پاسخ به سوالات زائران حرمین

پیشگفتار: فضلیت حج و عمره

پیشگفتار: فضلیت حج و عمره

واجب بودن یک بار حج در طول عمر انسان از طریق قرآن و احادیث پیامبر و اجماع مسلمین به اثبات رسیده است. و به اجماع، یکی از ستون‌های پنجگانه اسلام حج می‌باشد.

اما در قرآن این آیه بر واجب بودن حج دلالت می‌کند: ﴿وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلۡبَيۡتِ مَنِ ٱسۡتَطَاعَ إِلَيۡهِ سَبِيلٗاۚ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٩٧[آل عمران: ۹۷].

یعنی «حج این خانه برای الله بر کسی که توانایی رفتن به آنجا را دارد، واجب است. و هر کس انکار ورزد، بداند که الله از جهانیان بی‌نیاز است».

اما دلیل واجب بودن حج که از زبان رسول الله که در حدیث ذکر شده زیاد می‌باشد به عنوان نمونه حدیثی را که امام مسلم در کتاب صحیح خود از ابوهریره سروایت کرده را می‌آوریم: خَطَبَنَا رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: «أَيُّهَا النَّاسُ، قَدْ فَرَضَ اللهُ عَلَيْكُمُ الْحَجَّ فَحُجُّوا». فَقَالَ رَجُلٌ: أَكُلَّ عَامٍ يَا رَسُولَ الله؟ فَسَكَتَ حَتَّى قَالَهَا ثَلَاثًا، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لَوْ قُلْتُ: نَعَمْ، لَوَجَبَتْ وَلَمَا اسْتَطَعْتُمْ، ثُمَّ قَالَ: ذَرُونِي مَا تَرَكْتُكُمْ، فَإِنَّمَا هَلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ بِكَثْرَةِ سُؤَالِهِمْ، وَاخْتِلَافِهِمْ عَلَى أَنْبِيَائِهِمْ، فَإِذَا أَمَرْتُكُمْ بِشَيْءٍ فَأْتُوا مِنْهُ مَا اسْتَطَعْتُمْ، وَإِذَا نَهَيْتُكُمْ عَنْ شَيْءٍ فَدَعُوهُ» [۳]. «رسول الله جبرای ما موعظه کرد فرمود: «ای مردم، خداوند بر شما حج را فرض قرار داده است پس حج را انجام دهید» شخصی پرسید: یا رسول الله جآیا هر سال حج انجام دهیم؟ رسول الله جواب نداد و آن مرد سه بار سوال خود را تکرار نمود، بعد از آن رسول الله جفرمود: «اگر می‌گفتم بله فرض می‌شد و شما توان هر سال انجام دادن آن را نداشتید و فرمود: در حکمی که بر شما قرار نداده‌ام مرا رها کنید، چون چیزی که باعث شد ملت‌های قبل از شما هلاک شوند سوال‌های زیادی آنها و مخالفت با پیامبرانشان بود، وقتی که شما را به کاری امر کردم تا جای توان آن را انجام دهید واگر شما را از انجام کاری منع کردم، از آن دوری کنید».

اما در مورد فضیلت حج و تشویق بر انجام آن نیز احادیث فراوانی آمده از جمله حدیثی که ابوهریره سروایت کرده است: سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ؛ أَيُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ؟ قَالَ «إِيمَانٌ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ»، قِيلَ: ثُمَّ مَاذَا؟ قَالَ: «الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»، قِيلَ: ثُمَّ مَاذَا؟ قَالَ: «حَجٌّ مَبْرُورٌ» [۴]«از رسول الله جسوال شد کدام یک از اعمال بیشتر از همه فضیلت دارد؟ رسول الله فرمود: ایمان به خدا و رسولش، پرسیده شد بعد از آن؟ فرمود: جهاد در راه خدا، پرسیده شد بعد از آن؟ فرمود: حج مقبول». ابوهریره حدیث یگری را روایت کرده است که: «مَنْ حَجَّ فَلَمْ يَرْفُثْ وَلَمْ يَفْسُقْ رَجَعَ كَيَوْمِ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ» [۵].

