آل بیت و حقوق شرعی آنان

مفهوم آل بيت از ديدگاه شيعه اثنا عشری

مفهوم آل بيت از ديدگاه شيعه اثنا عشری

جمهور شیعه نظرشان این است که منظور از اهل بیت پنج تن آل عبا هستند، آنان که آیه تطهیر در موردشان نازل شده است:

﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا٣٣[الأحزاب: ۳۳].

«خداوند فقط مى‏خواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد».

و آن‌ها محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین هستند، و جعفریه بقیه دوازده امام را به آل عبا اضافه می‌کنند با اینکه در حدیث کساء از آن‌ها ذکری نشده است [۱۲].

شیعه بر این باورند که امهات ‌المؤمنین از آل بیت نیستند، و می‌گویند آیه تطهیر منحصر به آل عباست، ما می‌گوییم: در آیه حصری وجود ندارد که به موجب آن،آن‌هابگویند همسران پیامبر جدر آن شامل نمی‌شوند، بلکه نص آیه و آیات قبل از آن دلالت می‌کنند که منظور از اهل بیت همسران پیامبرجهستند، چون در آیات قبل از آیه تطهیر و آیات بعد از آن همسران پیامبر جمخاطب قرار گرفته‌اند، بنابراین بعد از همه این‌ها می‌فرماید: ﴿وَٱذۡكُرۡنَ مَا يُتۡلَىٰ فِي بُيُوتِكُنَّ[الأحزاب: ۳۴].

«آنچه در خانه‏هاى شما از آیات قرآن و حکمت و دانش خوانده مى‏شود یاد کنید».

و همچنین شیعه می‌گویند مخاطب‌ شدن با صیغه مذکر که خداوند می‌فرماید (عنکم) و (یطهرکم) دلیلی است بر اینکه امهات المؤمنین از جملۀ اهل بیت نیستند، اما این سخن و استدلال آن‌ها مردود است چون وقتی در یک جمله مذکر و مؤنث با هم بیاید، مذکر غالب قرار داده می‌شود، و بنابراین آیه همه اهل بیت را شامل می‌شود، از این رو مناسب بود که با صیغه مذکّر بیان شوند [۱۳].

و شیعه چون سخت به این چسبیده‌اند که حصر و خطاب با صیغه مذکر بر این دلالت می‌کند که همسران پیامبر از اهل بیت نیستند ما آن‌ها را ملزم به پاسخ چند پرسش می‌کنیم:

اول: اینکه آن‌ها استدال گذشته خود را ترک گفته و با آن مخالفت نموده‌اند، زیرا به حصر مقید نمانده و کسانی دیگر را جزو آل عبا قرار داده‌اند!! دلایل و نصوصی که بر این دلالت می‌نماید که کسانی دیگر غیر از آل عبا در زمره آن‌ها هستند کجا هستند؟

دوم: آن‌ها می‌گویند آل پیامبر جفقط علی و حسن و حسینشو نه نفر از فرزندان حسین هستند. آیا فقط همین‌ها آل بیت پیامبر خدا جهستند؟

سبحان الله! عموهای پیامبر خدا جکجا هستند؟!.

آیا مگر حمزه بن عبدالمطلبسشیر خدا و شیر پیامبرش، شهید أُحد و قهران بدر نیست؟!.

آری وقتی حمزه شهید شد پیامبر به شدت ناراحت شد و گفت: (روز قیامت نزد خدا، حمزه سید و سرور شهیدان است) [۱۴].

آیا عباس بن مطلبسدر فتح مکه و در جنگ حنین نقش آفرینی نکرد، و پیامبر دربارۀ او گفت: «إنَّ العباس مني وأنا منه».«عباس از من است و من از عباس هستم» [۱۵].

و فرمود: «يا أيها الناس! من آذى عمي فقد آذاني، فإنما عم الرجل صنو أبيه» [۱۶].

«ای مردم هر کس عموی مرا اذیت کند مرا اذیت کرده است، زیرا عموى شخص مانند پدرش است؟!».

- آیا جعفر طیّارسشاهکارهای بزرگی از خود به جا نگذاشت، و پیامبرجبه او گفت: «أشبهت خَلْقي وخُلُقي» [۱۷].

«آفرینش و اخلاق تو شبیه آفرینش و اخلاق من است». و جعفر یکی از پیشگامان به اسلام بود و او به حبشه هجرت نمود و همان جا باقی ماند تا آن که پیامبر جبه مدینه هجرت کرد، آنگاه جعفر در روز فتح خیبر به مدینه آمد و پیامبر از آمدن او بسیار خوش‌حال شد، و به‌سوی او بلند شد و او را در آغوش گرفت و پیشانی او را بوسید.

