سیرت عثمان ذی النورین

هجرت

هجرت

اذیت و آزار مشرکین به اوج رسید، از هر طریقی مسلمین را در انجام عبادات و فرایض با مشکلات مواجه می‌ساختند، ایذا و آزارشان به جایی رسید که عبادات و نیایش را بر مسلمین غیر ممکن ساخته بود و آن حضرتجمسلمین را دسته، دسته به شهرهای دیگر هجرت می‌داد، برخی را به حبشه نزد نجاشی فرستاد تا آنجا با خیال راحت، خدایشان را عبادت کنند.

عثمانسنیز همراه «رقیه» همسرش یکی از مهاجرین بود، بار دیگر یکی از افتخارات بزرگ اسلام را دریافت.

آری، هجرت، هجرتی خانوادگی، که در اسلام اولین شرف این نوع هجرت نصیب این دو زوج خوشبخت گردید. و بار دیگر خاطرات مشقت‌بار هجرت ابراهیمu در تاریخ اسلام زنده شد.

حضرت رسولجدر وصف این هجرت عثمانسفرمودند: «عثمان اولین شخصی است که بعد از خلیل و حضرت لوط با همسرش هجرت کرد»، آری، عثمانسهجرت کرد تا بدین وسیله و این کوره هدایت ناخالصی‌هایش را بزداید و پاک و صاف شود و آبدیده گردد.

بعد از اینکه آن حضرتجدستور بازگشت را صادر فرمود مسلمین از حبشه برگشتند، عثمان نیز همراه زوجه‌اش برگشت، سربلند و سرافراز از آزمایشی دیگر.

عثمانسدر غزوات و جنگ‌ها در رکاب آن حضرتجشمشیرها زد و رجزگویان فرق سرها شکافت، صفوف دشمنان را از هم پاشاند و عصای دست آن حضرتجقرار گرفت.

جنگ بدر پیش آمد به این هنگام «رقیه» دختر گرامی آن حضرتجبه شدت مریض بود، حضرتجبه عثمانساجازه فرمود تا کنار همسرش به پرستاری بنشیند، ولی این مریضی مجالش نداد و پس از سال‌ها زندگی پرعشق و شور و بعد از هشت سال و دو ماه از هجرت و زندگی کوتاه چند ساله‌اش با شوهر فداکارش، باکمال خشنودی و رضایت از همسرش (عثمان) و دور از پدرش دار فانی را وداع گفت. به این هنگام بیست سال بیشتر عمر نداشت.

آن حضرتجپیروزمندانه برگشت، اما هنگامی که از رحلت دختر نازنینش اطلاع یافت عمیقاً ناراحت شد، اشک از چشمان مبارکش جاری گشت. و در غم دخترش سوگوار شد، بار دیگر خاطرة زوجة مطهره‌اش (خدیجه) برای او زنده شد، به راستی که چقدر سخت است از دست دادن پارة تن.

عثمانساز اینکه همسر مهربانش را از دست داده بود به شدت ناراحت شد. وقتی حضرت فاروقساین اندوه را مشاهده کرد، تصمیم گرفت دخترش «حفصه» را به ازدواج حضرت عثمانسدرآورد، وقتی این خبر به گوش آن حضرتجرسید، حضرت عمرسرا طلبیده و فرمود: من امروز تو را به کسی نزدیک می‌کنم که از عثمان بهتر است و عثمان را به کسی نزدیک می‌سازم که از تو بهتر است.

منظور آن حضرتجاین بود که دختر حضرت عمر «حفصه» را خود ازدواج کند و دختر خویش را به نکاح عثمانسدرآورد، عمرساز این پیشنهاد خوشحال شد، این بود که عمر سپدر زن رسول اکرمجقرار گرفت، و عثمانسبار دیگر داماد آن حضرتجشد، بعد از این عقد آن حضرت جفرمود: به خدا قسم اگر صد دختر داشتم یکی بعد از دیگری به ازدواج عثمانسدرمی‌آوردم. از این تاریخ به عثمانسلقب ذی‌النورین داده شد. یعنی کسی که دو نور را صاحب شد.