«ابوهریره می‌گوید: شنیدم رسول الله جمی‌فرماید: کسی که حج انجام دهد و درحج آمیزش جنسی و گناه انجام ندهد از گناهان پاک می‌شود مانند روزی که از مادر متولد شده است» ابوهریره در حدیثی دیگر روایت کرده: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «الْعُمْرَةُ إِلَى الْعُمْرَةِ كَفَّارَةٌ لِمَا بَيْنَهُمَا، وَالْحَجُّ الْمَبْرُورُ لَيْسَ لَهُ جَزَاءٌ إِلَّا الْجَنَّةُ» [۶]. « رسول الله جفرمود: انجام یک عمره بعد از عمره دیگر کفاره گناهانی است که در بین آن دو عمره رخ داده، و حج مقبول پاداش آن بهشت است». عایشهلروایت کرده است: قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، نَرَى الْجِهَادَ أَفْضَلَ الْعَمَلِ، أَفَلَا نُجَاهِدُ؟ قَالَ: «لَكِنَّ أَفْضَلَ الْجِهَادِ حَجٌّ مَبْرُورٌ» [۷]. «گفتم ای رسول الله، ما جهاد را پر فضیلت ترین عمل می‌دانیم، آیا ما جهاد نکنیم؟ رسول الله فرمود: اما پرفضیلت ترین جهاد حج مقبول است» و در جایی دیگر از عایشهلروایت شده که فرمود: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «مَا مِنْ يَوْمٍ أَكْثَرُ مِنْ أَنْ يُعْتِقَ اللَّهُ فِيهِ عَبْدًا مِنَ النَّارِ مِنْ يَوْمِ عَرَفَةَ، وَإِنَّهُ لَيَدْنُو ثُمَّ يُبَاهِي بِهِمُ الْمَلَائِكَةَ، فَيَقُولُ: مَا أَرَادَ هَؤُلَاءِ» [۸]. «هیچ روزی به اندازه روز عرفه خداوند بندگانش را از آتش جهنم آزاد نمی‌کند، در آن روز نزدیک می‌شود، در جلو ملائکه‌ها به آنها افتخار می‌کند، می‌فرماید اینها چه می‌خواهند؟».

اما در مورد فضیلت عمره نیز احادیثی از رسول الله جذکر شده است، مانند حدیثی که رسول الله فرمود: «العُمْرَةُ إِلَى العُمْرَةِ تُكَفِّرُ مَا بَيْنَهُمَا، وَالحَجُّ الْمَبْرُورُ لَيْسَ لَهُ جَزَاءٌ إِلاَّ الجَنَّةُ» [۹]«انجام یک عمره بعد از عمره دیگر کفاره گناهانی است که در بین آن دو عمره رخ داده، و حج مقبول پاداش آن بهشت است».

حج از دیدگاه اسلام از اهمیت بالایی برخوردار است چون در آن وسعت و گستردگی دین اسلام نهفته است، این را به نمایش می‌گذارد که همه انسان‌ها با هم برابرند، هیچ عربی بر عجمی، برتری ندارد مگر با تقوای خداوند، تاجر و فقیر حاکم و رعیت همه یک نوع لباس می‌پوشند، در یکجا جمع می‌شوند، و همه با هم یک نوع کار را انجام می‌دهند،

انجام حج و عمره نشان می‌دهد که اسلام دین نظم و یکپارچگی است، این عبادت فقط در یک زمان مشخص و در یک جای مشخصی و به یک روش مشخص و یک نفر رهبری می‌کند یعنی امامی که در روز عرفه امامت می‌دهد.

یکی دیگر از فواید حج و عمره این است که بزرگترین فرصتی است برای جمع شدن مسلمان‌ها که مسلمین از سراسر دنیا با زبانهای مختلف و قیافه‌های متنوع هیچ مصلحت دنیایی آنها را با هم جمع نکرده است، فقط یک چیز آنها را با هم جمع کرده است، آنهم عبادت الله یگانه می‌باشد.

