جهاد و اهل تصوف
اهل تصوف با چنگ زدن به جملهی عربی: «رجعنا من الجهاد الأصغر الی الجهاد الأكبر»و معرفی کردن آن به عنوان حدیث، از جهاد و مقابله با کفار عملاً دست کشیده و هرگز نقل نشده که اهل تصوف در جهاد علیه کفار و مشرکین شرکت کرده باشند.
۱. شیخ ابن عربی میگوید: «انّ الله إذا سلّط ظالما علی قوم فلن یجب ان یقاوموه لأنّه عقاب لهم من الله»: «وقتی خداوند ظالمی را بر قومی مسلط کرد، مقاومت در برابر او بر ملت واجب نیست؛ چون آن حاکم ظالم، عذابی از جانب پروردگار بر آن قوم است».
۲. شیخ شعرانی میگوید: «لقد أخذ علینا العهد بأن نأمر أخواننا أن یدوروا مع الزمان و أهله كیفما دارولایزدرون قط من رفعه الله علیهم»: «از ما عهد و پیمان گرفته شده که به برادران خود اعلام کنیم با زمانه و اهل آن بچرخند هر جور که چرخید و هرگز در صدد برداشتن آنچه خدا بر آنان گذاشته (مسلط کرده) نباشند».
۳. شیخ ابن عربی و شیخ ابن الفارض هر دو رهبر اهل تصوف هر دو در زمان جنگ صلیبی علیه مسلمین زیستهاند. هرگز کسی نشنیده که با آنان جهاد کرده یا کسی را به جهاد علیه آنها تشویق کرده باشند، بلکه حتی مردم را از مقابله و جهاد با کفار بر حذر داشته و مسلمین را به نوکری و زیردستی کفار دعوت کردهاند. این جمله از هر دوی آنها نقل شده که گفتهاند: «إنّ الله هو عین كلّ شیء فلیدع المسلمون الصلیبیّین، فما هم الا الذّات الألهیّة متجسّدة بتلك الصور»: «هرکس و هر چیزی عین ذات الله تعالی است، پس مسلمانان نباید با مسیحیها جهاد کنند؛ چون در واقع پروردگار است که در کالبد و قیافه و چهرۀ آنان تجلی یافته است».
۴. غزالی در کتاب «المنقذ من الضلال» میگوید: من به هنگام جنگ صلیبی علیه مسلمین به غارهای سوریه و صخرۀ بیت المقدس میرفتم و در خلوت خود مشغول عبادت میشدم و به مدت بیشتر از دو سال درب غار را بر خود بستم.
در نتیجه حملۀ مسیحیها به مسلمین، بیت المقدس به دست کفار افتاده و غزالی دوازده سال پس از آن نیز زندگی کرد و هرگز کسی را به جهاد علیه آنان تشویق نکرد.
صاحب کتاب «تاریخ العرب الحدیث والمعاصر» شواهدی دال بر جاسوسی کردن رجال تصوف بنفع استعمار علیه مسلمین میآورد و همچنین محمد فهر شقفه السوری در کتاب «فی التصوف» میگوید: از جملۀ واجبات بر دوش ما و خدمات به تاریخ و واقعیت این است که نگذاریم این مسأله پوشیده بماند که حکومت فرانسه هنگام تسلط بر سوریه، یکی از طریقتها و فرقههای تصوف موجود در آن کشور بنام «تیجانیه» را پشتیبانی و حمایت کرده و عدهای از رهبران شیوخ این طریقت را اجیر خود ساخته و با حمایت بسیار زیاد مالی سعی در بوجود آمدن فرقهای طرفدار فرانسه بنام مسلمین و در میان آنان را داشت، اما برادران مجاهد مغرب عربی، مردم مخلص را بیدار کرده و خطر فرقۀ تیجانیه را در میان آنان تفهیم کردند.