[۱۰۶] حياة الصحابة ج ۲/ ص ۲۳۸. [۱۰۷] نهاية الأرب ج ۵/ ص۱۶۱- تاریخ بیهقی ج ۸/ ص ۹- الإصابة في تمييز الصحابة ج ۱/ ص ۵۴۶- حياة الصحابة ج ۲/ ص ۲۳۶. [۱۰۸] نهاية الأرب ج ۵/ ص ۱۶۱. [۱۰۹] همچون فیلم پروانهها مینویسند که در آن فیلم قیافههای مثالی از حضرات طلحه و زبیر و ... درست میکردند و سپس بخاطر ثروتشان آنها را بپای میز محاکمه میکشاند و با محکوم نمودن آنها, اعتقاد مسلمانان را نسبت به آنها خراب میکردند. [۱۱۰] طبقات ابن سعد ج ۳. [۱۱۱] الرياض النضرة ج ۲/ ص ۲۲۰- سنن ترمذی باب مناقب طلحة بن عبیدالله- ابن خلدون ج ۲- أسد الغابة ج ۲/ ص ۲۹۱ رجال حول الرسول / ص ۳۵۸. [۱۱۲] سير أعلام النبلاء ج ۱/ ص ۴۶- الضعفاء والـمتركين للدار قطني/ ص ۱۰۰ أحوال الرجال للجوزجاني/ ص ۵۸- الكامل للضعفاء لابن عدی ج ۲/ ص ۳۶. [۱۱۳] جامع الـمسانيد و السنن از ابن کثیر- أسد الغابة ج ۲/ ص ۲۲۰. [۱۱۴] الرياض النضرة ج ۲/ ص ۲۱۹- ابن عساکر ج ۵/ ص ۳۶۳. [۱۱۵] تاریخ ابن عساکر ج ۲/ ص ۵۴ و ۸۹- أسد الغابة ج ۲/ ص ۴۹۱ و تاريخ الإسلام. ذهبی عهد خلفاء/ ص ۵۲۳. [۱۱۶] صحیح مسلم عن أنس ابن مالک, الرياض النضرة ج ۲/ ص ۲۴۳. [۱۱۷] ابن عساکر ج ۱۸/ ص ۳۷۵. [۱۱۸] أربعين الطوال للحافظ الدمشقي مسند احمد ج ۱/ص ۸۹/۱۰۲/۱۰۳. [۱۱۹] الرياض النضرة ج ۲/ ص ۲۳۸ أخرجه ابن السری، الـمعجم الكبير ج ۱/ ص ۱۲۰- ابن عساکر ج ۵/ص ۳۶۵- الجرح و التعديل ج ۵/ ص ۱۵۸- ميزان الاعتدال ج۲/ ص ۴۸۶. [۱۲۰] الرياض النضرة ج ۲/ ص ۲۳۹ أخرجه الـملا في سيرته [۱۲۱] بخاری- بغوی- به نقل از الرياض النضرة ج ۲/ ص ۲۳۹. [۱۲۲] الرياض النضرة ج ۲/ ص ۲۳۸. [۱۲۳] مستدرک حاکم ج ۳/ص ۳۶۰ و ۳۶۱- حلية الأولياء ج ۱/ ص ۸۹- الاستيعاب ج ۱/ ص- أسد الغابة ج ۲/ص ۱۹۷- الإصابة ج ۱/ ص ۵۴۵. [۱۲۴] نهاية الأرب ج ۴/ ص ۲۲. [۱۲۵] نهاية الأرب ج ۴/ ص ۲۲. [۱۲۶] طبقات ابن سعد ج ۲/ ص ۱۰۵ و ۱۰۴. [۱۲۷] طبقات ابن سعد ج ۲/ ص ۱۰۵ و ۱۰۴. [۱۲۸] طبقات ابن سعد ج ۲/ ص ۱۰۵ و ۱۰۴. [۱۲۹] نهاية الأرب ج ۲/ ص ۲۴۹- طبقات ابن سعد ج ۳/ ص ۱۰۴. [۱۳۰] نهاية الأرب ج ۳/ص ۴۹. [۱۳۱] صحيح البخاري- البغوي في الـمعجم- الرياض النضرة ج ۲/ ص ۲۴۱. [۱۳۲] هشام