در اینجا خونندگان عزیز را به صورت خلاصه وار با کارهایی که در عمره صورت می‌گیرد آشنا میکنیم:

۱- زمانی که شخص عمره‌گزار به محل میقات رسید مستحب است غسل بزند و خود را پاک نماید، زن نیز همین کار را انجام می‌دهد اگرچه که در حالت حیض یا نفاس باشد، تنها کاری که نباید انجام دهد طواف خانه خداست که بعد از پاکی انجام می‌دهد. مرد می‌تواند بوخوشی را بر بدن خود استفاده کند اما در لباس احرامش اجازه ندارد، اگر عمره‌گزار این امکان برایش میسر نبود که غسل بزند هیچ اشکالی ندارد، اما چون غسل زدن سنت است اگر توانست در شهر مکه قبل از انجام طواف غسل بزند.

۲- مرد لباس‌های دوخته شده را از تن خود بیرون می‌آورد و فقط ازار و رداء می‌پوشد. سنت است که ازار و رداء سفید و تمیز باشند. ولی زن در لباس عادی که زینت در آن نباشد و باعث جلب توجه نباشد احرام می‌بندد.

۳- سپس با قلب نیت حج و یا عمره را می‌کند و آن را بر زبان می‌آورد می‌گوید: «لبیك عمرة»یا می‌گوید: «اللهم لبیك عمرة»و اگر ترس این را دارد که نتواند عبادت عمره‌اش را کامل کند بخاطر مریضی یا ترس از دشمن و مانند این امور، اجازه دارد که در زمان بستن احرام و نیت عمره شرط را نیز ذکر بکند و بگوید: «فإن حبسني حابس فمحلي حيث حبستني»یعنی اگر چیزی مانع شد محل خروج من از احرام همانجاست که منع شده ام. این حدیث را ضباعه بنت زبیرلروایت کرده [۱۰]. بعد از نیت احرام، به روش رسول الله جلبیک می‌گوید که عبارت است از: «لَبَّيْكَ اللهم لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ لَا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكَ، إِنَّ الْحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَكَ وَالْمُلْكَ، لَا شَرِيكَ لَكَ».تا قبل از رسیدن به کعبه در بین راه، خود را به گفتن «لَبَّيْكَ اللهم لَبَّيْكَ...» و ذکر و دعا مشغول می‌کند.

۴- زمانی که می‌خواهد وارد مسجد الحرام شود پای راست را جلو می‌گذارد و می‌گوید: «بِسْمِ اللهِ وَالصَّلَاةُ وَالسَّلَامُ عَلَى رَسُولِ اللهِ أَعُوذُ بِاللهِ الْعَظِيمِ وَبِوَجْهِهِ الكْرِيمِ وَسُلْطَانِهِ الْقَدِيمِ مِنْ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ. اللهمّ اِفْتَحْ لِي أَبْوَابَ رَحْمَتِكَ» [۱۱].

۵- وقتی که نزدیک کعبه، خانه خدا رسید لبیک گفتن را قطع می‌کند و به طرف حجرالاسود می‌رود بر آن سلام می‌دهد و در صورت امکان می‌بوسد اما برای مردم مزاحمت و ناراحتی ایجاد نمی‌کند، هنگام سلام‌دادن به حجرالاسود می‌گوید: «بسم الله والله أكبر»اگر بوسیدن مشکل بود با دستش سلام می‌دهد یا با عصا و مانند آن، و چیزی را که بوسیله آن بر حجرالاسود سلام داده را می‌بوسد، اما اگر سلام و لمس‌کردن نیز مشکل بود از راه دور اشاره می‌کند و می‌گوید «الله اکبر» اما چیزی که بوسیله آن به حجر اشاره کرده را نمی‌بوسد [۱۲]. شرط درست‌بودن طواف این است که شخص هم بر طهارت کامل باشد و هم با وضو و هم نیاز به غسل واجب نداشته باشد، زیرا طواف به مانند نماز است ولی در طواف اجازه صحبت کردن وجود دارد [۱۳].

