سیرت عثمان ذی النورین

خلافت

خلافت

وقتی حضرت عمرسبه دست ابولؤلؤ مجوسی زخمی شد، مسلمین از عمرستقاضای جانشین بعد از خودش را کردند، حتی برخی پیشنهاد کردند عبدالله پسر عمرسخلیفه شود، عمرساز این پیشنهاد برآشفت و فرمود: هنوز افرادی لایق‌تر از پسرم در امّت می‌بینم.

در آخرین لحظات حیات خویش شورای شش نفره را تشکیل داد و تأکید فرمود: هر چه زودتر خلیفه تعیین شود، تا قبل از مرگ خود شاهد جانشین بعد از خودم باشم و با خیال راحت (از اینکه جانشین امینی بر کرسی می‌بینم) بمیرم و روزی که آن حضرتجرا ملاقات می‌کنم، جوابگو باشم.

آری، حضرت فاروق به آیندة اسلام می‌اندیشید و به خلیفة لایق بعد از خود، تا بتواند آرمان او را، که گسترش و اعلای کلمة «توحید» است به انتها برساند.

خلافت در واقع از ارکان مهم حفاظت از اسلام و شعائر الهی محسوب می‌شود، زیرا برای سرنوشت مسلمین و امور آنها خلیفه تصمیم می‌گیرد. روی این اصل، حضرت عمرسدر امر تعیین خلیفه حساس بودند. دورنگری و سیاست عمرساین را ایجاب می‌کرد تا برای جلوگیری از تفرقه‌های احتمالی، خلیفه را در زمان حیاتش انتخاب کنند. برای عمرسخلیفة لایق و شایسته مطرح بود نه شخص خاصی.