پاسخ به سوالات زائران حرمین

روش حج رسول الله ج

روش حج رسول الله ج

برادران مسلمان: نصیحت من برای همه این است که: تقوای خدا را در همه حالت‌ها در نظر بگیرند، در دین ثبات و پایداری داشته باشند، از کارهایی که غضب و خشم خدا در آن هست دوری کنند، مهمترین فرض‌ها و بالاترین واجب‌ها یگانگی الله و همه عبادت‌ها را فقط برای او قرار دادن می‌باشد، آنهم در قول و عمل، با پیروی از دستورات رسول الله جاست، باید عبادت حج و سایر عبادت‌ها را به همان روشی که الله متعال از طریق رسول و خلیل و بهترین خلقش و امام و سید ما محمد بن عبدالله جبه ما ابلاغ کرده را انجام دهیم، بزرگترین منکرات و خطرناک ترین گناهان شرک به خداوند سبحانه و تعالی می‌باشد، شرک یعنی یک عبادت به طور کامل یا جزئی از یک عبادت را برای غیر خداوند انجام دهیم، خداوند متعال فرمود: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَغۡفِرُ أَن يُشۡرَكَ بِهِۦ وَيَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَآءُۚ[النساء: ۴۸]. «همانا الله این را که به او شرک ورزند، نمی‌آمرزد و جز شرک را برای هر که بخواهد می‌بخشد». در جایی دیگر خداوند سبحانه و تعالی پیامبر جرا مورد خطاب قرار می‌هد و می‌فرماید: ﴿وَلَقَدۡ أُوحِيَ إِلَيۡكَ وَإِلَى ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكَ لَئِنۡ أَشۡرَكۡتَ لَيَحۡبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ ٦٥[الزمر: ۶۵]. «و به ‌راستی به تو و به پیامبران پیش از تو وحی شده که اگر شرک بورزی، به‌طور قطع عملت نابود و تباه می‌شود و از زیان‌کاران می‌گردی».

حاجیان بیت الله الحرام: رسول الله جبعد از اینکه به شهر مدینه هجرت نمود تنها یک بار حج کرد و آن هم حجة الوداع بود، که در سال‌های آخر عمرش انجام داد؛ در آن حج روش انجام دادن این عبادت را با گفتار و عملکردش به مردم یاد داد؛ و خطاب به مردم فرمود: «خذوا عنی مناسککم» [۲۱]«از من عبادتتان را یاد بگیرید». واجب است که مسلمان‌ها در انجام دادن امور حج از رسول الله جپیروی کنند، و به همان روشی که این عبادت را برایشان مشخص کرده انجام دهند، زیرا رسول الله جمعلم و راهنمای ماست و خداوند او را رحمتی برای جهانیان قرار داده است، و راهنمایی است برای همه بندگان، خداوند به بندگانش دستور داده است که از او پیروی کنند، راه ورود به بهشت و نجات از آتش جهنم را در پیروی از او قرار داده، بوسیله ایشان مشخص می‌شود که بنده تا چه اندازه با پروردگارش راست است، نشانه محبت الله به بنده‌اش می‌باشد، خداوند فرموده: ﴿وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْۚ[الحشر: ۷]. «آنچه پیامبر به شما داد، آن ‌را بگیرید و از آنچه شما را بازداشت، بازآیید». و فرموده: ﴿وَأَقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ لَعَلَّكُمۡ تُرۡحَمُونَ ٥٦[النور: ۵۶]. «و نماز را برپا دارید و زکات دهید و از پیامبر اطاعت کنید تا مشمول رحمت شوید». و در جایی دیگر فرموده: ﴿مَّن يُطِعِ ٱلرَّسُولَ فَقَدۡ أَطَاعَ ٱللَّهَۖ[النساء: ۸۰]. «کسی که از پیامبر اطاعت کند، از الله اطاعت نموده است». و فرموده: ﴿لَّقَدۡ كَانَ لَكُمۡ فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ لِّمَن كَانَ يَرۡجُواْ ٱللَّهَ وَٱلۡيَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ وَذَكَرَ ٱللَّهَ كَثِيرٗا ٢١[الأحزاب: ۲۱]. «به‌راستی