِبُواْ فِي ٱلۡفُلۡكِ دَعَوُاْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ فَلَمَّا نَجَّىٰهُمۡ إِلَى ٱلۡبَرِّ إِذَا هُمۡ يُشۡرِكُونَ٦٥﴾[العنکبوت: ۶۵] «هنگامى که بر سوار بر کشتى شوند، خدا را با اخلاص مىخوانند (و غیر او را فراموش مىکنند)؛ اما هنگامى که خدا آنان را به خشکى رساند و نجات داد، باز مشرک مىشوند!».
ولی آنهایی که به ائمه پناه میبرند و با ذکر نامهای آنها، آنها را فرا میخوانند در سختی و گرفتاری به خدا شرک میورزند.
[۳۳] کافی، ج۱، ص ۱۲۳. [۳۴] کافی، ج ۱، ص ۱۲۴. [۳۵] کافی، ج ۲، ص ۴۰۴. [۳۶] {} سخن مترجم میباشد. [۳٧] بحار الانوار، ج ٩۴، ص ۳۳. [۳۸] همان، منبع. [۳٩] بحار الانوار، ج ٩۴، ص ۳٧.