یقین مردان حق

مثالی دیگر

مثالی دیگر

در همین رابطه مثال دیگری آورده می‌شود: مسلمانان مکه تحت ظلم و ستم و شکنجه قریش هستند، خطرها به قدری است که بامدادان امید آن نمی‌رود که تا شب زنده بمانند و شامگاهان امید زنده ماندن‌شان تا صبح وجود ندارد؛ فشار شکنجه لحظه به لحظه در حال افزایش است و چنان می‌نماید که آینده‌ی اسلام در خطر است، در چنین حالتی یکی از مسلمانان مظلوم و ستمدیده بنام «خباب بن الارت» به محضر پیامبر ج می‌رسد، پیامبر ج در کنار بیت الله در زیر سایه حضور دارند، «خباب» چنین لب به سخن می‌گشاید: «یا رسول الله! آب از سر مان گذشته است و کاسه صبرمان لبریز گشته است، وقت آن فرا رسیده است که شما از بارگاه حق تعالی برایمان دعا بفرمایید».

حال پیامبر اکرم ج با شنیدن این کلمات دگرگون می‌شود و می‌فرماید: «عجب ای خباب! مگر نمی‌دانید که بر سر امت‌های گذشته چه آمده است؟ آنان را در گودالی می‌انداختند و اره بر فرق سرشان می‌نهادند و آنان را از وسط دو نیم می‌کردند، اما آنان هرگز از دین خود دست برنمی‌داشتند»، بعد افزودند: «قسم بخدا، خداوند متعال دین اسلام را یاری خواهد کرد». (و کار به جایی می‌رسد که در اثر پیشرفت دین، جهان را چنان امنیتی فرا می‌گیرد که) یک نفر سواره از «صنعاء» تا «حضرموت» (مسافت بین آن دویست کیلومتر است [۱]) مسافرت می‌کند، تنها خوف خدا در دل دارد و بجز ترس از حمله‌ی گرگ به گوسفندانش ترسی دیگر ندارد، ولی شما خیلی عجله دارید!»(صحیح بخاری).

خوب به این واقعه توجه کنید، در آن شرایط حساس و در آن اوضاع بحرانی و در حالی که چپاول و غارتگری، ناامنی و خون‌ریزی همه جا را فرا گرفته است و اسلام عزیز به ظاهر مغلوب و شکست خورده به نظر می‌آید، چه کسی می‌توان چنین پیشگویی واقع بینانه‌ای بکند؟ محققاً کسی می‌تواند چنین کاری بکند که الهام بخش وی یقین نبوت باشد.

[۱] اما مطابق نقشه گوگل، مسافت بین صنعاء و حضرموت ۷۹۰ کیلومتر است. (مُصحح)