برای شما، برای کسی که به (پاداش) الله و روز قیامت امیدوار است و الله را فراوان یاد می‌کند، در رسول‌الله، الگو و سرمشقی نیکوست». و فرموده: ﴿وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ يُدۡخِلۡهُ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَاۚ وَذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ ١٣ وَمَن يَعۡصِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُۥ يُدۡخِلۡهُ نَارًا خَٰلِدٗا فِيهَا وَلَهُۥ عَذَابٞ مُّهِينٞ ١٤[النساء: ۱۳-۱۴]. «و هر کس از الله و پیامبرش اطاعت نماید، الله او را وارد باغ‌هایی می‌کند که در آن جویبارها روان است و چنین کسانی جاودانه در آن خواهند ماند. این است رستگاری بزرگ. هر کس از الله و پیامبرش نافرمانی کند و از حدود الهی تجاوز نماید، الله او را وارد دوزخی می‌گرداند که جاودانه در آن خواهد ماند و عذابی خوارکننده، (در پیش) دارد». و فرموده: ﴿قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنِّي رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَيۡكُمۡ جَمِيعًا ٱلَّذِي لَهُۥ مُلۡكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ يُحۡيِۦ وَيُمِيتُۖ فَ‍َٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِ ٱلنَّبِيِّ ٱلۡأُمِّيِّ ٱلَّذِي يُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَكَلِمَٰتِهِۦ وَٱتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمۡ تَهۡتَدُونَ ١٥٨[الأعراف: ۱۵۸]. «بگو: ای مردم! به راستی من فرستاده‌ی الله به سوی همه¬ی شما هستم؛ فرستادهی پروردگاری که فرمانروایی آسمان‌ها و زمین از آنِ اوست؛ هیچ معبود برحقی جز او وجود ندارد؛ زنده می‌کند و می‌میراند؛ پس به الله و فرستاده‌اش ایمان بیاورید؛ همان پیامبر درس نخوانده‌ای که به الله و سخنانش ایمان دارد؛ و از او پیروی کنید تا هدایت یابید». و فرموده: ﴿قُلۡ إِن كُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِي يُحۡبِبۡكُمُ ٱللَّهُ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ٣١. «بگو اگر الله را دوست دارید از من پیروی کنید، در این صورت الله نیز شما را دوست می‌دارد و گناهان شما را می‌بخشد، و الله بخشاینده مهربان است». آیه‌های فراون دیگری نیز دال بر همین معنا دارد. من به خودم و به شما این توصیه را می‌کنم که تقوای خداوند را در همه حالت‌ها درنظر بگیرید، و با صدق و اخلاص از گفته‌ها و کردار رسول الله جپیروی کنید، چون تنها راه رسیدن به سعادت و خوشبختی در دنیا و آخرت همین می‌باشد.

حاجیان گرامی خانه خدا: رسول الله جدر روز هشتم ذی الحجه از شهر مکه به منطقه منی رفت و دستور نداد کسی طواف وداع انجام دهد، این کار نشان می‌دهد که سنت است در روز هشتم افرادی از خود شهر مکه و کسانی که در آنجا هستند و قصد حج را دارند و کسانی که عمره انجام دادند و از احرام بیرن آمده‌اند (حج تمتع) و همه حاجیان در روز هشتم لبیک گویان به منی بروند، و لازم نیست که قبل از رفتن به منی طواف وداع انجام دهند سنت است وقتی لباس احرام برای حج را می‌بندد همان کاری که در میقات انجام داده مثل غسل زدن و استفاده از بو خوشی و تمیز کردن خود را انجام دهد، همانطور که رسول الله جبه عایشهلوقتی که قصد ونیت حج را نمود دستور داد، چون حضرت عایشه نیت عمره کرده بود وقتی به مکه وارد شد حیض شد، نتوانست قبل از رفتن به