پاسخ به 18 شبهه برگزارکنندگان جشن میلاد پیامبر

مقدمه

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

حمد و ستایش از آن الله، پروردگار جهانیان است که در کلام خود می‌فرماید: ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗاۚ[المائدة: ٣] «امروز دین‌تان را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را [به عنوان بهترین] دین برای‌تان برگزیدم».

و درود و سلام بر سید و سرور و الگو و حبیب ما و حبیب پروردگارمان و نور چشم‌مان و شفیع‌مان در روز قیامت، محمد بن عبدالله و بر خاندان و اصحابش و همه‌ی کسانی که تا روز جزا از هدایت او پیروی می‌کنند.

اما بعد:

یکی از مواردی که مردم پس از سه قرن برتر و خیر القرون ایجاد نمودند، جشن و مراسم گرفتن در روز ولادت پیامبر می‌باشد؛ امری که در قرن صحابه و تابعین و تبع تابعین خبری از آن نبوده و هیچ‌یک از آن‌ها جشن و مراسمی به مناسبت این روز نمی‌گرفتند. نه صحابه چنین کردند و نه علما و پیشوایانی که بعد از عصر صحابه مردم از آن‌ها پیروی می‌کردند. نه ائمه و پیشوایان فقه مانند ابوحنیفه و مالک و شافعی و احمد چنین جشن و مراسمی گرفتند و نه محدثانی چون بخاری و مسلم و دیگران؛ بلکه این بدعت در اواخر قرن چهارم هجری ایجاد شد و اولین کسانی که آن را بدعت نهاده و ایجاد نمودند رافضیان عبیدی بودند که به دروغ و تلبیس فاطمیان نامیده می‌شوند.

این عمل را همچون اعمال روز عاشورا هر دو را در یک سال ابداع کردند؛ اعمالی چون سینه زدن و گونه خراشیدن و سر شکستن و سایر بدعات‌؛ همه‌ی این‌ها را برای اظهار غم و اندوه خود از کشته شدن حسین بن علی  س ایجاد نمودند. و این حقیقتی تاریخی است که جز جاهلِ به تاریخ، آن را انکار نمی‌کند؛ مقریزی متوفای سال ٨٤٥ هجری در کتابش «الخِطط» (٢/٤٣٦) به این مهم می‌پردازد و ذکر می‌کند که آن‌ها جشن میلادها و مراسم‌ و گردهمایی‌های بدعی را ایجاد کردند از جمله: جشن میلاد پیامبر و علی و فاطمه و حسن و حسین و .. تا جایی که تعداد بیست و هفت جشن و مراسم از این نوع را می‌شمارد که همگی با سقوط دولت عبیدیه در سال ٥٦٧ هجری به دست صلاح الدین ایوبی  / منقرض گشت.

بعد از این صوفیه بدعت جشن و مراسم گرفتن به مناسبت روز تولد پیامبر را زنده کردند و رافضیان دوباره بدعت‌های روز عاشورا را بر پا داشتند که تاکنون این بدعت‌ها ادامه دارد.

چون فریفتگان و شیفتگان برپایی چنین مراسمی پی بردند که موسس این جشن و مراسم فردی رافضی بوده، ادعا کردند اولین کسی که آن را ایجاد نموده، پادشاه اربیل ملک مظفر ابوسعید کوکبری متوفای سال ٦٣٠ هجری بوده است؛ و این مساله را به ابن کثیر در کتابش «البدایة والنهایة» (١٣/ ١٣٦-١٣٧) نسبت می‌دهند که البته درست نیست؛ زیرا متن ابن کثیر چنین است: «وكان يَعمَلُ المولِدَ الشريفَ في ربيعٍ الأوَّل، ويحتفِلُ به احتفالًا هائلًا» یعنی: «وی جشن میلاد پیامبر را در ربیع الاول می‌گرفت و جشن و مراسم بزرگی بر پا می‌کرد». چنانکه مشاهده می‌کنید در اینجا ابن‌کثیر نمی‌گوید: وی اولین نفری بوده که آن را ایجاد کرده است بلکه می‌گوید: وی این جشن و مراسم را در ربیع الاول می‌گرفت.

دومین حقیقت تاریخی که همچنین شک و تردیدی در آن راه ندارد این است که: هرگز ثابت نشده که دوازدهم ربیع الاول روز ولادت پیامبر بوده است بلکه دیدگاه راجح‌تر و صحیح‌تر این است که ١٢ ربیع الاول روز ولادت پیامبر نیست؛ و دیدگاه ثابتی که اکثر مورخان بدان معتقدند این است که روز ولادت پیامبر همان روز وفات ایشان بوده است که هر دو در روز دوشنبه می‌باشد و رسول الله  ج در روز سه شنبه دفن شدند. پدر و مادر و جانم به فدایش باد.

به این ترتیب این جشن و مراسم در جاهای دیگر گسترش یافت و برخی از علما و واعظان آن را نیک شمردند. زیرا با یادآوری سیرت پیامبر  ج همراه بود. و به این ترتیب فریب تلبیس شیطان را خورده و سرآغاز ایجاد آن و عدم وجود آن در اولین قرن‌های ظهور اسلام را به دست فراموشی سپردند؛ در نتیجه شروع کردند به استدلال آوردن برای جایز شمردن آن و بلکه مشروعیت و نیک بودن آن از دلایلی که از مشرق و مغرب سخن می‌گفتند و هیچ ارتباطی با این جشن و مراسم خودساخته نداشت. لذا علما به رد و پاسخ استدلال‌ها و شبهات‌شان برخاستند.

عادت بدعت این است که در یک حد مشخص باقی نمی‌ماند و بدعت جشن و مراسم میلاد پیامبر از این قاعده مستثنی نیست، چنانکه به مرور بدعات‌های زیاد و اعمال زشتی به آن وارد شد مانند طبل و رقص و اختلاط مردان و زنان در برخی کشورها و گناهان و نافرمانی‌های دیگری که مرتبه‌ی آن‌ها پایین‌تر از شرک می‌باشد؛ هرچند در مواردی با اشعار و قصاید شرک آمیزی همراه هستند که در آن‌ها از غیر الله [مردگان و از دنیا رفتگان] طلب یاری می‌گردد و در حق رسول الله  ج غلو می‌شود مانند غلوی که نصاری در حق عیسی بن مریم عليه الصَّلاةُ والسَّلامُ روا داشتند.

در این مختصر قصد ما سخن گفتن از منکرات متفاوت موجود در برخی از این جشن و مراسم‌ها نیست زیرا این موارد اموری آشکار و واضح می‌باشند بلکه روی سخن ما متوجه پاسخ به شبهات کسانی است که برپایی جشن و مراسم به مناسبت میلاد پیامبر را جایز می‌دانند؛ هرچند بر فرض، این مراسم‌ها از گناهان و منکرات خالی باشند. زیرا تغییر آنچه الله متعال بر پیامبرش محمد  ج نازل کرده و اضافه نمودن شعائر و اعمالی به آن و جای دادن آن‌ها در دین با شبهاتی که پیروان‌شان مطرح می‌کنند، مهم‌‌تر از سخن گفتن در مورد آن منکرات می‌باشد.