۶- خانه خدا را در سمت چپ خود قرار می‌دهد و هفت دور طواف می‌کند، زمانی که به روبرروی رکن یمانی رسید اگر توانست بر آن سلام می‌دهد و می‌گوید «بسم الله الله أكبر»اما آن را نمی‌بوسد [۱۴]. اگر سلام دادن بر رکن مشکل بود آن را ترک می‌کند و به طواف خود ادامه می‌دهد به آن اشاره نمی‌کند و تکبیر نمی‌گوید؛ زیرا این امور از رسول الله جروایت نشده است. اما هر زمان که به روبروی حجرالاسود رسید بر آن سلام می‌دهد و می‌بوسد به همان روشی که گفته شد، اگر نتوانست به آن اشاره کرده و تکبیر می‌گوید. در طواف قدوم برای مرد، سنت است که در سه دور اول در حالی که گام‌هایش به هم نزدیک است به سرعت گام بردارد و حرکت کند که به آن رمل در حرکت می‌گویند [۱۵].

همچنین برای مرد سنت است که در طواف قدوم در تمامی دورها به حالت اضطباع باشد [۱۶]اضطباع یعنی: حاجی رداء را از وسط آن زیر بغل سمت راست خود رد کند و دو طرف آن را بر روی دوش سمت چپ بیندازد. مستحب است که در تمامی دورها تا می‌تواند مشغول به ذکر و دعا باشد، در طواف دعا و ذکر مخصوص وارد نشده است و هر دعای و ذکری که بلد هست و برایش تکرارش راحت هست را می‌خواند اما در بین دو رکن می‌گوید: ﴿رَبَّنَآ ءَاتِنَا فِي ٱلدُّنۡيَا حَسَنَةٗ وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِ حَسَنَةٗ وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ ٢٠١[البقرة: ۲۰۱]. در هر هفت دور آن را تکرار می‌کند؛ چون این دعا و ذکر از رسول الله جروایت شده است [۱۷]. و دور هفتم را سلام دادن به حجر الاسود و در صورت امکان بوسیدن آن و یا با اشاره به آن همرا با تکبیر همانگون که در قبل نیز گفته شد، به پایان می‌رساند. بعد از تمام شدن طواف قدوم، رداء خود را دوباره به حالت اول باز می‌گرداند آن را بر دوش دو طرف دوش خود می‌اندازد و از روی سینه به پایین می‌اندازد.

۷- اگر توانست بعد از پایان طواف دو رکعت پشت مقام ابراهیمی نماز می‌خواند اما اگر مشکل بود می‌تواند در هر کجای مسجد الحرام که خواست نماز بخواند؛ در رکعت اول آن بعد از سوره فاتحه ﴿قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡكَٰفِرُونَ ١، و در رکعت دوم ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١می‌خواند، خواندن این سوره‌ها بهتر است اما اگر سوره‌های دیگری را نیز تلاوت کرد هیچ اشکالی ندارد [۱۸]، بعد از اینکه دو رکعت نماز را به اتمام رساند به سمت حجرالاسود می‌رود البته اگر این امکان برایش فراهم بود.

