دیدگاه اهل سنت در مورد مختار ثقفی

مختار و کشتن افرادی که در به‌ شهادت رساندن حسین سهیم بودند

مختار و کشتن افرادی که در به‌ شهادت رساندن حسین سهیم بودند

مختار شخصی را به‌سوی یزید بن و رقاء فرستاد، یزید بن ورقاء قاتل عبدالله بن مسلم بن عقیل بود، هنگامی که سربازها منزل او را به محاصره‌ی خود در آوردند بیرون آمد و با آن‌ها درگیر شد، سربازها او را با نیزه و سنگ تا جایی زدند که از پا در آمد، سپس در حالی که هنوز رمقی در جانش باقی مانده بود آتش زدند.

سپس مختار لشکری را به‌سوی حکیم بن فضیل السنبسی فرستاد، او کسی بود که روز شهادت حسین، عباس بن علی بن ابی‌طالب را به اسارت گرفته بود، خویشان حیکم بن فضیل به نزد عدی به حاتم رفته بودند تا شاید نزد مختار شفاعتش کند و مختار از او بگذرد، اشخاصی که او را دستگیر کرده بودند ترسیدند مبادا عدی از آن‌ها زودتر به مختار برسد و مختار نیز شفاعت و میانجیگری او را بپذیرد، آن‌ها نیز حکیم را قبل از رسیدن به مختار کشتند.

همچنین مختار اشخاصی را به‌سوی زید بن رقاد الجنبی فرستاد، زید بن رقاد می‌گفت: من جوانی از جوانان کربلا (یعنی عبد الله بن مسلم بن عقیل) را در حالی کشتم که کف دستش را بر روی پیشانی‌اش گذاشته بود تا از برخورد تیر به آن جلوگیری کند، من نیز کف دستش را بر روی پیشانیش محکم بستم و او نمی‌توانست کف دستش را از روی پیشانی‌اش بردارد، و می‌گفت: هنگامی که او را با تیر زدم گفتم: بار الها این‌ها کسانی هستند که ما را خوار و ذلیل کردند پس آن‌ها را بکش همانگونه که آن‌ها ما را کشتند. سپس زید عبدالله بن مسلم بن عقیل را با تیر دیگری زد، و می‌گفت: هنگامی که بالای سرش آمدم دیدم که مرده است، و نیزه‌ای که با آن او را کشته بودم از بدنش خارج کردم، و اینقدر با نیزه‌ای که به پیشانیش زده بودم ور رفتم تا اینکه توانستم آن را هم از بدنش بیرون بیاورم، و به این حرف‌های خود افتخار می‌کرد. هنگامی که لشکر مختار به سراغش آمدند او شمشیر به دست از منزل خارج شد، شخصی به نام ابن کامل از بین لشکر مختار به دیگران گفت: به وسیله‌ی شمشیر هیچ ضربه‌ای به او نزنید، ولی با تیر و سنگ او را هدف قرار دهید، آن‌ها نیز به اندازه‌ای او را با سنگ و تیر زدند تا اینکه بر زمین افتاد، لشکر مختار او را زنده آتش زدند.

همچنین مختار شخصی به نام عمرو بن الصبیح الصدائی را به مجلسش احضار کرد، و این شخص همیشه می‌گفت: من در کربلا به تمام لشکریان حسین ضربه‌ای زده‌ام و زخمی‌شان کرده‌ام، این شخص شبانه به نزد مختار آمد، مختار نیز دستور داد تا تیراندازان آماده شوند و به اندازه‌ای او را با تیر و کمان زدند تا اینکه مرده بر زمین افتاد.

همچنین مختار گروهی را به سوی مره بن منقذ العبقیسی قاتل علی بن الحسین فرستاد، مره شخصی بسیار شجاع بود، لشکر مختار خانه‌ی او را محاصره کردند، او نیز سوار بر اسب از منزل خارج شد، و با نیزه‌ای که در دست داشت لشکریان مختار را زخمی می‌کرد، و توانست از دست آن‌ها فرار کند، سپس به مصعب بن الزبیر ملحق شد ولی دستش در اثر ضربه‌ای که دیده بود فلج شد.

همچنین مختار درخواست کرد شخصی به نام عبدالله بن عروه الخثعمی را احضار کنند، شخصی که می‌گفت: به لشکر حسین دوازده نیزه پرتاب کردم، ولی این شخص از لشکریان مختار فرار کرد و به مصعب بن الزبیر ملحق شد، لشکریان مختار نیز خانه‌ی او را با خاک یکسان کردند.

همچنین مختار افرادی را به‌سوی محمد بن الأشعث فرستاد، شخصی که در روستایی نزدیک قادسیه زندگی می‌کرد، لشکر مختار به دنبال او رفتند ولی او را نیافتند، چون پیش از رسیدن آن‌ها فرار کرده و به مصعب بن الزبیر ملحق شده بود.