بن عروة عن أبيه، الرياض النضرة ج ۲/ ص ۲۴۳. [۱۳۳] باب مناقب زبیر- تهذیب ابن عساکر ج ۵/ ص ۳۶۳. [۱۳۴] بخاری باب قتل أبی جهل- في فضائل الصحابة- باب مناقب زبیر- تهذیب ابن عساکر ج ۵/ ص ۳۶۳. [۱۳۵] صفوة الصفوة ابن جوزی. [۱۳۶] رجال حول الرسول/ ص ۳۶۳ و ۳۶۲- طبقات ابن سعد ج ۳/ ص ۱۰۱. [۱۳۷] نهاية الأرب ج ۵/ ص ۱۶۱. [۱۳۸] حياة الصحابة ج ۲/ ص ۲۳۶- بیهقی ج ۸/ص ۹- الإصابة ج ۱/ص ۵۴۶. [۱۳۹] طبقات ابن سعد ج ۳/ ص ۱۰۰. [۱۴۰] اشاره به این آیه میباشد. ﴿ٱلۡيَوۡمَ نَخۡتِمُ عَلَىٰٓ أَفۡوَٰهِهِمۡ وَتُكَلِّمُنَآ أَيۡدِيهِمۡ وَتَشۡهَدُ أَرۡجُلُهُم بِمَا كَانُواْ يَكۡسِبُونَ ٦٥﴾[یس: ۶۵]. [۱۴۱] رياض النضرة ج ۲/ ص ۱۶۴ باب مناقب علیس. [۱۴۲] رياض النضرة ج ۲/ ص ۱۶۵ باب مناقب علی ساز ابن ابی الدنیا. فايده عقيده اصيل اسلامي درباره مشاجرات صحابهش
علمای امت اختلافاتی که بین صحابه کرام رخ داد و به جنگ و درگیری منجر گردید, را به الفاظ جنگ و یا جدال تعبیر نکردهاند بلکه از راه ادب به لفظ (مشاجره) تعبیر نمودهاند. با توجه به این حساسیت, سئوال این است که, تمام اصحاب واجب التعظیم و عادلند و همه از تقوا و خلوص نیت کامل برخوردارند. حالا، اگر بین آنها اختلافی بوجود آمده, عکس العمل ما در آن موضوع باید چگونه باشد؟ و اگر و اگر در مسئلهای با هم به اختلاف رسیدند روش بهره برداری ما از اقوال آنها چگونه است؟ زیرا این یک امر واضحی است که از دو نظریه متضاد نمیتوان هر دو را صحیح دانسته، و به هر دو راه عمل کرد و عمل به یکی خود, ترک دیگری را به دنبال خواهد داشت. و در صورت متروک شدن نظریه یک گروه، چطور احترام به هر دو گروه حفظ خواهد شد.
جواب: تصور این مطلب که راجح و حق شمردن یک نظر و مرجوح شمردن یک نظر دیگر مستلزم نقض گروه دوم و بیاحترامی به آن است, تصور اشتباه و غلط است.
علماء اسلامی بر این اتفاق نظر دارند که در مرحله عمل و اعتقاد, قول و نظر یک گروه مطابق اصول مسلم و متفق اجتماعی شریعت اسلام بوده، و نظر گروه دوم متروک بوده است. ولی نسبت به شخصیت آن گروه که نظرش را متروک شمردهاند, هیچ حرفی که موجب سوء ادب بر آن گروه باشد به زبان نیاورند.