منی طواف انجام دهد، رسول‌الله‌جبه ایشان دستور داد که غسل بزند و لبیک برای حج بگوید، حضرت عایشه نیز چنین کرد، حج و عمره‌اش حج قران شد. رسول الله جبه همراه صحابه گرامیشان شنماز ظهر و عصر و مغرب وعشا را در منی به صورت قصر خواندند، اما نمازها را با هم جمع کردند، و سنت نیز چنین است که رسول الله جانجام داده است، سنت است که حاجی مشغول به لبیک گویی باشد، ذکر بگوید، مشغول به خواندن قرآن باشد، و کارهای خیر و خوب دیگری انجام دهد، مثل امر به معروف نهی از منکر، کمک به فقرا. وقتی که خورشید روز عرفه برآمد رسول الله جبه همراه صحابه شبه سوی عرفات حرکت کردند، بعضی‌ها لبیک می‌گفتند و بعضی تکبیر می‌گفت، وقتی که عرفات رسید وارد خیمه‌ای شد که از پشم درست شده بود و در قسمت نمره غربی عرفات برپا شده بود، رسول الله از سایه آن استفاده کرد، این کار ایشان نشان می‌دهد که حاجی اجازه دارد از سایه خیمه و درخت و بقیه چیزها استفاده نماید، زمانی که خورشید به وقت زوال رسید، رسول الله جبر حیوان سواری‌اش سوار شد و برای مردم خطبه نمود، به مردم مناسک حج را یا داد و به آنها توصیه‌هایی نمود، آنها را از ربا و کارهایی که در جاهلیت انجام می‌دادند برحذر داشت، به آنها گفت که خون و مال و ناموسشان بر آنها حرام هست، به آنها دستور داد که به کتاب خدا و سنت رسولش جچنگ بزنند، و این مژده را به مسلمان‌ها داد که تا زمانی که به کتاب خدا و سنت رسولش جپایبند باشند به گمراهی کشانده نمی‌شوند [۲۲]. بر همه مسلمان‌ها واجب هست که این وصیت‌ها را بگیرند، و آن را در هیچ حالتی رها نکنند، بر تمامی حاکمان کشورهای اسلامی واجب است که به کتاب خدا و سنت رسول الله جپایبند باشند، و در تمامی امور بر اساس این دو چیز حکم بکنند، مردم را تشویق کنند که به کتاب خدا و سنت رسول الله ملتزم باشند و آن را برنامه زندگی شان قرار دهند، زیرا تنها راه عزت و سربلندی و خوشبختی و موفقیت در دنیا و آخرت در این دو چیز نهفته است، خداوند همه ما را بر التزام به آن موفق گرداند. در آن روز رسول الله جنماز ظهر و عصر را به صورت قصر و جمع خواند، بعد از زوال خورشید جمع تقدیم خواند با یک اذان و دو اقامه، بین این دو نماز هیچ نماز دیگری نخواند، سپس به جایگاه رفت رو به قبله سوار بر حیوان سواری خود شروع به دعا و ذکر کرد، دستان خود را برای دعا بلند کرده و تا غروب خورشید مشغول به دعا شد، رسول الله در روز عرفه روزه دار نبود و این دلالت می‌کند بر اینکه حاجیان باید مانند رسول الله روزه دار نباشند و مشغول به ذکر و دعا و لبیک گفتن باشند تا خورشید غروب کند، دستان خود را برای دعا بلند کنند، روزه دار نباشند، از رسول الله حدیث صحیحی روایت شده است که فرمود: «مَا مِنْ يَوْمٍ أَكْثَرُ أَنْ يُعْتِقَ اللَّهُ فِيهِ عَبْدًا مِنَ النَّارِ مِنْ يَوْمِ عَرَفَةَ، وَإِنَّهُ لَيَدْنُو فَيُبَاهِي بِهِمُ الْمَلَائِكَةَ، فَيَقُولُ: مَا أَرَادَ هَؤُلَاءِ؟» [۲۳]، «هیچ روزی نیست که به اندازه روز عرفه خداوند بندگانش را از آتش جهنم نجات دهد، در آنروز نزدیک می‌شو و در مقابل ملائکه به آنها فخر می‌ورزد و می‌گوید: اینها چه می‌خواهند؟» و در جایی دیگر روایت شده که رسول الله جفرمود: «إِذَا كَانَ يَوْمُ عَرَفَةَ إِنَّ اللَّهَ يَنْزِلُ إِلَى السَّمَاءِ فَيُبَاهِي بِهِمُ الْمَلَائِكَةَ، فَيَقُولُ: انْظُرُوا إِلَى عِبَادِي أَتَوْنِي شُعْثًا غُبْرًا ضَاحِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ أُشْهِدُكُمْ أَنِّي قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ» [۲۴]، «وقتی که روز عرفه می‌شود خداوند به آسمان می‌آید و در مقابل ملائکه به حاجیان فخر می‌ورزد می‌فرماید: به بندگانم نگاه کنید با چهره‌ها و موهایی که گرد و غبار بر آن نشسته از هر دره‌های وسیعی به سوی من آمده‌اند من شما را گواه می‌گیرم که آنها را بخشیدم» حدیث صحیح دیگری از رسول الله روایت شده است که فرمود: «وقفت هاهنا وعرفة كلها موقف» [۲۵]، «من اینجا ایستادم و تمام عرفه محل وقوف هست» رسول الله جبعد از غروب خورشید به سوی مزدلفه حرکت کرد و در آنجا قبل از اینکه بارهای خود را زمین بگذارد، نماز مغرب را سه رکعت و نماز عشا را دو رکعت با یک اذان و دو اقامه خواند، در بین آنها هیچ نماز دیگری نخواند، پس سنت است که حاجی نماز مغرب و عصر را به صورت قصر و جمع با یک اذان و دو اقامه بخواند، آنهم وقتی که به مزدلفه رسید و هنوز در جایی مستقر نشده است، بهتر است که بخاطر پیروی از سنت رسول الله جنماز را جمع تقدیم در وقت مغرب بخواند، رسول الله شب را در مزدلفه ماندند و نماز صبح و سنت آن را با یک اذان و اقامه خواند. سپس به مشعر الحرام رفت و در آنجا ذکر و تکبیر گفت و دعا کرد دستان خود را برای دعا بلند کرد، و فرمود: «وقفت هاهنا وجمع كلها موقف» [۲۶]«من اینجا استادم اما همه جا محل وقوف هست». پس تمامی مزدلفه محل وقوف حجاج هست، هر حاجی در جای خود می‌ماند و ذکر خدا می‌گوید استغفار می‌کند. و لازم نیست به جایی که رسول الله جدر آنجا ایستاده برود. رسول الله به کسانی که ضعیف و ناتوان هستند این اجازه را داد که در شب از مزدلفه به سوی منی حرکت کنند، این کار ایشان نشان می‌دهد که: افرادی که ناتوان و ضعیف هستند؛ مانند زنان و بیمار وپیرمرد و کسانی که مانند آنها هستند می‌توانند تا نیمه شب در مزدلفه بمانند و بعد از آن به منی بروند تا به این رخصت و اجازه که به آنها داده شده عمل کره باشند و خود را از سختی‌هایی که در شلوغی وجود دارد راحت کرده باشند، حتی آنها اجاز دارند که شب رمی جمرات انجام دهند، همانطور که از ام سلمه و اسماء بنت ابوبکر این کار روایت شده است. اسماء بنت ابوبکربگفته است که رسول الله به زنان اجازه این کار را داد، و خود رسول الله جزمانی که هوا کاملا روشن شد ولی هنوز آفتاب بیرون نیامده بود لبیک گویان به سوی منی حرکت کرد، ابتدا به سوی جمره عقبه رفت و هفت سنگریزه پرتاب کرد در هنگام پرتاب هر سنگی الله اکبر می‌گفت بعد از پرتاب سنگریزه، حیوان را ذبح کرد، سپس موهای خود را تراشید، سپس عایشهلبه ایشان بوخوشی زدند، سپس به سوی کعبه رفتند و طواف خانه را انجام دادند. در آن روز که به یوم النحر معروف هست بعضی از کسانی که در حج بودند از رسول الله جپرسیدند که قبل از پرتاب سنگ یا همان رمی جمرات ذبح کرده است، شخصی دیگر پرسید ابتدا موهای خود را تراشیده بعد ذبح کرده است شخصی پرسید اول طواف خانه را انجام داده بعد ذبح کرده است، رسول الله جبه همه آنها فرمود اشکال ندارد و گفت لا حرج، روای حدیث می‌گوید در آنروز رسول الله جدر جواب هر کسی که در مورد تاخیر انداختن و یا مقدم کردن کاری بر کار دیگر سوال کرد فرمود: «افعل ولا حرج» [۲۷]، یعنی انجام بده اشکال ندارد، از این احادیث مشخص می‌شود که سنت است حاجی ابتدا رمی جمره انجام دهد در روز