۸- سپس به سمت صفا می‌رود از آن بالا می‌رود یا کنار آن می‌ایستد اما اگر ممکن بود بالا رفتن بهتر است. وقتی که بر صفا بالا رفت این آیه ۱۵۸ سوره بقره را می‌خواند: ﴿۞إِنَّ ٱلصَّفَا وَٱلۡمَرۡوَةَ مِن شَعَآئِرِ ٱللَّهِۖ فَمَنۡ حَجَّ ٱلۡبَيۡتَ أَوِ ٱعۡتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيۡهِ أَن يَطَّوَّفَ بِهِمَاۚ وَمَن تَطَوَّعَ خَيۡرٗا فَإِنَّ ٱللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ ١٥٨[البقرة: ۱۵۸]. «همانا صفا و مروه از شعائر (نشانه‌های) خداست، پس هر که حج خانه (خدا) کند و یا عمره انجام دهد، بر او گناهی نیست که میان آن دو طواف (سعی) کند، و کسی که به رغبت خود کار نیکی را انجام دهد پس بدرستی که خداوند سپاسگزار داناست». سنت است که رو به قبله بایستد و حمد و ثنای خداوند و تکبیر انجام دهد و بگوید: «لا إله إلا الله والله أكبر. لا إله إلا الله وحده لا شريك له، له الملك وله الحمد وهو على كل شيء قدير. لا إله إلا الله وحده أنجز وعده ونصر عبده وهزم الأحزاب وحده» [۱۹]. سپس دعا می‌کند و دستان خود را برای دعا بلند می‌کند و سپس دست را پایین می‌اندازد و دوباره دست‌های خود را بلند می‌کند و دعا می‌کند سه بار این کار را تکرار می‌کند، سپس روبه به پایین به سوی مروه حرکت می‌کند وقتی به علامت (سبز) اول رسید حرکت خود را سریعتر می‌کند و تا علامت دوم سریع حرکت می‌کند و بعد از آن به صورت عادی حرکت می‌کند، سریع حرکت کردن فقط برای مردها می‌باشد و زن‌ها فقط با آرامی حرک می‌کند؛ وقتی به مروه رسید بر آن بالا می‌رود یا کنار آن می‌ایستد اما بالا رفتن اگر امکان آن را داشت بهتر هست، و در مروه نیز به همان حالت که در صفا گفته شد دعا می‌کند.

و از مروه به سوی صفا حرکت می‌کند در همه جا به صورت عادی حرکت می‌کند و زمانی که به مکان علامت گذاری شده رسید حرکت خود را سریع می‌کند تا اینکه به صفا برسد، هفت بار این کار را تکرار می‌کند رفتنش از صفا به مروه یک دور به حساب می‌آید و بازگشتش از مروه به سوی صفا یک دور دیگر. اگر سوار بر چیزی، سعی انجام داد اشکالی ندارد بخصوص اگر به سوار شدن بر چیزی نیاز داشته باشد. سنت است در حال سعی دعا و ذکر کند، و کاملا پاک و با وضو باشد و احتیاج به وضو و غسل نداشته باشد، اما اگر بدون وضو سعی انجام داد سعیش درست است.

۹- زمانی که مرد سعی خود را تمام کرد سر خود را یا کوتاه می‌کند و یا می‌تراشد، اما تراشیدن بهتر است، اگر زمانی که عمره انجام می‌دهد نزدیک به ایام حج هست، برای این شخص کوتاه کردن مو بهتر از تراشیدن است، چون می‌تواند در بعد از انجام حج موهای خود را بتراشد، اما زن از موهای خود فقط به اندازه یک انگشت و یا کمتر از موهای خود می‌گیرد. اگر شخص محرم این کارهایی که گفته شد را تمام کرد، عمره‌اش را به صورت کامل انجام داده است. از احرام بیرون می‌آید و می‌تواند تمام کارهایی که در زمان بستن احرام برایش حرام شده را انجام دهد [۲۰].

