فصل دوم: سوالهای عمومی در حج و عمره
س۱: در چه کارهایی از مراسم حج میتوان جانشین تعیین کرد یا کسی دیگر را وکیل کرد، و چه زمانی میتوان بجای کسی دیگر حج انجام داد؟
ج: جایز است که بجای شخص مسلمانی که وفات کرده است حج و عمره را انجام داد، همچنین شخص مسلمانی که خودش از ادای آن ناتوان هست بخاطر پیری یا مریضی که امید بهبودی آن نیست، میتوان به جایش حج و عمره انجام داد، و شخص ضعیفی که توان رمی جمرات را ندارد نیز میتواند به جای خود جانشین مشخص کند، مانند کودک و مریض و بزرگسال، ولی جانشین و نایب باید از کسانی باشد که خودش در حال انجام حج هست و خودش رمی جمرات انجام داده باشد [۴۸].
س۲: آیا در حال انجام طواف اضطباع سنت است، کسی که آن را فراموش کرد چیزی بر او واجب است یا نه، و آیا برای شروع طواف بوسیدن حجر الاسود کافی است یا باید بگوییم بسم الله الله اکبر؟ گر کسی این جمله را فراموش کند که بگوید و فقط حجزالاسود را ببوسید اما بعد از دور شدن از حجرالاسود و در حال رفتن به سوی مقام ابراهیمی بیاد آورد و آن را بگوید آیا چیزی بر او هست؟
ج: اضطباع یعنی اینکه شخص محرم وسط ردایش را از زیر بغل سمت راست خود عبور دهد و دو طرف آن را بر دوش چپ بیاندازد، دوش و بازوی راستش بیرون و نمایان میشود، این کار در طواف اول زمانی که وارد مکه میشود و طواف میکند سنت است، برای کسی که به حج تمتع آمده است در همان طواف عمره این کار را انجام میدهد، و شخصی که به نیت حج قران یا افراد آمده در همان طواف قدوم میباشد، اما اگر کسی این کار را انجام ندهد هیچ چیزی بر او واجب نیست و کسی که در ابتدای طواف تکبیر گفتن و بسم الله را فراموش کند چیزی بر او واجب نیست، چون تکبیر و ذکر و دعا در طواف و سعی سنت است و واجب نیست واجب این است که در ابتدای با نیت طواف کند و با نیت سعی انجام دهد [۴۹].
س۳: شخصی پرسیده: خیلی زیاد دیده میشود که در حین طواف یا سعی یا در حال انجام مشاعر به صورت دسته جمعی و گروهی دعا میکنند؛ آیا اینکار اصل شرعی دارد، آیا کسی که دعا کردن بلد نیست عذرش پذیرفته است؟
ج: دعا به صورت گروهی اصل شرعی ندارد، چون هیچ روایتی در این زمینه نیامده است، و کسانی که عذر میآورند که چون دعا بلد نیستند دسته جمعی دعا میکنند این عذر در طواف قابل قبول نیست، زیرا در حال طواف کردن دعای مخصوصی ذکر نشده است، و بنده دعاهایی که خیر دنیا و آخرتش در آن قرار دارد را میخواند، اگر شخص هیچ دعایی بلد نیست میتواند بگوید: «اللهم إني أسالك الجنة وأعوذ بك من النار»، پروردگارا من از تو بهشت میخواهم و از آتش جهنم به تو پناه میبرم، چون رسول الله جاز مردی سوال کرد: در نماز چه میگویی؟ آن مرد گفت: شهادتین میگویم و میگویم: «اللهم إني أسألك الجنة وأعوذ بك من النار»، و گفت من وردهایی که تو و معاذ میخواندید را بلد نیستم، رسول الله جفرمود: ما نیز چیزی همانند این دعا میخوانیم [۵۰]. این امور را همه مسلمانها بلد هستند، خداوند سبحانه و تعالی بر بندگانش چیزی را که در توانشان نیست مکلف نکرده است، واجب است که از دستورات دین پیروی و پیامبر را الگوی خود قرار دهیم، مهم این نیست که زیاد دعا بکنیم و دعا طولانی یا کلماتش زیبا باشد، بلکه مهم این است که با گفتار و کردار به فکر اصلاح درون خود باشیم، و با سنت مطابقت داشته باشد [۵۱].
س۴: آیا این دعا که در طواف حج و عمره خوانده میشود صحیح هست: «أخرجني من الظلمات إلى النور»و آیا در حین طواف و سعی دعاهای مخصوصی که در بعضی از کتابها آمده و حاجی و عمره گذار آن را میخواند وجود دارد، یا اینکه دعاهایی که در آیات و احادیث صحیح آمده را بدون مشخص کردن آن در جایی مخصوص بخوانیم بهتر است؟
ج: کسی که در حال طواف و سعی میباشد آن دعاهایی که در اذکار دینی آمده و همچنین دعاهای دیگری که خوب هست و از نظر دینی ممنوع نیست بخواند، اما دعای خاص و مشخصی ذکر نشده است، فقط مستحب است که در پایان هر دور از هفت دور طواف دعای معروف: ﴿رَبَّنَآ ءَاتِنَا فِي ٱلدُّنۡيَا حَسَنَةٗ وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِ حَسَنَةٗ وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ ٢٠١﴾[البقرة: ۲۰۱]. را بین دو رکن یمانی و حجرالاسود بخواند، چون از رسول الله جروایت شده است. همانطور که تکبیر گفتن و بوسیدن حجرالاسود ذکر شده است، وقتی که از حجرالاسود دور است نیز به آن اشاره میکند و سلام میدهد، و طوافکننده وقتی که به رکن یمانی سلام میدهد میگوید: «بسم الله والله أكبر».
در صفا و مروه حاجی میتواند تمامی دعاهایی که از رسول الله جروایت شده را بخواند و دستان خود را برای دعا بلند و رو به قبله دعا می کند، در شروع سعی، این آیه را میخواند: ﴿۞إِنَّ ٱلصَّفَا وَٱلۡمَرۡوَةَ مِن شَعَآئِرِ ٱللَّهِۖ﴾[البقرة: ۱۵۸]. همانگونه که رسول الله انجام داده و فرموده: ﴿۞إِنَّ ٱلصَّفَا وَٱلۡمَرۡوَةَ مِن شَعَآئِرِ ٱللَّهِۖ﴾[البقرة: ۱۵۸]. شروع میکنیم با آنچه که خداوند شروع کرده است [۵۲].
س۵: آیا درست است که حاجی یا عمره گذار در اثناء طواف وارد حجر اسماعیل شود؟
ج: برای کسی که مشغول طواف حج یا عمره یا حتی طواف سنت است جایز نیست که در اثناء طواف وارد حجر اسماعیل شود، و اگر این کار را انجام دهد دورش ناقص است، چون خداوند سبحانه و تعالی فرموده: ﴿وَلۡيَطَّوَّفُواْ بِٱلۡبَيۡتِ ٱلۡعَتِيقِ ٢٩﴾[الحج: ۲۹]. «و به گرد خانه کهن (کعبه) طواف کنید» و امام مسلم و دیگران از عایشهلروایت کردهاند که فرمود: «دربارهی حجر اسماعیل از رسول الله جپرسیدم، جواب داد: آن جزو خانه خداست» [۵۳]. در روایتی دیگر عایشهلفرمود: «گفتم من نذر کردهام که در خانه خدا نماز بخوانم، رسول الله فرمود: در حجر اسماعیل نماز بخوان چون جزو خانه خداست» [۵۴] [۵۵].
س۶: حکم مسح و مالیدن دست به دیوار کعبه و پارچه دور کعبه و مقام ابراهیم و حجرالاسود چیست؟
ج: این کارها بدعت است، جایز نیست، چون رسول الله جاین کارها را انجام نداده است، و فرموده: «من عمل عملاً ليس عليه أمرنا فهو رد» [۵۶]«کسی که کاری انجام دهد که دستور ما به انجام آن کار نیست، آن کار باطل است» و فرمود: «من أحدث في أمرنا هذا ما ليس منه فهو رد» [۵۷]«کسی که در امور دینی کاری انجام دهد که ما به آن دستور ندادهایم آن کار باطل و مردود هست» و فرموده: «إياكم ومحدثات الأمور، فإن كل محدثة بدعة، وكل بدعة ضلالة» [۵۸]«شما را برحذر میدهم از نو آوری در دین، چون هر نو آوری بدعت و هر بدعتی گمراهی هست». اگر هدف شخص از مسح و دست زدن این است که با دست زدن به دیوار و پارچه برکت را از خود این پارچه و دیوار بدست میآورد این کارش شرک اکبر است، و اگر هدفش این است که این پارچه و دیوار مبارک است و خداوند جایز دانسته که دیوار پارچه را ببوسیم، این کارش بدعت است، از خداوند، سالم ماندن از بدعت را خواهانیم، چیزی که دین آن را قرار داده این است که حجر الاسود را ببوسیم و به آن سلام کنیم، این سنت است و رسول الله جآن را انجام داده همچنین رکن یمانی نیز با دستش به آن سلام میکند و میگوید: بسم الله الله اکبر، اما رکن یمانی را نمیبوسد، وقتی که حضرت عمر سحجر الاسود را بوسید فرمود: «من میدانم که تو سنگی هستی که هیچ ضرر و نفعی نمیرسانی، اگر ندیده بودم که رسول الله جتو را بوسیده بود، تو را نمیبوسیدم» [۵۹]. ما بلکه به خاطر پیروی از رسول الله جآن را میبوسیم، بخاطر اطاعت از ایشان و عمل به سنتش این کار را میکنیم رسول اللهجفرمود: «خذوا عني مناسككم» [۶۰]«مناسک حجتان را از من یاد بگیرید» و فرموده: «صلوا كما رأيتموني أصلي» [۶۱]«همانطور که دیدید من نماز میخوانم شما نماز بخوانید». ما همانگونه که رسول الله نماز خوانده نماز میخوانیم حج انجام میدهیم، به مقام ابراهیم دست نمیزنیم و آن را مسح نمیکنیم، به دیورا دست نمیزنیم، به میلهها و به پارچه دست نمیزنیم، چون این کارها هیج اصل و اساسی ندارد و بدعت است، اما در قسمت منطقه ملتزم، اینکه خود شخص در قسمت ملتزم بایستد این خودش عبادت است، صورت خود و سینهاش را به سوی ملتزم بین رکن و در کعبه قرار میدهد، این کار بخاطر تبرک جستن نیست بلکه بخاطر خاشع شدن در مقابل الله در کنار در کعبه است، همچنین در داخل کعبه اگر در اطراف آن طواف کرد و در اطرافش تکبیر گفت یا بین ملتزم ایستاد سینه و دستانش را بر آن قرار میدهد و همانطور که رسول الله دعا کرده دعا میکند، این کارها اشکالی ندارد، و عبادت است و به خاطر نزدیک شدن و تقرب به خداوند جل و علا میباشد [۶۲].
س۷: امسال مناسک عمره را انجام دادهام، اما در مورد کوتاه کردن موی سر دچا شک شدهام، من از بعضی از اشخاص شنیدهام که جایز نیست فقط موی یک قسمت از سر را کوتاه کرد، همچنین جایز نیست از چند قسمت مو را کوتاه کرد مثل قسمت راست و قسمت چپ سر، این حرف باعث شد که من از مسجد بیرون بیایم، در این اثنا باز دچار شک شدم چون لباس احرام را قبل از کوتاه کردن کامل سر بیرون آوردم و لباس دوخته شده را پوشیدم، حکم این کار چیست؟
ج: اگر ماجرا همانطور که گفتهای باشد تو با کوتاه کردن موی سر از نظر شرعی از احرام بیرون آمدهای، چون واجب است که همه قسمتهای موی سر را کوتاه کرد، اینکه نمیدانستی و لباس عادی پوشیدهای اشکالی ندارد چون تو موی سر خود را کوتاه کردهای [۶۳].