بنابراین، عموم محققان و علمای سلف از یک طرف جنبه خطا و ثواب مسئله را روشن کردند و از سوی دیگر احترام و عظمت مرتبه و مقام حضرات را نیز کاملا ملحوظ داشتهاند، و در مورد جنگ جمل بر این عقیدهاند که حضرت علیسبر حق و حضرات طلحه و زبیرب بر خطای اجتهادی بودهاند که شرعا گناه محسوب نمیشود و مرتکب آن مستوجب عذاب الهی نمیگردد، بلکه کسی که بر حسب اصول اجتهادی, برای استنباط مسئلهای شرعی, کوشش و تلاش میکند ولی مع الوصف به خطا میرود, به او یک درجه اجر و مزد داده میشود.
به اجماع علماء امت, اختلاف بین حضرات صحابه, اختلاف اجتهادی بوده که بر اثر آن, شخصیتهای ارزنده هیچ یک از دو گروه مورد سرزنش قرار نمیگیرد.
چنانچه علامه قرطبی در تحت آیه ۹ از سوره حجرات ﴿وَإِن طَآئِفَتَانِ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٱقۡتَتَلُواْ﴾[الحجرات: ۹]. میگوید: منسوب کردن خطا و اشتباه قطعی, به هیچ یک از اصحاب جائز نیست, زیرا در همه آنها در آنچه عمل کردهاند, اجتهاد نمودهاند و هدف همهشان رضایت خدا بوده است، و ما مامور هستیم که نسبت به اختلافات آنها سکوت نماییم، و نام آنها را جز با ادب بر زبان نیاوریم. زیرا صحابیت آنها بزرگترین امتیاز است برای آنها و نیز رسول خداجاز بدگویی آنها نهی نمود و خبر داده که خداوند آنها را بخشیده و از آنها خوشنود شده است.
علاوه بر آن, اقوال گهر بار از رسول خداجدر مورد هر کدام از حضرات طلحه و زبیرب آمده است، مثلا فرمودند: «طلحه شهیدی است که بر روی زمین راه میرود». و «قاتل زبیر در جهنم است».
پس اگر بیرون شدن آنها در جنگ جمل از راه عصیان میبود, به سبب کشته شدن در آن به درجه رفیع شهادت نائل نمیشدند، و همچنین اگر این عمل از روی اشتباه در تاویل یا از روی کوتاهی و سهل انگاری در ادای واجب انجام میپذیرفت باز هم مستوجب مقام بلند شهادت نمیشدند، زیرا شهادت فقط در حالت طاعت و فرمانبرداری خدا حاصل میگردد.
بنابراین، معلوم میشود که حضرات طلحه و زبیرب در موقع جنگ با حضرت علیس, نه نافرمان بودند و نه گناهکار. زیرا اگر آنها در آن واقعه گناهکار میبودند, دیگر بشارتهای رسول خداجدر حق آنها معنایی نداشت. علاوه براین، در طرف دیگر جنگ یعنی در گروه حضرت علی شخصی چون عمار بن یاسرسوجود دارد که از طرفداران بسیار سرسخت حضرت علیسبود، و در جنگ صفین به شهادت رسید و رسول خداجدر مورد شهادت او نیز پیشگویی نموده بودند. حالا با این وصف آیا میشود یک طرف را به حق و طرف دیگر را باطل و ناحق دانست؟ و یا یک طرف را مورد قبول و طرف دیگر را مردود و غیر قبول دانست؟
لذا با کمی تعمق و خونسردی, میتوان به این نتیجه رسید که همین ارشادات و احادیث, دلیل روشنی است براینکه در این جنگ و درگیری, هیچ احدی از آن دو گروه بر باطل نبودهاند بلکه هر گروه برای رضای خداوند تلاش مینمودهاند، زیرا اگر این اختلاف, از نوع اختلاف حق با باطل میبود به بزرگان هر دو گروه در یک زمان بشارت بهشت داده نمیشد.