[۳] بخاری آن را در «الاعتصام» -در باب اقتداء به سنت‌های رسول الله، ص۱۸۲، مسلم در «الفضائل - باب توقیر النبی، ص۲۶۲، بخاری آورده: دعونی، و مسند احمد: ص۵۰۸-ج۲. [۴] به روایت بخاری ۱ / ۷۳ در کتاب الإیمان، باب کسی گفت: «إن الإيمان هو العمل»، و در کتاب الحج، باب فضل الحج المبرور، ومسلم حدیث شماره (۸۳) در کتاب الإیمان، باب بیان کون الإیمان بالله تعالى أفضل الأعمال، و الترمذی حدیث شماره (۱۶۵۸) در فضائل الجهاد، باب ما جاء فی أی الأعمال أفضل، و النسائی ۵ / ۱۱۳ در الحج، باب فضل الحج. [۵] به روایت بخاری ۳ / ۴۷۶ در کتاب الحج، باب وجوب العمرة وفضلها، و مسلم شماره (۱۳۴۹) در الحج، باب فی فضل الحج والعمرة ویوم عرفة، والموطأ ۱ / ۳۴۶ در الحج، باب جامع ما جاء فی العمرة، والترمذی شماره (۹۳۳) در الحج، باب ما ذکر فی فضل العمرة، والنسائی ۵ / ۱۱۲ و ۱۱۵ در الحج، باب فضل الحج المبرور، و باب فضل العمرة. [۶] مصدر سابق. [۷] بخاری (۲/۵۵۳، ۶۵۸، ۳/۱۰۲۶) (۱۴۴۸، ۱۷۶۲، ۲۶۳۲)، و النسائی (۵/۱۱۴)، وأحمد (۶/۷۹)، وابن حبان (۹/۱۵) (۳۷۰۲) . [۸] به روایت مسلم شماره (۱۳۴۸) در الحج، باب فی فضل الحج والعمرة یوم عرفة، والنسائی (۵/۲۵۱ و ۲۵۲) در الحج، باب ما ذکر فی یوم عرفة. [۹] قبلاً بررسی شد. [۱۰] از عایشهلروایت شده که فرمود: «رسول الله جضباعه بنت زبیر را ملاقات کرد از او پرسید: آیا می‌خواهی به حج بروی؟ ضباعه جواب داد: به خدا قسم هیچ چیزی مانع نمی‌شود بجز مریضی، رسول الله به او فرمود: حج انجام بده و در نیتت شرط قرار بده و بگو: پروردگارا محل خروجم از احرام جایی است که مانع مرا حبس کند. او همسر مقداد بن اسود بود» بخاری۹/۱۱۴ در کتاب نکاح، باب الأکفاء فی الدین، و مسلم (۱۲۰۷) در حج، باب جواز اشتراط المحرم التحلل بعذر المرض و نحوه، و نسائی ۵/۱۶۸ در حج، باب کیف یقول إذا اشترط. [۱۱] حیوة بن شریح/: می‌گوید: َعقبةَ بنَ مسلم را ملاقات کردم گفتم: به من خبر رسیده که تو از عبدالله بن عمرو بن العاص روایت کرده‌ای که گفته: رسول الله جزمانی که به مسجد وارد می‌شد می‌گفت: «أَعُوذُ بِاللهِ الْعَظِيمِ وَبِوَجْهِهِ الكْرِيمِ وَسُلْطَانِهِ الْقَدِيمِ مِنْ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ». گفتم آیا تو این را گفته‌ای؟ عبدالله گفت: بله، گفت: اگر این دعا را بخواند، شیطان می‌گوید: تمام روز از من در امان ماند». به روایت أبو داود شماره (۴۶۶) در الصلاة، باب فیما یقوله الرجل عند دخوله المسجد، و سند آن جید است، و امام نووی در کتاب «الأذکار» گفته: حدیث حسن است أبو داود با إسناد جید آن را روایت کرده، و الحافظ ابن حجر در «تخریج الأذکار آن را حسن دانسته. [۱۲] عبد الله بن عباسبگفت «رسول الله جدر حجَّةِ الوداع سوار بر یک شتر طواف می‌کرد، با عصا بر رکن سلام می‌داد». بخاری ۳ / ۳۷۸ در الحج، باب استلام الرکن بالمحجن، و باب من أشار إلى الرکن إذا أتى علیه، و باب التکبیر عند الرکن، وباب المریض یطوف راکباً، و در