س۸: منظور از بیرون آمدن از حالت احرام اول و دوم یا تحلل اول و تحلل دوم چیست؟
ج: منظور از بیرون آمدن از احرام اول این است که دو کار از سه کار را انجام داده باشد؛ اگر رمی جمرات انجام دهد و موی سر را تراشید یا کوتاه کرد، یا رمی جمرات و طواف و سعی انجام دهد اگر سعی بر او واجب باشد، یا طواف و سعی و موی خود را تراشید یا کوتاه کرد، در این حالت از احرام اول بیرون آمده که به تحلل اول معروف است، اگر هر سه کار را انجام دهد: ۱- رمی جمرات و ۲- طواف و سعی اگر سعی براو واجب باشد ۳- و موی سر خود را تراشید یا کوتاه کرد، در اینصورت از حالت احرام دوم یعنی تحلل دوم نیز بیرون آمده، اگر فقط دو کار را انجام داد لباس دوخته شده را میتواند بپوشد و از بو خوشی استفاده کند، و هر چیزی که در حالت احرام بر او حرام بوده برایش حلال میشود بجز جماع که برایش حلال نمیشود اما اگر هر سه کار را انجام داد جماع نیز برایش حلال میشود کاملا از حالت احرام بیرون میآید.
بعضی از علما نظرشان این است که اگر حاجی در روز عید رمی جمرات انجام دهد، حالت بیرون آمدن از احرام اول یا تحلل اول برایش صورت گرفته است، که این رای و نظر خوبی است، اگر کسی این رای را بگیرد و به آن عمل کند، ان شاء الله که هیچ مشکلی ندارد، اما احتیاط این است که کار دوم را نیز انجام دهد یعنی موی سر را بتراشد یا کوتاه کند و یا طواف انجام دهد و اگر سعی نیز بر او واجب است سعی انجام دهد، بخاطر عمل به حدیثی که از عایشهلروایت شده -اگر چه که در سند آن نظر هست- که رسول الله جفرمود: «إذا رميتُم وحلقتُم فقد حَلّ لكم الطيب وكل شيء إلا النساء» [۶۴]«اگر رمی جمرات انجام دادید و موی سر را تراشیدید حلال است برای شما که از بو خوشی استفاده کنید و کارهای دیگر انجام دهید بجز نزدیکی با همسر». و بخاطر عمل به احادیث دیگر که در این ضمینه آمده است، و چونکه رسول الله ج«زمانی که رمی جمرات روز عید را انجام داد و قربانی را ذبح کرد، و موی سر خود را تراشید عایشهلبه او بو خوشی زد» [۶۵]. از ظاهر این روایت مشخص میشود که ایشان از بو خوشی استفاده نکرده مگر بعد از رمی جمرات و ذبح و تراشیدن موی خود. پس بهتر و احتیاط این است که از تحلل اول بعد از رمی جمرات و تراشیدن یا کوتاه کردن موی سر بیرون بیاید، اگر توانست که بعد از رمی جمرات و قبل از تراشیدن مو، قربانی خود را ذبح کند بهتراست، چون به این وسیله بین همه احادیث را جمع کرده است [۶۶].
س۹: مادرم نزدیک به سی سال قبل حج کرده است، اما در آن حجی که انجام داد از روی عدم آگاهی بعضی از کارها را انجام داد که ممنوع است، از جمله آن کارها این بود که بعضی از درختهای کوچکی که در اطراف خیمه بود را قطع کرده و بعضی از زنها که آنجا بودند او را از این کار منع کرده و گفتند که حج را باطل میکند، حکم این کارش چه بوده؟ بعد از آن وقتی که به صحرای عرفات رفت جبل الرحمه را مشاهده کرد و آن علامتی را که بر بالای کوه نصب کرده را دیده گمان کرده که علامت شیطان است چندین بار آن را لعن کرده و در هنگام رمی جمرات چون بسیار شلوغ بوده همه سنگها را یک دفعه و با هم پرت کرده است، اما نمیداند که آیا این سنگها به داخل حوض افتاده است یا نه همه این کارها را از روی نا آگاهی و معلومات کمی که داشته انجام داده است، به خاطر همین چند سال بعد دوباره حج انجام داده است، چون میترسیده که حجش قبول نباشد، آیا آن حج اولی صحیح بوده؟
ج: حج مادرت ان شاء الله صحیح هست، به خاطر قطع درخت چیزی بر او نیست چون از حکمش با خبر نبوده، اما در مورد پرتاب سنگها که با هم و یکدفعه پرتاب کرده، این کارش کافی نیست، و رمی جمرات ناقص انجام داده و باید در مکه یک گوسفند ذبح کند و بین فقرای حرام توزیع نماید یا از آن خودش بخورد، اما اگر از نظر مالی توان ذبح گوسفند را ندارد، باید ده روز روزه بگیرد [۶۷].
س۱۰: یکی از حاجیان در روز دوازدهم ابتدا طواف وداع انجام داده و سپس به منی رفته و رمی جمرات انجام داده است آیا طوافش صحیح هست، چون قبل از رمی طواف انجام داده است، چه چیزی بر این شخص واجب است، این شخص ساکن شهر جده است؟
ج: اگر کسی قبل از رمی جمرات طواف وداع انجام داده باشد این کارش درست نیست، چون طواف وداع باید آخرین کار حج باشد، و چونکه بعد از رمی جمرات طواف وداع را دوباره انجام نداده و سفر کرده باید فدیه دهد که یک حیوان را قربانی کند و در بین فقیران اهل مکه توزیع نماید، اما نباید از گوشت آن چیزی بخورد و باید حیوانهایی که برای قربانی ذبح میشود را ذبح کند، اما اگر توان مالی را ندارد باید ده روز روزه بگیرد [۶۸].
س۱۱: یکی از خویشاوندانم سال گذشته فریضه حج انجام داده است، برای رمی جمرات شخصی دیگری را وکیل قرار داده است، اما شخصی که وکیل پرتاب سنگریزه شده بود در روز دوم و سوم رمی جمرات انجام نداده است، نظر شما در این مورد چیست؟
ج: اصل براین است که حاجی خودش مناسک حج را انجام دهد، و اجازه ندارد کسی را وکیل انجام رمی جمرات قرار دهد، مگر اینکه خودش توانایی انجام پرتاب رمی را نداشته باشد، اگر شخصی در حالی که خودش توانایی رمی جمرات را دارد اما با این وجود کسی دیگر را وکیل قرار دهد این شخص گنهکار است، و رمی جمرات که برایش واجب است از او ساقط نشده است، اما اگر شخص حاجی خودش توانایی انجام آن را ندارد اجاز دارد که کسی را به جای خودش وکیل قرار دهد، شخصی که وکیل شده باید آن کار را به روش شرعی و به شکل صحیح انجام دهد، و چونکه همانطور که در سوال ذکر کردهای شخص وکیل آن کار را انجام نداده است گنهکار است و کسی که او را وکیل قرار داده بخاطر ترک کردن آن کار خون دهد و قربانی نماید، حیوانی را قربانی نماید و بین فقرای مکه توزیع کند [۶۹].
س۱۲: اگر حاجی در خارج از حدود عرفات -اما نزدیک به آن- بایستد تا اینکه خورشید غروب نماید حکم حجش چگونه است؟
ج: اگر حاجی در زمان وقوف در عرفات در منطقه عرفات نایستد حجش درست نیست، چون رسول الله جفرمودند: «الحج عرفة» [۷۰]«حج ایستادن درعرفات است» اگر کسی توانست شب را قبل از طلوع خورشید در عرفه بماند باز هم حجش درست است، زمان ایستادن در صحرای عرفه بعد از زوال خورشید در روز عرفات تا طلوع خورشید روز نحر و قربانی میباشد، اهل علم بر این امر اتفاق دارند، اما در مورد ایستادن در عرفه قبل از زوال خورشید مورد اختلاف علماست بیشتر علما میگویند که ایستادن در عرفه قبل از زوال خورشید کفایت نمیکند، یعنی اگر بعد از زوال و یا شب در عرفه نماند کفایت نمیکند، اما اگر کسی ظهر بعد از زوال و یا شب ایستاد کفایت میکند؛ بهتر است که از ظهر بعد از نماز ظهر و عصر که جمع تقدیم خوانده میشود تا غروب خورشید در آنجا بماند، کسی که از ظهر در عرفات ایستاده نباید تا قبل از غروب خورشید از عرفه بیرون بیاید و اگر این کار را انجام داد، نزد بیشتر علما بر او خون واجب است، چون یک کار واجبی را ترک کرده است، بدینصورت کسی که ظهر در عرفات ایستاده توانسته است بین شب و روز را با هم جمع نماید [۷۱].
س۱۳: در روز عرفه، قبل از غروب خورشید، سوار قطار شدیم، قبل از غروب خورشید قطار از عرفات حرکت کرد و به منی رفته و از آنجا به مزدلفه رفته و در آنجا ماندیم، چه چیزی بر گردن ماست که باید انجام دهیم بخاطر اینکه بدون اراده خودمان قبل از غروب خورشید ازعرفات بیرون آمدیم؟
ج: اولا: بیرون آمدن از عرفات باید بعد از غروب خورشید باشد، تا هم قسمتی روز و قسمتی از شب را در عرفات مانده باشید، کسی که قبل از غروب بیرون برود خون بر او واجب است، اگر راننده قطار نیز حاجی است باید خون بدهد و مسافران نیز باید خون بدهند؛ چون نباید قبل از غروب خورشید، قطار حرکت میکرد [۷۲].
س۱۴: من در موسم حج راننده ماشین هستم، نتوانستم از عرفات بیرون بیایم مگر بعد از ساعت دو شب، من و دوستانم به مزدلفه رفتیم و نماز مغرب و عشاء را در آنجا ادا کردیم، دوستانم را در مزدلفه در ساعت چهار به وقت غروبی تنها گذاشتم و خودم با ماشین که وسایل و لوازم حاجیها در آن بود به منی رفتم، و قصدم این بود که برای شب ماندن دوباره به مزدلفه باز گردم، ولی در بین راه در ترافیک گیر افتادم، حتی چند مسیر را جابجا کردم و میخواستم بازگردم و وارد شهر مکه شدم تا از آنجا به منی بازگشتم اما چون ترافیک بود پلیس از ورود من جلوگیری کرد، ساعت هشت توانستم به مزدلفه برسم، و در قسمتی که اسفالت نیست (در مزدلفه) ماندم و در ایام تشریق نیز در مزدلفه بودم و فقط برای رمی جمرات به منی میرفتم، بعضی از همراهانم شب را در منی میماندند و بعضی دیگر نزد من در خیمه مزدلفه میماندند، نظر شما در این باره چیست، و حکم کار من اگر خورشید روز دوم غروب کند و من هنوز در خیمهام در مزدلفه باشم اگر عجله نکنم چیست؟ آیا روز سوم نیز باید رمی جمرات انجام دهم؟
ج: اولا: اگر ماجرا همانطور که تعریف کردهای باشد که سعی کردهای به منی وارد شوی اما نتوانستی و در ایام تشریق در مزدلفه ماندهای چون جایی برای خود در منی پیدا نکردهای همانطور که در سوالت ذکر کردهای، به خاطر خارج شدن از مزدلفه هیچ چیزی بر تو نیست چون صبح دوباره به آنجا باز گشتهای، و تو و کسانی که همراهت بودهاند نیز بخاطر اینکه در منی جایی پیدا نکردهاید و در ایام تشریق در مزدلفه ماندهای چیزی بر شما نیست چون خداوند فرموده است: ﴿لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۚ﴾[البقرة: ۲۸۶]. «خداوند هیچ کس را جز به اندازه توانش مکلف نکرده است»، وقوله: ﴿وَمَا جَعَلَ عَلَيۡكُمۡ فِي ٱلدِّينِ مِنۡ حَرَجٖۚ﴾[الحج:۷۸]. «و در دین برای شما هیچ سختی قرار نداد».
