مقدمه
اسلام آخرین دین و پیام ابدی و جاودانی و جهانی خداوند متعال و برنامه کاملی برای زندگی بشر است که به هیچ زمان و مکان و نسل و زبان و کشور و مرزی محدود نمیباشد. برنامه ریز این دین خداوند متعال، و مجری طرحهای او پیامبرش و واسط بین او و پیامبر، کسی جز جبریل امین نیست.
خداوند تمام برنامههای مورد نظرش را توسط جبریل÷به رسول خود نازل نمود و از او خواست که در رساندن آنها از هیچ چیزی واهمه نداشته باشد. زیرا او حافظ و نگهبان او است، (اشاره به آیه: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلرَّسُولُ بَلِّغۡ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَ﴾[المائدة: ۶۷].
رسول خداجهم بنا به تایید الهی دین را بدون کوچکترین نقصانی و با شفافیت کامل به انسانهای ما حول خود ابلاغ نمود و در مدت بیست و سه سال، شاگردانی بسیار آراسته و برخوردار از تمام سجایای اخلاقی، تحویل جامعه بشری کرد که به حق، هر کدام مشعل فروزانی بودند برای هدایت و راهنمایی انسانها.
رسول خداج، با حمایت امدادهای غیبی و با کمک یاران صادقش توانست دو ابر قدرت عظیم جهانی (ایران و روم) را به ورطه نابودی بکشاند و از همان افراد مخلص اطرافش، یک نیروی ابر قدرت جهانی بسازد.
بی شک جیره خوران و پرورش یافتگان مجوسیت و نصرانیت تحریفی، از همچنین تحول و انقلابی، دل خوشی نداشتند و روند رو به رشد آن را کاملا به ضرر منافع مادی و موقعیت اجتماعی خود میدیدند، لذا آنها بیکار نشسته و تمام تلاش و سعی خود را برای جبران این شکست به خرج دادند. گر چه این تلاش و سعی آنها در دوران سه خلیفه اول کار ساز نشد و نتوانستند به آن مقصد شوم خود دست پیدا کنند ولی در دوران خلیفه چهارم، با پاشیدن بذر اختلاف و ایجاد شکاف بین مسلمین توانستند قدم اول را در این راه بر دارند. سپس به اقدام مرموزیتری دست زده و با تحریف گوشههایی از زندگینامه بزرگان صحابه و به میان کشاندن موضوع جرح و تعدیل (آن هم به عنوان یک ابزار) با وقاهت خاصی به شخصیت آن بزرگان تازیدند و آنها را افرادی فاقد اعتبار دینی و مرجعیت اسلامی معرفی کردند تا بدین وسیله بتوانند به راحتی بر اصل دین، که از همین بزرگان به ما رسیده حمله نمایند.
متاسفانه بعضی از مسلمانان هم، بر اثر عدم آگهی از هدف دشمنان دین، با آنها هم آواز شده و همین اعتراضات را به عناوین دیگر بر اسلام عزیز وارد کردند. بعضی از مسلمانان با علاقه افراطی به یکی از اصحاب و با گمان بر اینکه شاید محبت او به تنهایی برای آنها کافی باشد، از همین گونه اعتراضی بر دیگران فرو گذار نکردند و سعی نمودند اعتقادات غیر واقعی خود را با استفاده از سفسطههای غلط به دیگران بقبولانند.
بعضی دیگر مسلمانان فریب خورده و ناآگاهی بودند که با مطرح نمودن مسئله واقعیات تاریخی و اینکه بیاییم تاریخ را چنان بوده توجیه و تفسیر کنیم، زبان اعتراض را بر اصحاب باز نموده و هر کدام از آن بزرگان را به بهانههای مختلف مورد اعتراض و توهین قرار دادند و حتی بعد از گذشت ۱۴۰۰ سال از وفات آنها برایشان دادگاههایی تشکیل دادند که هم قاضی و هم بازرس و وکیل و مجری حکم از خود آنها بود و سپس با محکوم کردن متهم واقعی (در حالی که او غایب و مرده است) و گذاشتن یک قافیه مثالی و غیر واقعی بجای او، او را محکوم نموده و مسلمانان دیگر را نسبت به او بدبین کردند. تمام این موارد در حقیقت معنای دشمنی با اسلام و ضربه زدن به این حرکت دینی و خدایی است. لذا ما مسلمانان امروزی با درک این واقعیت، باید از مطرح نمودن، مسائل جانبی خودداری نموده و از ریختن آب به آسیاب دشمن پرهیز کنیم.
کتاب حاضر زندگینامه یکی از قربانیان این مقاصد شوم و نقشههای زیر زمینی و طراحی شده دشمنان اسلام است، کسی که دشمن تلاش کرده او را به عنوان یک دسیسه گر فریب باز و دنیا طلب معرفی نماید و تمام خدماتش را به حساب دنیا طلبی و کسب منافع مادی، تلقی کند. غافل از اینکه گذشت زمان و واقعیت نگری نسل آینده، پرده از تمام این اوهام و خرافات بر خواهد داشت و همه را بر ملا خواهد کرد. حقیر با اعتراف به کمبود بضاعت علمی خود تلاش کردم تا مختصری از زندگینامه حضرت زبیر ابن عوام س، این پسر عمه و حواری رسول خدا را، آن هم با استناد به مواخذ موثق تاریخی و حدیث، جمع آوری نموده و برای طالبین حقیقت و واقعیت تسلیم نمایم.
با امید بر اینکه اهل علم و فضیلت با آن به دیده احسان نگریسته و نقصانات موجود در آن را به لطف خود عفو نموده و در صورت امکان به حقیر اطلاع دهند تا در چاپهای بعدی اصلاح گردد.
ومن الله التوفيق وعليه التكلان
نگارنده: عبدالرحمان شکوری
شهرستان تایباد