الطلاق، باب الإشارة فی الطلاق والأمور، و مسلم (۱۲۷۲) در الحج، باب جواز الطواف على بعیر وغیره واستلام الحجر بالمحجن، وأبو داود حدیث (۱۸۷۷) فی المناسک، باب الطواف الواجب، و نسائی ۵ / ۲۳۳ در الحج، باب استلام الرکن بالمحجن، والترمذی شماره (۸۶۵) در الحج، باب ما جاء فی الطواف راکباً، و ابن ماجة شماره (۲۹۴۸) در المناسک، باب من استلم الرکن بمحجن، وأحمد در المسند ۱ / ۲۱۴ و ۲۳۷ و ۲۴۸ و ۳۰۴. [۱۳] حدیث: «أَنَّهُ قَالَ لِعَائِشَةَ وَقَدْ حَاضَتْ وَهِيَ مُحْرِمَةٌ: اصْنَعِي مَا يَصْنَعُ الْحَاجُّ غَيْرَ أَلَّا تَطُوفِيَ بِالْبَيْتِ»مُتَّفَقٌ عَلَیهِ. و در بخَارِی از جَابِرٍ: «غَيْرَ أَلَّا تَطُوفِيَ وَلَا تُصَلِّي»«به عایشه که حیض شده بود و احرام بسته بود فرمود تمام کارهایی را که یک حاجی انجام می‌دهد را انجام بده، فقط طواف خانه نکن». [۱۴] عبد الله بن عمر بن الخطاببمی‌گوید: «ندیده‌ام که رسولَ الله جسلام به چیزی از خانه خدا بدهد بجز دو رکن یمانی». امام نووی در «شرح مسلم» ۱ / ۴۱۲ گفته: دو رکن یمانی: یعنی رکن حجرالأسود و رکن یمانی، به هردوی آنها «دو رکن یمانی» گفته شده به خاطر تغلیب، مثل اینکه به أب و أم می‌گویند: الأبوان، و به شمس و قمر می‌گویند: قمران، به أبو بکر و عمر می‌گویند: عمران، و به ماء و تمر: الأسودان، و مانند این مشهور است. (صحیح مسلم بَابُ اسْتِحْبَابِ اسْتِلَامِ الرُّکنَینِ الْیمَانِیینِ فِی الطَّوَافِ دُونَ الرُّکنَینِ الْآخَرَینِ). [۱۵] جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ؛ می‌گوید: رَسُولَ اللهِ جرا دیدم که به صورت رَمَلَ و سرعت حرکت می‌کرد، از ْحَجَرِ الْأَسْوَدِ شروع کرد و به آن تمام کرد تا سه دور به صورت سریع حرکت کرد. امام مالک می‌گوید: تا الآن این نظر علمای سرزمین و شهر ما هست. / الموطأ ۳/۵۳۲ [۱۶] عَنِ ابْنِ جُرَیجٍ، عَنْ عَبْدِ الْحَمِیدِ، عَنْ ابْنِ یعْلَى بْنِ أُمَیةَ، عَنْ أَبِیهِ یعْلَى أَنَّ النَّبِی صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ، «طَافَ مُضْطَبِعًا» قَالَ قَبِیصَةُ: وَعَلَیهِ بُرْدٌ / سنن ابن ماجه ۲/۹۸۴ «رسول الله در حالت اضطباع طواف کرد». [۱۷] عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ السَّائِبِ، قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ یقُولُ: «مَا بَيْنَ الرُّكْنَيْنِ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»«رسول الله بین دو رکن می‌گفت: مَا بَيْنَ الرُّكْنَيْنِ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» سنن أبی داود ۲/۱۷۹ / حسنه الشیخ الألبانی . [۱۸] أَبِی ذَرٍّ می‌گوید: بین کعبه و پرده‌اش بود که رسول الله جوارد مسجد شد از حجرالاسود شروع کرد بر آن سلام داد، سپس هفت دور طواف خانه انجام داد و سپس پشت مقام دو رکعت نماز خواند. [ص:۳۶۴]» مسند أبی داود ۱/۳۶۳. [۱۹] صحیح مسلم ۲/۸۸۶ [۲۰] البحوث الإسلامیة لهیئة کبار العلماء (جزء: ۱۷، صفحه: ۴۲۶).