ثانیا: اگر تو در مزدلفه باشی و خورشید روز دوازدهم غروب کند، خوابیدن در منی و رمی روز جمراتِ روز بعد بر تو واجب نیست، چون تو در خارج از منی بودهای [۷۳].
س ۱۵: وقت رمی جمرات در سه روز ایام تشریق از کی شروع میشود و چه وقت پایان مییابد؟ آیا حاجی اجازه دارد که شب رمی جمرات انجام دهد، بخصوص در این دوران که خیلی شلوغ شده و سختی و مشقت فراونی وجود دارد برای رمی جمرات در روز؟
ج: وقت رمی جمرات در روزهای تشریق از زوال خورشید آغاز میشود و هنگام غروب خورشید پایان مییابد؛ در صحیح مسلم حدیثی از جابر سروایت شده که فرمود: «رسول الله جدر روز نحر و قربانی در وقت ضحی رمی جمرات انجام داد، اما در روزهای دیگر بعد از زوال خورشید رمی جمرات انجام دادند» [۷۴] [۷۵]. و بخاری از ابن عمربروایت کرده است که: «ما صبر میکردیم زمانی که خورشید به زوال میرسید رمی جمرات مینمودیم» [۷۶]. جمهور علما نیز این رای و نظرشان میباشد، اما اگر مجبور شد که شب رمی جمرات انجام دهد اشکالی وجود ندارد، گر چه که احتیاط این است که کسی که میتواند قبل از غروب رمی انجام دهد تا به سنت نیز عمل کرده باشد و از مسالهای که مورد اختلاف است بیرون آمده باشد [۷۷].
س۱۶: حکم شب ماندن خارج از منی در ایام تشریق چیست، چه به عمد این کار را کرده باشد یا به خاطر نیافتن مکان؟
ج: قول صحیح این است که شب ماندن در منی در شبهای یازدهم و دوازهم واجب است، این حکم را علمای محقق بر مرد و زن حج گذار واجب قرار دادهاند، اگر جایی را برای ماندن نیافتن این حکم از آنها ساقط میشود و چیزی بر آنها واجب نیست، اما اگر بدون هیچ عذری آن را ترک کند باید خون بدهد [۷۸].
س۱۷: کدام یک بهتر است؛ ذبح نزد شرکتها یا خودم حیوان را ذبح کنم و گوشت آن را توزیع کنم؟
ج: اگر کسی قیمت قربانی را به شرکتهایی مانند شرکت راجحی یا بانک اسلامی پرداخت کند اشکالی ندارد، چون هیچ مانعی وجود ندارد که قیمت قربانی و حیوانی را که میخواهد ذبح کند به شرکتها پرداخت کند؛ چون آنها وکیلهایی هستند که ورد اعتماد هستند و تلاش خود را به کار میبرند، از خداوند میخواهیم که به آنها فایده برساند و یاورشان باشد؛ اما اگر کسی خودش حیوان را قربانی نماید و بین فقرا توزیع کند بهتر است و به احتیاط نزدیکتر است، چون رسول الله جخودش با دستانش حیوان قربانی را ذبح کرد در حیوانهایی که برای هدی آورده بود نیز همین کار را کرد و در بقیه حیوانها وکالت داد [۷۹].
س۱۸: نظر شما در مورد ازدحامی که در زمان بوسیدن حجرالاسود بین زنان و مردان رخ میدهد چیست؟
ج: بوسیدن حجر الاسود در ابتدای هر دور سنت است اما شخص مسلمان باید حالت و اوضاع را مراعات نماید، اگر اطراف حجرالاسود ازدحام بود و نمیتوانست به حجرالاسود نزدیک شود مگر با رد شدن از ازدحام و هل دادن مردم باید بوسیدن را ترک کند و با دست آن را مسح کند یا با چیزی که با اوست و چیزی که با آن حجرالاسود را لمس و مسح کرده میبوسد، اگر باز نتوانست این کار را انجام دهد، به آن اشاره میکند، این کار سنت است و رسول الله جهمه این امور را انجام داده است، این یک راحتی و رحمتی است بر این امت. اگر علاوه بر اینکه دور و بر حجرالاسود شلوغ بود زنان نیز بودند مساله مهم تر است اگرچه که بخواهد حجر الاسود را ببوسد باید که کناره گیری کند. شایسته است که به زنان یاد داد که با مردها در شلوغی قاطی نشوند و با آنها مختلط نشوند، چونکه این کار سبب فتنه میشنود؛ در حالی که آنها در پاکترین و بهترین مکان قراردارند، واجب این است که پوشش خود را حفظ کنند و از مردها دوری کنند و ایجاد مزاحمت نکنند،اگر مکانی برای زنها قرار داده شد یا وقت خاصی مشخص شد که زنها بروند حجرالاسود را ببوسند در این صورت اشکال ندارد که ببوسند،الحمدلله سنت در این مورد آسانی وراحتی قرار داده است، چون چندین حالت را قرار داده است؛ یا بوسیدن حجرالاسود یا لمس و مسح آن با دست یا چیزی دیگر و بوسییدن آن چیز و یا هم اشاره کردن به آن از دور وقتی که روبروی آن قرار گرفت [۸۰]. والله اعلم.
س۱۹: اگر شخصی طواف یا سعی خود را شروع کرده باشد و در هین اثناء اقامه نماز شود برای ادای نماز با جماعت توقف نماید، آیا باید طواف یا سعی خود را از همان جایی که توقف کرده شروع کند یا اینکه دور خود را از ابتدا شروع کند؟
ج: اگر تو در حال طواف باشی و اقامه نماز شد و تو نماز خواندی، بعد از تمام شدن نماز تو دور خود را از همانجایی که توقف کردهای شروع میکنی، آن دورهایی که قبل از نماز انجام داده بودی درست است و کفایت میکند [۸۱].
س۲۰: شخصی امسال حج قران انجام داد، و بعد از طواف قدوم از حرم خارج شده و به خانهاش رفت و به امور خانواده رسیدگی کرد، سپس به حرم بازگشته و سعی انجام داد، آیا این فاصله که بین طواف و سعی به وجود آورده بر حجش اثری دارد؟
ج: باید طواف و سعی را پشت سر هم انجام داد و اگر فاصله کم باشد به اذن الله اشکالی ندارد، اما اگر فاصله بین این دو زیاد باشد که برود به خارج از حرم و فاصله بین طواف و سعی را طولانی و زیاد کند، طواف را دوباره از نو انجام میدهد، والله اعلم [۸۲].
س۲۱: حکم خواندن سوره فاتحه بر سر قبر رسول الله جچیست؟ چون زمانی که شخصی میخواهد به حج بیاید خیلی از مردم به او میگویند به جای من بر قبر رسول الله جفاتحه بخوان؟
ج: این کار یک بدعتی است که هیچ اصل و اساسی ندارد، قرآن برای خواندن بر سر قبرها نیست، بلکه در مساجد و در خانهها و در راه باید تلاوت شود، رسول اللهجفرموده: «اجعلوا في بيوتكم من صلاتكم، ولا تتخذوها قبورًا» [۸۳]«قسمتی از نمازتان (سنت) را در خانههایتان بخوانید و خانه را به قبرستان تبدیل نکنید». و فرموده: «لا تجعلوا بيوتكم مقابر فإن الشيطان يفر من البيت الذي تقرأ فيه سورة البقرة» [۸۴]«خانههای خود را مانند قبرستان نکنید، چون شیطان از خانهای که در آن سوره بقره تلاوت میشود گریزان است» این احادیث بر این دلالت میکند که قبرستان محل قرآن خواندن مردم نیست، بلکه آن را زیارت میکنند و بر مردهها سلام داده میشود و دعای مغفرت و رحمت باید برایشان کرد، سپس بازگشت، این کارها سنت است، رسول الله جبه قبرستان بقیع میرفت بر مردهها سلام میداد و باز میگشت، صحابه نیز به همین صورت انجام میدادند به زیارت قبرها میرفتند و سلام میدادند برای آنها دعا میکردند و باز میگشتند، سنت بدینصورت است، اما خواندن فاتحه نزد قبر رسول الله جو نشستن و دعا کردن به این امید که دعا سر قبرشان زودتر مستجاب میشود این هیچ پایه و اساسی ندارد، و از بدعتهایی است که مردم به وجود آوردهاند [۸۵].
س۲۲: به جای کسی دیگر حج افراد انجام دادم، اما وقتی که رمی جمره عقبه اولی را انجام دادیم به خیمه بازگشتیم و لباس دوخته شده را قبل از کوتاه کردن یا تراشیدن مو پوشیدیم، بعضی از مردم به ما گفتند که مرتکب یکی از کارهای محظور در حج شدهایم باید دوباره احرام بپوشیم و موی سر را بتراشیم و خون بر ما واجب است، نظر شما در این باره چیست؟
ج: کاری که شما انجام دادهاید یعنی بعد از رمی جمره عقبه و قبل از تراشیدن یا کوتاه کردن موی سر، لباس دوخته شده پوشیدهاید یک خطا است، مگر اینکه قبلا طواف افاضه انجام داده باشید، چون اگر کسی دو کار از سه کار را انجام داد میتواند از لباس احرام بیرون بیاید یعنی رمی جمره و کوتاه یا تراشیدن مو و طواف افاضه و بعد از آن سعی اگر بر او واجب بوده را انجام داده باشد، و چون شما از این حکم آگاهی نداشتهاید فدیهدادن و خوندادن بر شما واجب نیست و ان شاء الله حج شما صحیح میباشد [۸۶].
س۲۳: پدر خالهام وفات کرده و خالهام یک بار قبرش را زیارت کرده است، من حدیثی را شنیدهام که رفتن زنان را به زیارت قبر حرام میداند، آیا این حدیث صحیح میباشد، اگر صحیح میباشد آیا گناهی بر گردن او هست که باید کفاره بدهد؟
ج: قول صحیحح این است که زیارت قبر برای زنان جایز نیست،، بدلیل همان حدیثی که ذکر کردی؛ و از رسول الله جروایت شده است که زنانی که به زیارت قبر میروند را لعنت کرده است، پس بر زنان واجب است که زیارت قبر را ترک کنند، اما اگر کسی از زنان به خاطر عدم آگاهی به زیارت قبر رفته باشد، هیچ اشکالی ندارد، اما نباید دوباره کارش را تکرار کند، اگر انجام داد باید توبه و استغفار نماید، توبه گناهان قبلی را از بین میبرد، زیارت قبر مخصوص مردها میباشد، رسول الله فرمودند: «زوروا القبور فإنها تذكركم الآخرة» [۸۷]«به زیارت قبر بروید چون شما را به یاد روز قیامت میاندازد». در ابتدای شروع دعوت اسلام زیارت قبر بر مرد و زن ممنوع بود؛ چون مسلمانها در آن دوران تازه دست از پرستش و ارتباط با مردگان برداشته بودند، به خاطر جلوگیری از وارد شدن به شر و کلا شرک از آنها پاک شود از رفتن به زیارت قبر منع شده بودند، وقتی اسلام در درونشان مستقر شد و در اسلام ثابت ماندند و اسلام واقعی را شناختند، خداوند به آنها اجازه زیارت قبر را داد، چون باعث پند گرفتن و موعظه میشود، به یاد مرگ و آخرت میافتند برای مردگان دعا و طلب رحمت میکنند، در صحیح ترین قول زنان را از زیارت قب منع کرده است، چون زنان مردها را به فتنه میاندازند، و خودشان به فتنه میافتند صبرشان کم است و ناله و فریاد میکنند، از رحمت و نیکی خداوند به بندگانش این است که زیارت قبر را بر آنها حرام کرده است، این ممنوعیت یک نوع نیکی به مردها نیز میباشد، چون جمع شدن همه چه زن و چه مرد بر سر قبر باعث فتنه میشود، خداوند از روی رحمتش زنان را از زیارت قبر منع کرده است، اما نماز خواندن زنان بر میت هیچ اشکالی ندارد، زن اجازه دارد در نماز جنازه شرکت کند، و فقط زیارت قبر بر آنها ممنوع است، در صحیح ترین قول علماء زیارت قبر برای زنان ممنوع میباشد،، چون احادیثی وجود دارد که بر منع دلالت میکند، اما اگر زن به زیارت قبر رفت کفارهای بر او واجب نیست و فقط باید توبه کند [۸۸].