عید، سپس اگر حج تمتع یا قران می‌کند سنت است ذبح کند، و سپس موی خود را بتراشد یا کوتاه کند و تراشیدن مو بهتر است زیرا رسول الله جسه بار برای کسانی که موهای سر خود را میتراشند دعای مغفرت نمود و برای کسانی که موهای خود را کوتاه می‌کنند یک بار دعای مغفرت نمود، بدینوسیله حاجی وارد مرحله بیرون آمدن از احرام و تحلل اول می‌شود؛ که می‌تواند لباس‌های دوخته شده بپوشد، از عطر و بو خوشی استفاده کند، و تمام کارهایی که در احرام برایش حرام بوده را می‌تواند انجام دهد بجز همبستری و جماع با همسر، برای بیرون آمدن از حالت احرام کامل و حلال شدن انجام همه کارها باید به خانه خدا؛ کعبه برود و در روز عید یا روز بعد از آن، طواف انجام دهد، اگر حجش تمتع هست باید بین صفا و مروه نیز سعی انجام دهد، بدینوسیله حاجی تمام کارهایی که در حالت احرام برایش حرام بوده را می‌تواند انجام دهد حتی همبستری با همسر خود، کسی که به نیت حج افراد یا قران آمده باشد همان سعی بین صفا و مروه که در ابتدا به همراه طواف قدوم انجام داده برایش کفایت می‌کند، اما اگر در زمان طواف قدوم سعی نکرده باشد، واجب هست که در زمان طواف افاضه سعی کند. رسول الله جدوباره به منی بازگشت و بقیه آنروز را در آنجا باقی ماند، و روز یازدهم و دوازدهم و سیزدهم نیز در آنجا ماند، در روزهای تشریق بعد از زوال خورشید به جمرات سنگریزه میزد، به هر جمره هفت سنگ ریزه پرتاب می‌کرد و در هنگام پرتاب هر سنگریزه تکبیر می‌گفت، بعد از تمام کردن پرتاب سنگ به جمره اولی و دومی دعا می‌کرد، هنگام دعا جمره اول را سمت چپ و جمره دوم را سمت راست خود قرار میداد، اما بعد از فارغ شدن از پرتاب سنگریزه به جمره سوم توقف نمی‌کرد، رسول الله جدر روز سیزدهم بعد از پرتاب سنگریزه به جمرات به منطقه ابطح رفت و در آنجا نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را خواند، سپس آخر شب به مکه رفت و نماز صبح را به همراه مردم در آنجا خواند، قبل از نماز صبح طواف وداع را انجام داد، و بعد از نماز صبح در روز چهاردهم به سوی مدینه منوره حرکت کرد، بهترین درود و سلام خداوند بر او باد.

از این احادیث مشخص می‌شود که؛ سنت است که حاجی همان کاری را که رسول الله جدر روزهایی که در منی بودند و انجام داده آنها هم انجام دهند، بعد از زوال خورشید به جمرات سنگریزه بزنند، هر روز بعد از زوال این کار را انجام دهند، به هر جمره هفت سنگریزه بزنند، در زمان پرتاب تکبیر بگوید، بعد از اتمام پرتاب سنگریزه به جمره اولی توقفی داشته باشد و رو به قبله بایستد و دستان خود را بلند و دعا نماید، جمره اولی را در سمت چپ خود قرار دهد، بعد انتها از پرتاب سنگریزه به جمره دوم نیز بایستد و آن را در سمت راست خود قرار دهد دعا نماید، این کار سنت است و واجب نیست، اما بعد از پرتات سنگریزه به جمره سوم نمی‌ایستد، اگر نتوانست بعد از زوال خورشید و قبل از غروب خورشید رمی انجام دهد، طبق صحیح ترین رای علما در شب، بعد از غروب خورشید رمی جمرات انحام می‌دهد و تا آخر همان شب می‌تواند این کار را انجام دهد، این رحمتی است از جانب الله بر بندگانش و بخاطر راحتی آنهاست، اگر حاجی بخواهد در روز دوازدهم بعد از رمی جمرات عجله نماید و برود اشکال ندارد، اگر کسی بخواهد صبر کند و روز سیزدهم نیز رمی جمرات انجام دهد این کار بهتر است، چون این کار با روشی که رسول الله جدر حج انجام داده موافقت می‌کند.