علامه ابن تیمیه در شرح عقیده واسطیه مفصلا بحث کرده میگوید: اهل سنت از طریق روافضی که با صحابهش بغض و کینه میورزند و از آنها بدگویی میکنند و همچنین از روش ناصبیانی که اهل بیت رسولجرا به واسطه گفتههای خود آزار میدهند, بیزار است، و در مورد اختلافاتی که بین صحابه اتفاق افتاده سکوت میکنند میگویند: از مجموع گناه و بدیهایی که به سوی بعضی از صحابه نسبت داده شده است, بیشتر آنها دروغ محض است، و بعضی از آنها کارهایی هستند که اصحاب رسولجبنا به اجتهاد خود، آنرا تکلیف شرعی و حکم دین دانسته و انجام دادهاند, اما بسیاری از مردم از کیفیت اجتهاد آنها بیخبر بوده و آنرا گناه دانستهاند، و اگر کاری از آنها انجام گرفته که واقعا گناه بوده نه خطای اجتهادی, باید دانست که اولا عقیدة ما براینست که اصحاب مثل انبیاء معصوم نیستند و سرزدن خطا و گناه از آنها امکان پذیر است، و چه بسا که مرتکب هم شدهاند. چنانچه رسول خداجبر آنها حدود و سزا را جاری نموده است. با این وجود، صحابه کرام نسبت به عموم افراد امت از چندین نظر دارای امتیاز خاصی میباشند، اولا:
۱- بخاطر زندگی با رسول خداجو برکت این مصاحبت, چنان پرورش شدهاند که شریعت, جزء طبیعتشان قرار گرفته بود و انجام عمل خلاف از آنها خیلی کم صورت میگرفت.
۲- آنها واسطه بین رسول خداجو امت آن حضرت بودند، و اشکال در صداقت و حق گویی آنها, اشکال در اصل دین است.
۳- توجه به آنها بعد از انجام هر گناه چه پوشیده و چه آشکار, نشانه یقین و ترس حقیقی آنها از خداست... و لذا باید به آنها احترام گذاشت و آنها را عظیم دانست، و ثانیا: آن گناهی که از آنها سر زده شد مورد عفو خداوند قرار گرفته است, (مثل واقعه حاطب ابن ابی بلتعه وزنای ماعز اسلمی) و از آن گذشته, میبایست احکام تعزیری و جنایی موجود در قرآن حتی برای یکدفعه هم که شده توسط شخص حضرت رسولجبر افراد اجرا میشد و این ضرورت لازم داشت تا یکی از آنها مرتکب جرمی بشود تا حکم بر آنها اجرا گردد. و آن حکم برای آینده ملت بصورت تجربه در آمده باشد. لذا ارتکاب گناه از طرف تعداد انگشت شماری از اصحاب بیحکمت نبوده است، پس دانسته شد که هیچ فردی از اصحاب کرام بر چنان حالتی که موجب دخول جهنم باشد نخواهد مرد, و از آن این هم دانسته شد که هیچ چیزی برای آنها مانع از استحقاق بهشت نخواهد بود. لذا معلوم شد که بهترین واکنش و عکس العمل ما در همچنین مواردی سکوت و پرهیز از هرگونه پیش داوری و قضاوت است. بحث را با این دو بیت علامه سفارینی به پایان ببریم.
واحذر من الخوض الذي قد يزري
بفضلهم مما جرى لو تدري
«در بحث اختلاف صحابه اگر اهل دانشی, از آن گونه مداخلهای که تحقیر یکی را بدنبال آورد, پرهیز کنید».
فإنه عن اجتهاد قد صدر
فاسلم, أذل الله من لهم هجر
«زیرا اختلاف آنان بر مبنای اجتهاد شرعی بروز کرده است. تو راه سلامت را پیش بگیرخداوند ذلیل و خار سازد کسی را که از آنان بدگویی کند».
آمين يا رب العالـمين
مسجد قبا شهرستان
تایباد
۹/۴/۱۳۸۱