س۲۴: حکم کسی که در یک سفر بیش از یک عمره انجام میدهد چیست، در هر مرتبه برای عمره به مسجد تنعیم میرود و از آنجا احرام میبندد؟
ج: تکرارعمره برای کسی که به مکه آمده در یک زمان نزدیک به هم، از روش رسول الله جنبوده صحابه شنیز انجام ندادهاند، اگر در این کار فضیلتی وجود داشت آنها سبقت میگرفتند درانجام آن؛ مشروع این است که کسیکه به عمره آمده است و مناسک عمره را انجام داده زیاد طواف خانه خدا را انجام دهد، قرآن را تلاوت کند، نماز بخواند صدقه بدهد و عبادتهای دیگر انجام دهد، اگر کسی دوباره برای خودش یا برای شخصی که مرده یا برای کسی که از انجام عمره ناتوان هست به خاطر پیری یا مریضی که امید شفا در آن نیست عمره انجام دهد، هیچ اشکالی ندارد، اما نباید خود را دچار سختی کند یا برای دیگران نباید ایجاد مزاحمت کند، وقتی که خیلی شلوغ هست اینکار را نکند بهتر است و پیامبر جفرموده انجام یک عمره تا عمره بعدی کفاره بین آن دو میباشد، و حج مقبول هیچ پاداشی ندارد بجز بهشت و روایت شده است که رسول الله جبه عایشهلدستور داد که به تنعیم برود بعد از اینکه از احرام حج بیرون آمده بود و اجازه داد که از تنعیم برای عمره نیت کند [۸۹].
س۲۵: شخص عمره گذاری قبل از طواف ابتدا سعی انجام داد، آیا باید سعی را بعد از طواف دوباره تکرار کند؟
ج: لازم نیست که سعی را دوباره انجام دهد, چون ابوداود در سننش با سند صحیح از اسامه بن شریک سروایت کرده است که او گفت: «همراه رسول الله جبه حج رفتم، مردم نزد ایشان میآمدند شخصی پرسید: یا رسول الله قبل از طواف سعی کردم یا یک چیز را زودتر و یا یک چیز را دیر تر انجام دادم، رسول الله جبه همه جواب داد: اشکال ندارد اشکال ندارد، مگر مردی که ناموس و شرف مسلمانی را لکه دار کرده بود که اشکال داشت و هلاک شد» [۹۰] [۹۱].
س۲۶: من و مادرم عمره انجام دادیم، وقتی که طواف را انجام دادیم مادرم احساس خستگی کرد و چون مریض و پیر هست وقتی که سعی میخواستیم انجام دهیم او را سوار ویلچر کردم و سوار بر ویلچر سعی انجام داد آیا این کار جایز است یا نه؟
ج: اینکه مادرت سوار بر ویلچر سعی بین صفا و مروه انجام داده اشکال ندارد؛ چون عذر دارد و برایش سخت بوده که خودش با پای خود سعی کند [۹۲].
س۲۷: وقتی کسی نیت عمره کرد و آن را انجام داد و بعد از تمام کردن طواف و سعی موی خود را کوتاه میکند تا از احرام بیرون بیاید، آیا میتواند فقط از یک قسمت سر مو را کوتاه کند یا باید از همه قسمتهای سر مو بگیرد؟
ج: واجب این است که از همه قسمتهای موی سر در هنگام تراشیدن یا کوتاه کردن آن بگیرد [۹۳].
س۲۸: اگر کسی این هفته عمره انجام داد و موی سر را تراشید سپس هفته بعدی دوباره عمره انجام داد؛ باید چکار کند؟ چون موی سرش کوچک است و شاید هنوز بیرون نیامده است.
ج: کسی که حج یا عمره انجام میدهد باید موی سر را بتراشد یا کوتاه کند، اما اگر در سرش مو نباشد این واجب از او ساقط میشود، و حج و عمرهاش صحیح است [۹۴].
س۲۹: شخصی از طائف احرام عمره بست، بعد از اینکه عمره را انجام داد به شهر طائف بازگشت ولی موی خود را کوتاه نکرد مگر بعد از رسیدن به طائف، این کار را پنج سال قبل انجام داده است؟
ج: تراشیدن یا کوتاه کردن مو در حج یا عمره در هر جایی که باشد کفایت میکند [۹۵].
س۳۰: شخص حاجی از مطار جده پیاده شد و به مدینه منوره رفت آیا باید از میقات مدینه، ذوالحلیفه (آبار علی) احرام ببندد؟
ج: اگر حاجی از مطار جده پیاده شد و قصد کرد که قبل از حج یا عمره از جده به مدینه منوره برود، بعد از اینکه زیارت خود را به مدینه پایان داد و خواست که به مکه برای ادای حج یا عمره برود، از میقات اهل مدینه که ذوالحلیفه است و امروزه به آبار علی معروف است احرام میبندد چون آن شخص حکم مردم مدینه را گرفته و رسول الله جفرموده: «این مواقیت برای مرد آنجاست و برای کسانی از غیر مردم آنجاست که از آن مسیر میآیند و قصد حج یا عمره را دارند» حدیث بر صحتش همه متفق علیه هستند [۹۶].
س۳۱: اگر کسی در آخرین روز ماه رمضان احرام ببندد، و به خانه خدا در شب اول شوال برسد، آیا این شخص میتواند حج تمتع انجام دهد یا نه؟
ج: اگر کسی در آخر ماه رمضان احرام ببندد و طواف و سعی انجام ندهد مگر در شب اول شوال، سپس از احرام بیرون بیاید و سپس حج آن سال را انجام داد این حجش تمتع به شمار نمیآید که بعد از عمره حج کرده باشد، چون در غیر از ماههای حج احرام عمره بسته است.
س۳۲: اگر کسی از جده احرام بسته و از میقات احرام نبسته بود به خانه خدا رفته و طواف خانه و سعی بین صفا و مروه انجام داده باشد و سپس به مدینه برود و وقتی دوباره به مکه بر میگردد از مدینه احرام ببندد و طواف خانه و سعی بین صفا و مروه انجام دهد، آیا این طوافش جای خونی که در عمره اولی بخاطر نبستن احرام بر او هست را میگیرد یا نه؟
ج: کسی که بعد از گذشتن از میقات احرام بست و عمره را انجام داد سپس به مدینه سفر و عمره دیگری را با احرام بستن از میقات اهل مدینه انجام داد این عمره دومی از او آنچه که در عمره اولی واجب بود را ساقط نمیکند؛ بخاطر اینکه در عمره اولی از میقات بدون احرام گذشته است و باید خون بدهد [۹۷].
س۳۳: شخصی وفات نمود و یکی از خویشاوندانش نیت کرد که به جای او عمره انجام دهد آیا این عمره درست است، آیا اجر و ثواب این عمره به شخصی که وفات کرده میرسد؟
ج: انجام دادن عمره به جای شخصی که وفات کرده درست است، اما شخص عمره کننده باید خودش برای خود عمره کرده باشد، اگر عمرهاش هیچ اشکالی نداشته باشد و قبول باشد ان شاء الله ثواب آن به مرده میرسد، علاوه بر عمره حج نیز بجای مرده درست است اگر که حج کننده خودش برای خود زودتر حج کرده باشد [۹۸].
۳۴: آیا ذبحی که حاجی در مکه در روز نحر انجام میدهد جای حیوان قربانی که سایر مسلمانها در روز عید به قصد قربانی انجام میدهند را میگیرد؟
ج: قربانی کردن روز عید یک چیز است و ذبح کردن حیوان برای حاجی در حج چیز دیگر، اگر حاجی در حج تمتع هست و میخواهد حیوانی را ذبح کند باید در منی یا در مکه در روزهایی که در حج به روزهای قربانی و نحر معروف هست این کار را انجام دهد، چون مرد یا زن وقتی که در ماههای حج برای عمره احرام بست و حج تمتع انجام داد، یا حج قران انجام داد و برای هر دو یعنی عمره و حج لبیک گفت بر او قربانی کردن واجب است، باید یا یک گوسفند را قربانی کند یا در یک هفتم از سهم یک شتر یا گاو شریک شود، چون خداوند سبحانه و تعالی فرموده: ﴿فَمَن تَمَتَّعَ بِٱلۡعُمۡرَةِ إِلَى ٱلۡحَجِّ فَمَا ٱسۡتَيۡسَرَ مِنَ ٱلۡهَدۡيِۚ﴾[البقرة: ۱۹۶]. «هر کس که عمره را قبل از انجام حج، ادا نماید، پس آنچه از قربانی میسر شد، (ذبح کند)» و چیزی که میسر هست یا یک گوسفند دو ساله است یا قوچ است یا یک هفتم از یک گاو یا یک هفتم از یک شتر میباشد، کسی که از دادن قربانی ناتوان هست باید ده روز روزه بگیرد، سه روز در ایامی که در حج هست که قبل از روز عرفه بهتر هست و هفت روز وقتی که برگشت به شهر خود، اما حیوانی که مردم غیر حاجی در روزهای عید و قربان ذبح میکنند در شهر و روستاها و آبادیهای خود انجام میدهند یک سنتی است که در روزهای عید قربان انجام میدهند [۹۹].
س۳۵: آیا خریدن هدیه برای قوم و خویش و دوستان بعد از طواف وداع جایز هست؟
ج: خریدن اشیای عادی اشکال ندارد، خریدن لوازم ضروری و چیزهایی که در سفر به کار میآید اشکال ندارد [۱۰۰].
س۳۶: آیا در ماههای حج، عمره باید همراه با حج باشد؟
ج: نه لازم نیست که حتما با حج باشد، ولی بهترین ماه برای عمره ماه ذوالقعده است که رسول الله جدر این ماه عمره کرده است و ماه رمضان میباشد، انجام یک عمره کافی است و عمره در طول عمر فقط یک بار واجب هست و حج نیز یک بار در عمر واجب است، باقی عمرههایی که انجام میدهد برای شخص، سنت است [۱۰۱].
س۳۷: آیا انجام دادن عمره در ماه رجب مزیتی بیشتر از دیگر ماهها دارد؟
ج: گذشتگان امت در این ماه عمره میکردند و اشکال ندارد، روایت هست که عمر سدر ماه رجب عمره کرده است و ابن عمر نیز عمره کرده است، ابن سیرین گفته است که گذشتگان و سلف در این ماه عمره میکردند، همچنین ابن رجب/در کتاب اللطائف این را ذکر کرده است، ابن عمر روایت کرده است که رسول اللهجدر ماه رجب عمره کرده است، اما در نزد علماء این مشهور است که رسول الله جدر ماه ذی القعده عمره انجام داده است، تمام عمرههای رسول الله در ذی القعده بوده است؛ نزد علما این معروف هست که عمرههای پیامبر در ذی القعده بوده نه در رجب، اما عمر و بعضی دیگر از صحابه شدر این ماه عمره کردهاند و بسیاری از علمای سلف این کار را کردهاند و اشکال ندارد [۱۰۲].