و وقتی پیامبر ججعفر را به عنوان جانشین زید بن حارثهسفرستاد، و جعفر پیکار کرد تا اینکه هر دو دستش قطع گردید و به شهادت رسید، آنگاه خداوند در عوض دست‌هایش به او دو بال داد که در بهشت پرواز می‌کند، بنابراین بعد از شهادت به او طیّار می‌گفتند، و وقتی خبر شهادت او به پیامبر جرسید به شدّت ناراحت و اندوهگین شد و فرمود: «دخلت الجنة البارحة فنظرت فيها وإذا جعفر يطير مع الـملائكة» [۱۸]. «شب گذشته وارد بهشت شدم و در آن نگاه کردم ناگهان دیدم که جعفر همراه با فرشتگان پرواز می‌کند». و گفت: «مر بي جعفر الليلة في ملأ من الـملائكة، وهو مخضب الجناحين بالدم أبيض الفؤاد».«شب گذشته جعفر به همراه گروهی از فرشتگان از کنار من گذشت، در حالی که بال‌هایشان آغشته به خون بودند و دل و سینه‌اش سفید بود» [۱۹].

و این‌ها فقط برخی از فضایل اوست که بر جایگاه والا و مقام بلند اوسدارد.

آیا عبدالله بن عباسبدانشمند امت و ترجمان قرآن نیست، او به خاطر دانش‌ فراوان و درک وسیع و کمال عقل و فضلش به دانشمند و دریای دانش لقب یافته بود، او همیشه همراه پیامبر جبود و پیامبر جبرای او دعا کرد که در دین آگاهی داشته باشد و از علم تفسیر بهره‌مند گردد، و او در جمل و صفین در کنار امام علی بود، و بزرگان اصحاب و تابعین به فضل او اعتراف کرده‌اند.

- دیگر فرزندان حسین کجا هستند مانند نوه‌اش شهید کوفه زید بن علی بن حسین و سایر فرزندانِ فرزندانش؟!.

- کجا هستند فرزندان حسنس؟

و حقوق این‌ها کجاست؟ و آیا این‌ها از اهل بیت هستند یا نه؟!.

و اگر از اهل بیت نیستند چه کسی آن‌ها را از اهل بیت بیرون کرده است؟ و به چه دلیل از اهل بیت بیرون کرده شده‌اند؟

این پرسش‌ها و پرسش‌هایی دیگر مانند این زیاد است که عموم شیعه باید به آن پاسخ دهند. و یکی از جعفری‌ها می‌گوید که اهل بیت منحصر در این افراد نیستند و می‌گوید: این‌ها ائمه معصومین می‌باشند، و آل بیت مفهومی فراگیرتر است، و ویژگی‌هایی برای آن برشمرده است [۲۰].

اما آنچه او گفته است فقط در لابلای بعضی از کتاب‌ها موجود است، اما واقعیت امر و وضعیت به گونه‌ای است که مشاهده می‌شود.

از آنچه گذشت به وضوح روشن می‌شود که در بیان اینکه اهل بیت چه کسانی هستند فرق و تفاوت بسیار بزرگی بین اهل سنت و مخالفان‌شان وجود دارد.

[۱۲] در صحیح مسلم از عایشهلروایت است که گفت: در صبح یکی از روزها پیامبر جدر حالی که پارچه‌ای کتانی از موی سیاه بر او بود بیرون آمد، آنگاه حسن آمد و پیامبر او را داخل پارچه نمود سپس حسین و فاطمه و علی با فاصله کوتاهی از یکدیگر به ترتیب آمدند و پیامبر هر یک را داخل آن پارچه قرار می‌داد، سپس گفت: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا[الأحزاب: ۳۳]. «خداوند فقط مى‏خواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد». [صحیح مسلم: ح، ۲۴۲۴]. مترجم. [۱۳] و در زبان عرب این شیوه زیاد است، چنان که در قرآن در سوره هود آمده است ﴿قَالَتۡ يَٰوَيۡلَتَىٰٓ ءَأَلِدُ وَأَنَا۠ عَجُوزٞ وَهَٰذَا بَعۡلِي شَيۡخًاۖ[هود: ۷۲].. ساره گفت: «اى واى بر من! آیا من فرزند مى‏آورم در حالى که پیرزنم، و این شوهرم پیرمردى است؟!» و همچنان مورد خطاب قرار می‌گیرد تا اینکه خداوند می‌فرماید: ﴿قَالُوٓاْ أَتَعۡجَبِينَ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِۖ رَحۡمَتُ ٱللَّهِ وَبَرَكَٰتُهُۥ عَلَيۡكُمۡ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِۚ[هود: ۷۳]. «گفتند: آیا از فرمان خدا تعجب می‌کنى؟! این رحمت خدا و برکاتش بر شما خانواده اهل نبوت است». می‌بینید که بعد از خطاب با صیغه مؤنث با صیغه مذکر خطاب می‌کند چونابراهیم در خطاب شامل است، و این آیه نصیاست بر اینکه همسر در اهل بیت داخل است، و همچنین اگر داخل کردن مؤنث در این خطاب درست نیست پس چطور آن‌ها فاطمه را داخل کرده‌اند؟!. [۱۴] الحاکم في المستدرك: ۲/۱۳۰. [۱۵] الترمذی: ۳۷۵۹. نسائی ۸/۳۳. [۱۶] الترمذی: ۳۷۵۹. احمد ۴/۱۶۵. [۱۷] صحیح بخاری: ح: ۲۵۵۲. [۱۸] الحاکم در الـمستدرک: ۳/۲۱۷، الطبرانی در الکبیر: ۲/۱۰۷. [۱۹] الحاکم در الـمستدرک: ۳/۲۳۴. [۲۰] نگا: اهل البیت في الکتاب والسنة محمد ری شهری.