سنت است که حاجی شبهای یازدهم و دوازدهم را در منی بخوابد، در نزد خیلی از علما خوابیدن در منی در این شب‌ها واجب است، و اگر توانست بیشتر ساعت‌ها در این شب‌ها را آنجا بماند نیز برایش کفایت می‌کند، حاجیانی که مشغولیت‌های دارند و از نظر شرعی عذرشان پذیرفته هست، مانند مسئولین آبرسانی و چوپان‌ها و افرادی نظیر آنها اجازه دارند که شب را در منی نخوابند، شب سیزدهم برای کسانی که فقط دو روز رمی انجام داده‌اند و تا روز سیزدهم صبر نکرده‌اند و از منی قبل از غروب روز دوازدهم رفته‌اند، اجازه هست که شب سیزدهم را نیز آنجا نمانند، اما کسی که روز سیزدهم در منی ماند، شب سیزدهم نیز آنجا می‌ماند و بعد از زوال خورشید رمی جمرات انجام می‌دهد سپس از منی می‌رود، اما بعد از روز سیزدهم رمی و پرتاب سنگریزه به جمراتی وجود ندارد، اگرچه که حاجی در منی مانده باشد.

زمانی که حاجی قصد سفر و بازگشت به شهر خود را دارد واجب است که هفت دور طواف وداع انجام دهد، رسول الله جفرموده: «لا ينفر أحد منكم حتى يكون آخر عهده بالبيت» [۲۸]«هیچ کدام از شما از مکه خارج نشود مگر اینکه طواف خانه انجام دهد» مگر زنی که دچار عادت ماهیانه شده یا در حالت نفاس است، طواف وداع بر آنها واجب نیست چون از ابن عباسبروایت است که فرمود: «أمر الناس أن يكون آخر عهدهم بالبيت، إلا أنه خفف عن المرأة الحائض» [۲۹]«رسول الله دستور داد که آخرین کار آنها طواف وداع باشد، اما این کار را از زنانی که عادت شده‌اند برداشت». زنانی که دچار نفاس شده‌اند نیز مثل زنی که عادت شده می‌باشد. و کسی که طواف افاضه را به تاخیر انداخته و در زمان سفر طواف انجام داد این طوافش جای طواف وداع را نیز می‌گیرد و کفایت می‌کند؛ چون دو حدیثی که قبلا گذشت بر این دلالت می‌کند. از خداوند خواهانم که همه را موفق به انجام کارهایی بگردند که مورد رضایت اوست، و طاعات و عبادات همگی مان را مورد قبول قرار دهد، و ما و شما را جزو آزاد شدگان از آتش جهنم قرار دهد، او قادر و توانست بر آن، وصلی الله علی نبینا محمد وآله وصحبه وسلم [۳۰].

[۲۱] صحیح مسلم (۱۲۹۷). [۲۲] نگا:صحیح مسلم باب حجة الوداع ۲/۸۸۶. [۲۳] المعجم الاوسط ۹/۶۴. [۲۴] صحیح ابن خزیمة ۴/۲۶۳ آلبانی گفته: إسناده ضعیف لعنعنة أبی الزبیر. [۲۵] أبو داود شماره (۱۹۳۶) و (۱۹۳۷) در المناسک، باب الصلاة بجمع، و إسنادش صحیح است. و روایت أول نزد مسلم نیز هست شماره (۱۲۱۸) در الحج، باب ما جاء أن عرفة کلها موقف، و روایت دوم نزد ابن ماجه هست شماره (۳۰۴۸) فی المناسک، باب الذبح. [۲۶] نگاه: سنن ترمذی شماره (۸۸۵) در الحج، باب ما جاء أن عرفة کلها موقف، و أبو داود شماره (۱۷۳۵) در المناسک، باب الصلاة بجمع، وإسنادش حسن است، و ترمذی گفته: حدیث حسن صحیح، و در این باب از جابر روایت هست. [۲۷] متفق علیه. [۲۸] مسلم (۱۳۲۷) در الحج، باب وجوب طواف الوداع وسقوطه عن الحائض، وأبو داود شماره [ص:۲۰۱] (۲۰۰۲) در المناسک، باب الوداع، و همچنین ابن ماجه (۳۰۷۰) در المناسک، باب طواف الوداع، و دارمی در السنن ۲ / ۷۲ در المناسک، باب طواف الوداع. [۲۹] متفق علیه. [۳۰] البحوث الاسلامیة لهیئة کبار العلماء (جزء: ۴۶، صفحه: ۸.