س۳۸: آیا میتوانم با وجود توانایی که دارم فریضه حج را یک سال یا دو سال به تاخیر بیاندازم، چون میخواهم به زیارت خانواده و همسرم بروم و اگر امسال به حج بروم تا دو سال دیگر نمیتوانم آنها را ملاقات کنم؟
ج: هر وقت یک مسلمان توان انجام حج را داشت بر او واجب است که به حج برود، چون نمیداند که در آینده چه بر سر او میآید و آیا سال دیگر زنده هست یا نه، خداوند متعال فرموده: ((وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیهِ سَبِیلا)) [۱۰۳]«حج این خانه برای الله بر کسی که توانایی رفتن به آنجا را دارد، واجب است» از رسول الله جروایت شده که فرمود: «تعجلوا إلى الحج -يعني الفريضة- فإن أحدكم لا يدري ما يعرض له» [۱۰۴] [۱۰۵]«برای رفتن به حج -یعنی حج فرض- جله کنید، چون هیچ یک از شما نمیدانید که چه بر سرش میآید».
س۳۹: زنی عمره انجام داده، طواف و سعی کرده اما فراموش کرده که قصر انجام دهد، به خانه برگشته و غسل زده بوخوشی استفاده کرده بعد از گذشت دو هفته تقریبا بیاد آورد که موی سر خود را کوتاه نکرده است، بعد موی سر خود را کوتاه کرد حکم این کار چیست؟
ج: کاری که این زن انجام داده است درست و به خاطر فراموشی، تمام کارهایی که قبل از کوتاه کردن مو که در حالت احرام ممنوع هست را انجام داده معذور به حساب میآید. مگر اینکه قبل از تقصیر جماع کرده باشد که در اینصورت باید یک گوسفند ذبح کند و بین فقیران حرم توزیع نماید [۱۰۶].
س۴۰: مسافری که در ماه رمضان برای عمره میآید کدام کار برایش بهتر است؛ روزه بگیرد یا افطار بکند؟
ج: اولا: برای مسافری که در ماه رمضان به عمره میآید سنت است که در سفر افطار نماید؛ چون خداوند به مسافر این اجازه را داده است، خداوند دوست دارد که کارهایی که اجازه داده است را انجام دهیم، همان طور که دوست ندارد به گناهان نزدیک شویم، اما اگر روزه بگیرد اشکال ندارد [۱۰۷].
س۴۱: پنج سال پیش من و فرزندم که کم سن بود به عمره آمدیم، دور و بر حرم و طواف خیلی شلوغ بود چون ۲۶ ماه رمضان بود؛ دور خانه خدا طواف کردیم، اما نتوانستیم سعی انجام دهیم، به شهر جازان برگشتیم، بعد از عید خودم تنهایی بازگشتم و عمره را را انجام دادم، این را هم بگویم که من بعد از بازگشت در ماه رمضان به شهرم با همسرم نیز جماع کردهام، یعنی قبل از اینکه عمره اولی را تمام کنم، الآن بر من و بر فرزندم چه چیزی واجب هست؟
ج: اولا: فرزندت به خاطر اینکه عمرهاش را تکمیل نکرده است بر او واجب است که دوباره ملابس احرام را ببندد و به مکه باز گردد و عمرهاش را با سعی کردن بین صفا و مروه و تراشیدن یا کوتاه کردن موی سر تکمیل کند،
دوما: بر توی پدر واجب است که به مکه باز گردی و از آن میقاتی که در آن احرام برای عمره قبلی که با جماع آن را فاسد کرده ای دوباره از همانجا احرام ببندی، و عمرهات را بصورت کامل انجام دهی تا قضای عمرهای که فاسد کردهای را انجام داده باشی.
علاوه بر این، بر تو واجب است که یک گوسفندی مانند گوسفندی که برای عید قربان ذبح میشود آن را ذبح کنی و بین فقرای حرم توزیع نمایی، اگر توان مالی ذبح کردن را نداری ده روز باید روزه بگیری [۱۰۸].
س۴۳: خدمت شما عرض کنم که من نیت عمره کردم و بعد از تمام کردن هفت دور صفا و مروه، به خاطر سهلانگاری و بیدقتی و نه بخاطر فراموشی، موی سرم را کوتاه نکردم، سپس از لباس احرام بیرون آمده و به شهرم بازگشتم، آیا چیزی بر من واجب هست؟
ج: تراشیدن یا کوتاه کرن مو، یکی از واجبات عمره هست، جایز نیست که آن را ترک کنیم، بر تو واجب است که دوباره لباس احرام را بپوشی و سپس موی سر را بتراشی یا کوتاه نمایی، چون اینکار بر گردن تو باقی مانده، علاوه بر این کار بخاطر اینکه به عمد لباس دوخته شده را پوشیدهای باید فدیه نیز بدهی؛ یک گوسفندی را باید در مکه قربانی کنی و آن را بین فقیران حرم توزیع نمایی یا به شش مسکین حرم غذا بدهی که سهم هر مسکین یک کیلو و نیم غذا میشود، و یا هم سه روز در هر جایی که میخواهی روزه بگیری، و شرط نیست که روزه در خود مکه باشد [۱۰۹].
س۴۳: آیا با حج پذیرفته شده (حج مبرور) گناهان کبیره را نیز بخشیده میشود؟
ج: اولا: در صحیحین از ابوهریره سروایت شده است که گفت: شنیدم رسول الله جمیفرماید: «من حج فلم يرفث ولم يفسق رجع كيوم ولدته أمه» [۱۱۰]«کسی که حج انجام دهد و جماع نکند و فسق و فجور انجام ندهد، گناهانش آمرزیده شده و مانند روزی که از مادر متولد شده، پاکیزه میشود». و در جایی دیگر رسول الله جفرمود: «العمرة إلى العمرة كفارة لما بينهما، والحج المبرور ليس له جزاء إلا الجنة» [۱۱۱]«انجام یک عمره بعد از عمره دیگر، کفاره گناهانی است که بین آنها رخ میدهد، و حج مقبول و پذیرفته شده هیچ پاداشی ندارد بجز بهشت» حج و اعمال نیک دیگر اگر بندگان این عبادتها را به روش شرعی انجام دهند از اسباب بخشش گناهان میباشد، اما برای بخشش گناهان کبیره باید توبه کرد، چون در کتاب صحیح مسلم از ابوهریره سروایت شده است که رسول الله جفرمود: «الصلوات الخمس، والجمعة إلى الجمعة، ورمضان إلى رمضان، مكفرات ما بينهن إذا اجتنبت الكبائر» [۱۱۲]«نمازهای پنجگانه، و جمعه تا جمعه دیگر، و رمضان تا رمضان دیگر، کفاره گناهانی است که بین آنها رخ داده است مادامی که از گناهان کبیره دوری کند» علمایی مانند امام ابن منذر/و کسانی دیگر از اهل علم نظرشان این است که حج مقبول همه گناهان را میبخشد، چون از ظاهر این دو حدیث که ذکر شد چنین برداشت میشود [۱۱۳].
س۴۵: چه وقت تجارت در حج جایز میشود؟
ج: در موسم حج تجارت کردن جایز هست، امام طبری در کتاب تفسیرش با سند در مورد تفسیر آیه قرآن ﴿لَيۡسَ عَلَيۡكُمۡ جُنَاحٌ أَن تَبۡتَغُواْ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّكُمۡۚ﴾«گناهی بر شما نیست که (در ایام حج با خرید و فروش) از فضل پروردگارتان (روزی) طلب کنید» از ابن عباسبآورده: هیچ حرجی بر شما نیست که قبل از احرام و بعد از احرام خرید و فروش کنید [۱۱۴].
س۴۵: حکم پوشیدن جوراب و طواف قدوم انجام دادن با آن حالت در ایام حج یا طواف کردن برای عمره چیست، آیا جوراب جزو لباس دوخته شده هست؟
ج: مردی که احرام حج یا عمره را بسته است برایش جایز نیست که جوراب بپوشد، اگر بخاطر مریضی و اموری دیگر مجبور به پوشیدن شد اجازه دارد اما باید فدیه بدهد، و فدیه این کار سه روز روزه گرفتن یا غذا دادن به شش مسکین است که برای هر مسکین باید نصف یک پیمانه خرما یا مانند آن میدهد، و یا هم یک گوسفند را قربانی میکند [۱۱۵].
س۴۶: حج فرض را انجام میدادم، در یکی از شبها که در منطقه منی بودم جنب شدم و نتوانستم غسل بزنم، آیا چیزی بر من واجب هست؟
ج: جنب شدن در حالتی که لباس احرام حج یا عمره را پوشیده هیچ تاثیری بر حج یا عمره شخص نمیگذارد، آنها را باطل نمیکند، کسی که جنب شده است باید بعد از بیدار شدن از خواب غسل جنابت بزند، اگر منی ببیند؛ چون جنابت امری اختیاری نیست [۱۱۶].
س۴۷: آیا درست است که در هنگام حج زن قرصهای ضد عادت ماهیانه استعمال کند؛ آیا زن اجازه دارد که به یک مرد که محرمش نیست بچسبد و به کسانی از مردان که همراه او هستند دست بزند، چون شلوغ هست و میترسد که گم شود؟
ج: زن اجازه دارد که در هنگام انجام مناسک از قرصهای ضد عادت ماهیانه استفاده کند،
- زن اجازه دارد هنگامی که حج یا جاهای دیگر شلوغ هست لباس و عبا و پوشش دیگر مردی که محرمش نیست را بگیرد، تا به اینوسیله خود را از شلوغی نجات دهد [۱۱۷].
س۴۸: آیا بالا رفتن به جبل الرحمه مکمل وقوف در صحرای عرفه هست، آیا این کار دلیلی از سنت دارد؟
ج: از رسول الله جهیچ روایت ذکر نشده که به بالا رفتن از کوه عرفات تشویق مرده باشد، کوهی که بین مردم به جبل الرحمه معروف هست، خود رسول الله نیز بالا نرفتهاند، آن را در حج جایی برای عبادت خود قرار نداده است، رسول الله جفرمودهاند: «خذوا عني مناسككم» [۱۱۸]«مناسک حج خود را از من بیاموزید» و خلفای راشدین و صحابه کرام کسانی که پیروان واقعی رسول الله بودهاند نیز اینکار را نکردهاند، در حج از این کوه بالا نرفتهاند و آن را جایی برای عبادت قرار ندادهاند، از رسول الله جپیروی کردهاند، چیزی که از رسول الله ثابت شده این است که ایشان در پایین جبل الرحمه کنار صخرههای بزرگ ایستادهاند و فرموده: «وقفتها هنا وعرفة كلها موقف، وارفعوا عن بطن عرنة» [۱۱۹]«من اینجا ایستادم و تمام عرفه موقف و محل ایستادن است و از وادی عرنه بالاتر بایستید» به همین سبب بسیاری از علما نظرشان این است که: اگر بالا رفتن از جبل الرحمه به قصد عبادت باشد این کار یک بدعت به شمار میآید، از جمله این علما امام نووی و شیخ الاسلام ابن تیمیه و شیخ صدیق حسن خان میباشند، پس نباید راه بالا رفتن به کوه را وسیع کرد و نباید آن برای بالا رفتن به آن راه درست کرد، چون با اینکار یک بدعتی را تایید کردهایم، و راه را برای کسانی که این بدعت را انجام میدهند هموار کردهایم، رسول الله جفرمودهاند: «کسی که کاری را انجام دهد که دستور ما بر آن نیست آن کار مردود و باطل هست» [۱۲۰]از رسول الله جثابت نشده است که حتی در عرفات نماز سنت خوانده باشد، بلکه فقط نماز ظهر و عصر را در مسجده نمره به صورت قصر و جمع خوانده است، و برای خود بالای جبل الرحمه جایی برای نماز قرار نداده است که از کوه بالا رفته باشد و نماز فرض یا سنت را در روز عرفات آنجا خوانده باشد، بلکه ایشان بعد از نماز ظهر و عصر مشغول به ذکر و تسبیح و لا اله الا الله گفتن و تکبیر و لبیک و دعا و زاری به درگاه الله بود تا اینکه خورشید غروب کرد.
قرار دادن جایی برای نماز و عبادت بر فراز جبل الرحمه که اگر کسی بالا رفت، آنجا نماز بخواند از کارهای بدعتی است که بعضی از انسانهای نا آگاه آن را انجام میدهند، باید جایگاه نمازی که فعلا وجود دارد را برداشت، نه به این خاطر که راه وسیع تر شود بلکه بخاطر مبارزه با بدعت، و تا اینکه اهل فریب و نیرنگ نتوانند حاجیان را فریب دهند، راه افرادی که به طمع بدست آوردن اموال حاجیان آنها را تشویق به بالا رفتن به کوه و نماز خواندن در آنجا میکنند بسته شود، باید مردم بدانند که این نمازخانهای که در بالای کوه مشخص کردهاند حکم مسجد را نمیگرد [۱۲۱].
س۴۹: حکم لبیکگفتن دستهجمعی حاجیان چیست؟ یک نفر لبیک میگوید و بقیه به او جواب میدهند؟
ج: این کار جایز نیست، چون از رسول الله جو از خلفای راشدین شثابت نشده است بلکه این کار بدعت به شمار میآید [۱۲۲].
س۵۰: چه زمانی شخصی که احرام بسته لبیک گفتن را قطع میکند؟
ج: اگر احرام برای عمره بسته است، زمانی که شروع به طواف کرد لبیک گفتن را قطع میکند، اما اگر برای حج احرام بسته است به لبیک گفتن ادامه میدهد تا اینکه رمی جمره عقبه را انجام دهد، بعد از رمی جمرات صبح روز عید لبیک را قطع میکند و شروع به تکبیر گفتن عید میکند [۱۲۳]،
س۵۱: آیا هنگام وارد شدن به مکه باید غسل بزنیم؟
ج: هنگامی که شخص محرم به مکه رسید مستحب هست که قبل از ورود غسل بزند، چون رسول الله جاین کار را انجام داده است [۱۲۴].
س۵۲: آیا باید در هنگام سعی و طواف در حالت و ضو و طهارت باشیم؟
ج: باید در هنگام طواف در حالت طهارت باشیم، چون طواف حکم نماز را دارد، ابن عباسبفرموده است: طواف خانه خدا نماز هست اما خداوند صحبت کردن را در آن مباح قرار داده است، ام المومنین عایشهلمیگوید: زمانی که پیامبر علیه الصلاة والسلام وارد مکه شد و به مسجد الحرام رفت ابتدا وضو گرفت و بعد طواف کرد، پس طواف خانه خدا نماز هست باید شخص در حالت وضو باشد، سپس طواف کند، اما در سعی وضو لازم نیست، اما اگر در هنگام سعی بین صفا و مروه با وضو باشد این کار بدون شک بهتر میباشد، اما اگر بدون وضو سعی انجام داد هیچ اشکال ندارد [۱۲۵].
س۵۳: کسی که در اثنای طواف وضویش باطل شد و رفته دوباره وضو گرفته و مابقی طوافش را بعد از وضو کامل کرده حکم این کارش چیست، آیا این کار درست است، من زیاد وضویم باطل میشود و نمیتوانم برای مدت طولانی وضویم را نگهدارم؟
ج: کسی که در اثنا طواف وضویش باطل میشود کل طوافش باطل میشود، باید وضو بگیرد و طواف را از اول شروع بکند و درست نیست که بعد از وضو آن دورهایی که قبل از باطل شدن وضو انجام داده را به حساب بیاورد و ادامه آن را انجام دهد بلکه باید از ابتدا شروع کند [۱۲۶].
س۵۴: مردی در شلوغی مشغول طواف افاضه بود با بدن زنی بیگانه که محرمش نبوده برخورد کرده است؛ اگر قیاس بر وضو بگیریم آیا طوافش باطل شده و باید از اول شروع کند؟
ج: در صحیح ترین رای علما، لمس کردن بدن زن در حال طواف یا در شلوغی در هر جایی که باشد به طواف ضرر نمیرساند و وضو را نیز باطل نمیکند، در مورد لمس کردن زن که آیا وضو را باطل میکند یا نه چندین دیدگاه وجود دارد؛ گفته شده: اصلا وضو را باطل نمیکند و گفته شده: در همه صورت وضو را باطل میکند و گفته شده: اگر با شهوت باشد وضو را باطل میکند، قول راجح این است که اصلا وضو را باطل نمیکند، اگر مردی به یک زن دست زد، یا او را بوسید صحیح ترین نظر این است که وضویش باطل نمیشود، چون رسول الله جبعضی از زنانش را بوسیده و نماز خوانده و دوباره وضو نگرفته است، چون اصل این است که وضو درست است و طهارت از بین نرفته است، پس درست نیست که بگوییم چیزی وضو را باطل میکند مگر اینکه دلیل داشته باشیم که بر این دلالت کند که وضو با دست زند به زن، باطل میشود، اما آیه قرآن که خداوند فرموده: ﴿أَوۡ لَٰمَسۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ﴾[المائدة: ۶]. «یا با زنان تماس گرفته و آمیزش انجام داده باشید» صحیح ترین تفسیر آن این است که منظور جماع میباشد، در قراءت دیگر این آیه آمده است: ﴿أَوۡ لَٰمَسۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ﴾[المائدة: ۶]. پس منظور جماع میباشد، نظر ابن عباس و کسانی دیگر بر این است، و منظور از آن فقط لمس و دست زدن به زنان نیست که ابن مسعود سرای و نظرش این است که با لمس وضو باطل میشود، بلکه درست این است که منظور جماع میباشد، همانطور که ابن عباس و گروهی دیگر گفتهاند، بر همین اساس فهمیده میشود که اگر کسی بدن زنی را در طواف لمس کند طوافش صحیح هست و همچنین اگر به زن خود دست زد یا او را بوسید بازهم وضویش درست است به شرط اینکه چیزی از او خارج نشود [۱۲۷].
س۵۵: آیا درست هست که هنگام طواف سوار بر چیزی شد؟
ج: افضل این است که پیاده طواف کرده شود، اما اگر کسی بخاطر مشکلی مانند بیماری یا شخصی اگر بخاطر راهنمایی کردن و جواب دادن به سوالهای مردم یا بخاطر اینکه مردم مانند او انجام دهند بصورت سواره طواف کرد اشکال ندارد و اگر کسی بدون هیچ عذری نیز سواره طواف کند باز هم جایز هست و مکروه نیست. ولی خلاف اولی عمل کرده است [۱۲۸].
س۵۶: اگر کسی در آخرین روز ماه شعبان و قبل از دیدن هلال ماه رمضان احرام بست و عمره خود را به تاخیر انداخت و بعد از اینکه ماه رمضان شروع شد طواف خود را انجام داد آیا عمرهاش در رمضان به حساب میآید؟
ج: باید کل امور عمرهاش از احرام تا تمام شدن عمره در رمضان باشد، اگر کسی قبل از غروب خورشید آخرین روز شعبان احرام عمره بست و عمرهاش را در رمضان انجام داد عمرهاش در رمضان به حساب نمیآید؛ کسی که میخواهد این اجر نصیبش شود باید از میقات زمانی که ثابت شد در رمضان داخل شده است احرام ببندد، همچنین در آخر ماه اگر انسان قبل از غروب آخرین روز رمضان احرام بست و بقیه کارهای عمره را را در شب عید انجام داد بازهم عمرهاش در رمضان به حساب نمیآید [۱۲۹].
س۵۷: آیا کسی که دور کعبه شریف طواف میکند باید پشت مقام ابراهیم دو رکعت نماز بخواند یا در هر جایی از حرم نماز بخواند درست است؟
ج: واجب نیست که طواف کننده پشت مقام ابراهیم نماز بخواند، ولی اگر شلوغ نبود اجازه دارد که نماز بخواند، اگر در هرجایی از مسجدالحرام و حرم نماز خواند باز هم قبول هست و کفایت میکند، و نباید برای کسانی که در حال طواف هستند به خاطر خواندن دو رکعت نماز پشت مقام ایجاد مزاحمت کند، بلکه شایسته است از جاهای شلوغ فاصله بگیرد و در جایی دیگر از مسجدالحرام نماز بخواند، چون امیر المومنین عمر سدو رکعت نماز سنت را در بعضی از طوافهای عمرهای که انجام داده در منطقه ذی طوی انجام داده است، این منطقه جزو حرم هست اما بیرون از مسجد الحرام قرار دارد، ام المومنین ام سلمه نیز بیرون از مسجد الحرام نماز خوانده است، ظاهرا این کارشان به سبب شلوغ بودن اطراف حرم بوده است، یا میخواسته با این کار نشان دهد که در این مورد از نظر دین راحتی و وسعت قرار دارد و هرجایی نماز خوانده شود اجازه هست [۱۳۰].
س۵۸: حکم کسی که دو رکعت طواف را فراموش کرده و آن را بعد از سعی بین صفا و مروه انجام داده است چیست؟
ج: اشکال ندارد، دو رکعت نماز طواف سنت میباشد، اگر آن را نخواند طوافش صحیح هست، حج و عمرهاش درست است، اما نماز خواندن طواف جزو سنت موکده هست، نباید به عمد آن را ترک کرد؛ بلکه شایسته است که بر آن محافظت کنیم و در صورت امکان پشت مقام ابراهیم آن را بخوانیم، یا در داخل مسجد الحرام و اگر در بقیه حرم انجام داد باز هم درست هست، اگر بعد از سعی انجام دهد باز هم درست است و کفایت میکند [۱۳۱]،
س۵۹: حکم شک کردن در تعداد دور طواف چیست، که آیا کامل کرده یا کم انجام داده و یا زیادی انجام داده؟
ج: شک کردن در طواف مانند شک کردن در نماز میباشد، اگر شک کرد که آیا دو دور یا سه دور طواف کرده، آن را دو دور قرار میدهد، اگر شک کرد که سه دور یا چهار دور انجام داده آن را بر سه دور قرار میدهد، و اگر شک کرد که آیا شش دور یا هفت دور انجام داده آن را دور ششم قرار میدهد و طواف هفتم را انجام میدهد، یعنی کار را بر چیزی که به آن یقین دارد استوار میکند و دور هفتم را انجام میدهد تا یقینش کامل شود، این چیزی است که بر او واجب هست [۱۳۲].
س۶۰: من و خانواده ام به همراه دو ستم با خانوادهاش از میقات احرام بستیم، در بین راه برایمان مشکلی پیش آمد که مجبور شدیم برگردیم و عمره مان را تکمیل نکردیم، در زمان نیت کردن برای عمره شرط نکرده بودیم که: «إن حبسني حابس فمحلي حيث حبستني». «اگر چیزی ما را نگه داشت از ادامه عمره محل بیرون آمدن از احرام همانجایی است که ما نگه داشته شدیم» بر ما چه چیزی واجب است که ادا کنیم چون از احرام بیرون آمدهایم و عمره را تکمیل نکردهایم؟ اگر خون دادن بر ما واجب هست آیا میتوانیم در جایی که زندگی میکنیم حیوان را قربانی کنیم؟
ج: همه شما باید بازگردید و دوباره عمره را انجام دهید به خاطر این کارتان توبه کنید، اگر کسی از شما جماع کرده است باید حیوانی ذبح کند آن را بین فقرای مکه توزیع نماید، باید عمرهاش را قضا کند؛ چون عمره اولی با جماع کردن فاسد شده است، واجب است که عمرهاش را کامل کند و قضای آن را بجا آورد، کسی که جماع کرده باید از همان میقاتی که بار اول احرام بسته است دوباره احرام ببندد، اما اگر لباس دوخته شده پوشیده و بوخوشی استفاده کرده اگر از روی نا آگاهی و فراموشی این کار را انجام داده است چیزی بر او واجب نیست، اما اگر به عمد و با آگاهی به حکم شرعی آن، این کار را انجام داده است باید فدیه دهد، به شش مسکین غذا دهد، برای هر مسکین یک پیمانه از غذای شهر بدهد، یا سه روز روزه بگیرد، یا یک گوسفندی را قربانی کند، در مقابل هر کار ممنوعی که انجام داده باید فدیه بدهد کارهای ممنوعی مانند پوشیدن لباس دوخته شده یا پوشاندن سر، بو خوشی زدن، کوتاه کردن ناخن یا تراشیدن موی بغل و موی زیر کوتاه کردن سبیل و باید از این کارهایی که در این مدت کرده توبه کند [۱۳۳].
[۴۸] فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: ۲، صفحه: ۱۸). [۴۹] فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: ۱۰، صفحه: ۲۱۱). [۵۰] أبو داود شماره (۷۹۲) و (۷۹۳) در الصلاة، باب فی تخفیف الصلاة، و أحمد در «المسند» ۳ / ۴۷۴ وابن ماجه از حدیث أبی هریرة سشماره (۹۱۰) در إقامة الصلاة، باب ما یقال فی التشهد والصلاة على النبی ج، بوصیری در الزوائد گفته: إسنادش صحیح ورجالش ثقه هستند. [۵۱] مجموع فتاوى شیخ عبد العزیز بن باز//الدعاء فی الطواف /ج۱۷/ص۲۲۳ [۵۲] فتاوى شیخ عبد العزیز بن باز (جزء: ۱۷، صفحة: ۲۲۴). [۵۳] مصنف ابن أبی شیبة ۲/۲۳۸. [۵۴] «المسند»: (۶/۹۲- ۹۳). [۵۵] فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: ۱۱ صفحه: ۲۳۴). [۵۶] بخاری به صورت تعلیق با صیغة جزم آورده ۴/۲۹۸ در البیوع: باب النجش ووصله فی الصلح ۵/۲۲۱: باب إذا اصطلحوا على صلح جور فالصلح مردود، و مسلم شماره (۱۷۱۸) در الأقضیة: باب نقض الأحکام الباطلة، وأبو داود در السنة: باب لزوم السنة ۲/۵۰۶، و ابن ماجه در المقدمة: باب تعظیم حدیث رسول الله صلى الله علیه وسلم شماره ۱۴. [۵۷] مصدر سابق. [۵۸] أحمد، وأبو داود، و ترمذى -حسن صحیح- وابن ماجه، وابن جریر، والحاکم، والبیهقى از العرباض بن ساریة) أحمد (۴/۱۲۶، شماره ۱۷۱۸۴)، وأبو داود (۴/۲۰۰، شماره ۴۶۰۷)، و ترمذى (۵/۴۴، شماره ۲۶۷۶) و گفته: حسن صحیح. وابن ماجه (۱/۱۵، شماره ۴۲)، والحاکم (۱/۱۷۴، شماره ۳۲۹) و گفته: صحیح لیس له علة. والبیهقى (۱۰/۱۱۴، رقم ۲۰۱۲۵) . و همچنین: ابن حبان (۱/۱۷۸، شماره ۵)، والدارمى (۱/۵۷، شماره ۹۵). [۵۹] حدیث عمر بن الخطاب و گفته زمانی که به حجر الأسود رسید: «تو سنگی بیش نیستی و اگر نمیدیدم که رسول الله تو را بوسید، تو را نمیبوسیدم». این حدیث به روایتهای مختلفی آمده که به عمربن خطاب میرسد، و به صورت مرسل نیز از او روایت شده است. بخاری آن را روایت کرده در: «۳/۴۶۲»، کتاب الحج: باب ما ذکر فی الحجر الأسود، حدیث «۱۵۹۷»، ومسلم «۲/۹۲۵- ۹۲۶»، کتاب الحج: باب استحباب تقبیل الحجر الأسود فی الطواف، حدیث «۲۵۱/۱۲۷۰»، وأبو داود «۲/۵۷۷»، والنسائی «۵/۲۲۷»، کتاب الحج: باب تقبیل الحجر، والترمذی «۳/۵۰۷- تحفة» أبواب الحج: باب ما جاء فی تقبیل الحجر، حدیث «۸۶۲»، وأحمد «۱/۷۶»، والبیهقی «۵/۷۴»، والبغوی در «شرح السنة» «۵/۶۸- » از طریق عباس بن ربیعة. و ترمذی گفته: حسن صحیح. و مسلم «۲/۹۲۵»، کتاب الحج: باب استحباب تقبیل الحجر الأسود فی الطواف، حدیث «۲۴۸/۱۲۷۰»، و نسائی در «الکبرى» «۲/۴۰۰»، کتاب الحج: باب تقبیل الحجر شماره «۳۹۱۹»، و ابن الجارود «۴۵۲»، وابن خزیمة «۵/۲۱۲»، رقم «۲۷۱۱»، از طریق ابن وهب از یونس وعمرو بن الحارث از الزهری از سالم از پدرش روایت کرده که به او گفت: عمربن خطاب حجر را بوسید و سپس گفت: بخدا قسم میدانم که تو سنگی بیش نیستی و اگر من ندیده بودم که رسول الله جتو را بوسیده بود تو را نمیبوسیدم. و بخاری «۳/۵۵۵»، کتاب الحج: باب تقبیل الحجر، حدیث «۱۶۱۰»، از طریق زید بن أسلم از پدرش از عمر. و مسلم «۲/۹۲۵»، کتاب الحج: باب استحباب تقبیل الحجر الأسود فی الطواف، حدیث «۲۴۹/۱۲۷۰»، والدارمی «۲/۵۲- ۵۳»، کتاب المناسک: باب فی تقبیل الحجر از طریق حماد بن زید از أیوب از نافع از ابن عمر از عمر، و مسلم «۲/۹۲۵»، کتاب الحج: باب استحباب تقبیل الحجر الأسود فی الطواف، حدیث «۲۵۰/۱۲۷۰»، ابن ماجه «۲/۹۸۱»، کتاب المناسک: باب استلام الحجر، حدیث «۲۹۴۳»، نسائی «الکبرى» «۲/۴۰۰»، کتاب الحج: باب تقبیل الحجر «۳۹۱۸»، وأحمد «۱/۳۵»، والحمیدی «۱/۷»، شماره «۹»، والطیالسی «۱/۲۱۶- منحة» «۱۰۴۵»، از طریق عاصم الأحول از عبد الله بن سرجس گفت: رأیت الأصلع «یعنی عمر بن الخطاب» یقبل الحجر ویقول: والله إنی لأقبلک وإنی أعلم أنک حجر وإنک لا تضر ولا تنفع ولولا أنی رأیت رسول الله جقبلک ما قبلتک، و این لفظ را مسلم آورده و لفظی که ابن ماجه والحمیدی آوردهاند: رأیت الأصیلع بالتصغیر. و مسلم «۲/۹۲۵»، کتاب الحج: باب استحباب تقبیل الحجر الأسود فی الطواف، حدیث «۲۵۲/۱۲۷۱»، و نسائی «۵/۲۲۷»، کتاب الحج: باب استلام الحجر الأسود، وأحمد «۱/۳۹»، والطیالسی «۱/۲۱۶- منحة» شماره «۱۰۴۴»، وأبو یعلى «۱/۱۶۹»، شماره «۱۸۹»، والبیهقی «۵/۷۴». [۶۰] مسلم «۵/۱۱- نووی» کتاب الحج: باب استحباب الرمل فی الطواف والعمرة، حدیث «۲۳۵-۱۲۶۳»، والترمذی «۳/۲۰۲، ۲۰۳»، کتاب الحج: باب ما جاء فی کیف الطواف، حدیث «۸۵۶»، وباب ما جاء فی الرمل من الحجر إلى الحجر، حدیث «۸۵۷»، ونسائی نحوه «۵/۲۳۵»، کتاب الحج: باب القول بعد رکعتی الطواف، حدیث «۲۹۶۱»، از حدیث جابر. [۶۱] بخاری «۲/۱۳۱»: کتاب الأذان: باب الأذان للمسافرین إذا کانوا جماعة والإقامة، حدیث «۶۳۰»، ومسلم «۲/۶۱۲- أبی»: کتاب المساجد ومواضع الصلاة: باب من أحق بالإمامة، حدیث «۲۹۲ , ۶۷۴»، و نسائی «۲/۹»: کتاب الأذان: باب اجتزاء المرء بأذان غیره فی الحضر، حدیث «۱۳۵»، و أحمد «۳/۴۳۶»، والدارمی «۱/۲۸۶»: کتاب الصلاة: باب من أحق بالإمامة، وابن خزیمة فی «صحیحه» «۱/۲۰۶»، حدیث «۳۹۷». [۶۲] فتاوى برنامج نور على الدرب (جزء: ۱۷،صفحه: ۴۵۸). [۶۳] اللجنة الدائمة للإفتاء (جزء: ۱۰ صفحه: ۲۰۳). [۶۴] أحمد (۶/۱۴۳)، أبو داود (۲/۲۰۲) (۱۹۷۸)، الدارقطنی (۲/۲۷۶)، البیهقی (۵/۱۳۶)، ابن خزیمه (۴/۳۰۲) (۲۹۳۷) . [۶۵] مسلم «۲/۸۴۶»، کتاب الحج: باب الطیب للمحرم عند الإحرام، حدیث «۳۱/۱۱۸۹»، نسائی «۵/۱۳۶۰- ۱۳۷»، کتاب المناسک: باب إباحة الطیب عند الإحرام، والشافعی در «المسند» ص «۱۲۰»، والحمیدی «۱/۱۰۵»، شاره «۲۱۱»، و بیهقی «۵/۳۴»، وأبو یعلى «۷/۳۵۳»، شماره «۴۳۹۱»، از طریق الزهری از عروة از عائشه که گفت: به خاطر احرام بستن به رسول الله جبو خوشی زدم، و به خاطر بیرون آمدن از احرام قبل از طواف خانه خدا نیز بو خوشی زدم. و بخاری «۱۰/۳۸۲»، کتاب اللباس: باب ما یستحب من الطیب، حدیث «۵۹۲۸»، ومسلم «۲/۸۴۷»، کتاب الحج: باب الطیب للمحرم عند الإحرام «۳۶، ۳۷/۱۱۸۹»، ونسائی «۵/۱۳۷-۱۳۸»، کتاب المناسک: باب الطیب عند الإحرام، وأحمد «۲/۱۳۰»، والبیهقی «۵/۳۴». [۶۶] فتاوى شیخ ابن باز (جزء: ۱۷، صفحه: ۳۵۵). [۶۷] فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: ۱۰، صفحه: ۱۶۶). [۶۸] فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: ۱۰، صفحه: ۳۴۶). [۶۹] فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: ۱۰، صفحه: ۳۲۷). [۷۰] أبو داود «۲/۴۸۵- ۴۸۶»، کتاب المناسک «الحج»: باب من لم یدرک عرفة، حدیث «۱۹۴۹»، و ترمذی «۳/۲۳۷»، کتاب ما جاء فیمن أدرک الإمام بجمع فقد أدرک الحج، حدیث «۸۸۹»، و نسائی «۵/۲۵۶»، کتاب الحج: باب فرض الوقوف بعرفة، و ابن ماجه «۲/۱۰۰۳»، کتاب المناسک: باب من أتى عرفة قبل الفجر لیلة بجمع، حدیث «۵/۳۰»، و الطیالسی «۱/۲۲»، کتاب الحج والعمرة: باب وجوب الوقوف بعرفة وفضله، والدعاء عند ذلک، حدیث «۱۰۵۶»، وأحمد «۴/۳۳۵»، والدارمی «۲/۵۹»، کتاب المناسک: باب ما یتم الحج، وابن الجارود ص «۱۶۵»، باب المناسک، حدیث «۴۶۸»، والدارقطنی «۲/۲۴۰، ۲۴۱»، کتاب الحج: باب المواقیت، حدیث «۱۹»، و حاکم «۱/۴۶۴»، کتاب المناسک، و بیهقی «۵/۱۱۶»، کتاب الحج: باب وقت الوقوف لإدراک الحج، وابن حبان «۱۰۰۹- موارد»، وابن خزیمة «۴/۲۵۷»، شماره «۲۸۲۲»، و طحاوی در «شرح معانی الآثار» «۲/۲۰۹- ۲۱۰»، والحمیدی «۲/۳۹۹»، شماره «۸۹۹»، وأبو نعیم فی «الحلیة» «۷/۱۱۹- ۱۲۰»، از طریق بکر بن عطاء از عبد الرحمن بن یعمر الدیلی گفت: رسول الله جرا در حج مشاهده کردم که در عرفه ایستاده بود، مردمی از اهل نجد آمدند، پرسیدند: ای رسول الله حج چگونه است؟ گفت: حج عرفه است. ترمذی گفت: و ابن أبی عمر گفته، که سفیان بن عیینة گفت: وهذا أجود حدیث رواه سفیان الثوری. ابن ماجه گفت: قال محمد بن یحیى -الدهلی- ما أرى للثوری حدیثاً أشرف منه. حاکم آن را صحیح دانسته وابن خزیمة وابن حبان. وحدیث شاهد دارد از حدیث ابن عباس.أخرجه الطبرانی در «الأوسط» و در «مجمع الزوائد» «۳/۲۵۴»، از طریق خصیف ازمجاهد از ابن عباس قال: قال النبی ج: «الحج عرفات». هیثمی میگوید: در حدیث خصیف است ابن معین وغیره او را ثقه دانستهاند أحمد و غیره او را ضعیف دانسته وخصیف ابن عبد الرحمن الجزری: الحافظ در «التقریب» گفته «۱/۲۲۴»، صدوق سیء الحفظ خلط بآخره و رمی بالإرجاء. [۷۱] جزء: ۱۷، صفحه: ۲۶۲) فتاوى شیخ عبد العزیز بن باز/. [۷۲] فتاوى جناب مفتی (جزء: ۱ صفحه: ۵۹). [۷۳] فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: ۱۱، صفحه: ۲۷۰). [۷۴] أحمد (۳/۳۱۲) قال: حدثنا ابن إدریس، وفی (۳/۳۱۹) قال: حدثنا یحیى. و در (۳/۳۹۹) قال: حدثنا عفان، قال: حدثنا حماد -یعنی ابن سلمه-، والدارمی (۱۹۰۲) قال: أخبرنا عبید الله بن موسى. ومسلم (۴/۸۰) قال: حدثنا أبو بکر بن أبی شیبه، قال: حدثنا أبو خالد الأحمر، وابن إدریس. (ح) وحدثناه علی بن خشرم، قال: أخبرنا عیسى. وأبو داود (۱۹۷۱) قال: حدثنا أحمد ابن حنبل، قال: حدثنا یحیى بن سعید. وابن ماجه (۳۰۵۳) قال: حدثنا حرملة بن یحیى المصری، قال: حدثنا عبد الله بن وهب. والترمذی (۸۹۴) قال: حدثنا علی بن خشرم، قال: حدثنا عیسى بن یونس. و نسائی (۵/۲۷۰) قال: أخبرنا محمد بن یحیى بن أیوب بن إبراهیم الثقفی المروزی، قال: أنبأنا عبد الله بن إدریس. وابن خزیمه (، ۲۸۷۶ ۲۹۶۸) قال: حدثنا علی بن خشرم، قال: أخبرنا عیسى. (ح) وحدثنا محمد بن معمر، قال: حدثنا محمد -یعنی ابن بکر-، و در (۲۹۶۸) قال: حدثنا أبو کریب، قال: حدثنا أبو خالد. (ح) وحدثنا عبد الله بن سعید الأشج، قال: حدثنی ابن إدریس. ثمانیتهم -ابن إدریس، ویحیى، وحماد، وعبید الله، وأبو خالد، وعیسى، وابن وهب، وابن بکر- عن ابن جریج. [۷۵] متفق علیه. [۷۶] بخاری ۳ / ۴۶۲ در الحج، باب رمی الجمار، والموطأ ۱ / ۴۰۸ در الحج، باب الرخصة فی رمی الجمار، وأبو داود شماره (۱۹۷۲) در المناسک، باب فی رمی الجمار، الحافظ در «الفتح» گفته: در این حدیث دلیل وجود دارد که سنت است در روز غیر از روز قربان بعد از زوال رمی انجام دهند، جمهور علما این رایشان است، عطاء وطاوس مخالت کردهاند گفتند: قبل از زوال مطلقاً جایز است، حنفیها در روز نفر نیز قبل از زوال اجازه رمی دادهاند. إسحاق گفته: اگر قبل از زوال رمی کرد باید تکرار کند، اما در روز سوم اشکال ندارد. [۷۷] البحوث الإسلامیة (جزء: ۱۳، صفحه: ۸۹). [۷۸] فتاوى شیخ ابن باز (جزء: ۱۷، صفحة: ۳۵۹). [۷۹] فتاوى شیخ ابن باز (جزء: ۱۸ صفحه: ۲۸). [۸۰] فتاوى شیخ ابن باز (جزء: ۶۷، صفحه: ۷۲). [۸۱] فتاوى مفتی شیخ عبد العزیز بن عبد الله آل الشیخ (جزء: ۱ صفحه: ۵۶). [۸۲] فتاوى مفتی عام شیخ عبد العزیز بن عبد الله آل الشیخ (جزء: ۱ صفحه: ۵۶). [۸۳] بخاری ۱ / ۴۴۱ در الصلاة، باب کراهیة الصلاة فی المقابر، ودر التطوع، باب التطوع فی البیت، ومسلم شماره (۷۷۷) فی صلاة المسافرین وقصرها، باب استحباب صلاة النافلة فی بیته، وأبو داود شماره (۱۴۴۸) فی الصلاة، باب فضل التطوع فی البیت، والترمذی شماره (۴۵۱) فی الصلاة، باب ما جاء فی فضل صلاة التطوع فی البیت، و نسائی ۳ / ۱۹۷ فی صلاة اللیل، باب الحث على الصلاة فی البیوت والفضل فی ذلک. [۸۴] مسلم کتاب صلاة المسافرین ۷۸۰. ص. [۸۵] فتاوى نور على الدرب (جزء: ۱۷، صفحه: ۳۱۴). [۸۶] فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: ۱۰، صفحه: ۱۴۷). [۸۷] ابن ماجه (۱/۵۰۰، شماره ۱۵۶۹). [۸۸] فتاوى شیخ ابن باز (جزء: ۱۳، صفحه: ۳۲۴). [۸۹] فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: ۱۰، صفحه: ۳۵۵). [۹۰] أبو داود شماره (۲۰۱۵) در المناسک، باب فیمن قدم شیئاً قبل شیء فی حجه، و إسنادش جید. [۹۱] فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: ۱۱، صفحه: ۳۲۱). [۹۲] فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: ۱۱، صفحه: ۳۲۱). [۹۳] فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: ۱۱، صفحة: ۳۲۷). [۹۴] فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: ۱۱، صفحه: ۳۲۷). [۹۵] فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: ۱۰ صفحه: ۲۰۴). [۹۶] فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: ۱۰ صفحه: ۹۴). [۹۷] فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: ۱۱، صفحه: ۳۳۰). [۹۸] فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: ۱۰، صفحه: ۷۶). [۹۹] فتاوى جناب مفتی (جزء: ۱، صفحه: ۱۰۲). [۱۰۰] فتاوى نور على الدرب (جزء: ۱۸، صفحه: ۱۹۸). [۱۰۱] فتاوى نور على الدرب (جز: ۱۷، صفحه: ۱۴۴). [۱۰۲] فتاوى نور على الدرب (جزء: ۱۷، صفحه: ۱۶۷). [۱۰۳] ال عمران: ۹۷ [۱۰۴] أحمد (۱/۳۱۳)، و بیهقی (۴/۳۴۰). [۱۰۵] فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: ۱۱، صفحه: ۱۷). [۱۰۶] فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: ۱۰، صفحه: ۲۰۹). [۱۰۷] فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: ۶، صفحه: ۲۲۸). [۱۰۸] فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: ۱۰، صفحه: ۳۶۱). [۱۰۹] فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: ۱۰، صفحه: ۳۵۷). [۱۱۰] فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: ۱۰، صفحه: ۳۵۷). [۱۱۱] متفق علیه. [۱۱۲] صحیح مسلم کتاب الطهارة باب الصلوات الخمس شماره «۱۶» ص. [۱۱۳] فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: ۱۱، صفحه: ۱۳). [۱۱۴] فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: ۱۱، صفحه: ۱۳). [۱۱۵] فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: ۱۱، صفحه: ۱۸۴). [۱۱۶] فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: ۱۱، صفحه: ۱۸۹). [۱۱۷] فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: ۱۱، صفحه: ۱۹۱). [۱۱۸] قبلا تخریج شد. [۱۱۹] مسلم روایت کرده، قسمتی از حدیث طولانی جابر. [۱۲۰] قبلاً تخریج شد. [۱۲۱] فتاوی اللجنة الدائمة (جزء: ۱۱، صفحه: ۲۰۷). [۱۲۲] فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: ۱۱، صفحه: ۳۵۸). [۱۲۳] فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: ۱۶، صفحه: ۱۷۳). [۱۲۴] فتاوى شیخ ابن باز (جزء: ۱۶، صفحه: ۶۰). [۱۲۵] فتاوى شیخ ابن باز (جزء: ۱۷، صفحه: ۴۹۴). [۱۲۶] فتاوى اللجنة الدائمة (جزء:۱۰ صفحه:۲۴۰). [۱۲۷] فتاوى شیخ ابن باز (جزء: ۲۹، صفحه: ۸۷). [۱۲۸] فتاوى ابن عثیمین (جزء: ۲۴ صفحه: ۱۰۰). [۱۲۹] فتاوى شیخ ابن عثیمین. [۱۳۰] فتاوى شیخ ابن باز (جزء: ۱۷، صفحه: ۲۲۹). [۱۳۱] فتاوى نور على الدرب (جزء: ۱۷، صفحه: ۴۶۶). [۱۳۲] فتاوى نور على الدرب (جزء: ۱۷، صفحه: ۴۶۰). [۱۳۳] فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: ۱۱، صفحه: ۳۵۵).