خلافت
وقتی حضرت عمرسبه دست ابولؤلؤ مجوسی زخمی شد، مسلمین از عمرستقاضای جانشین بعد از خودش را کردند، حتی برخی پیشنهاد کردند عبدالله پسر عمرسخلیفه شود، عمرساز این پیشنهاد برآشفت و فرمود: هنوز افرادی لایقتر از پسرم در امّت میبینم.
در آخرین لحظات حیات خویش شورای شش نفره را تشکیل داد و تأکید فرمود: هر چه زودتر خلیفه تعیین شود، تا قبل از مرگ خود شاهد جانشین بعد از خودم باشم و با خیال راحت (از اینکه جانشین امینی بر کرسی میبینم) بمیرم و روزی که آن حضرتجرا ملاقات میکنم، جوابگو باشم.
آری، حضرت فاروق به آیندة اسلام میاندیشید و به خلیفة لایق بعد از خود، تا بتواند آرمان او را، که گسترش و اعلای کلمة «توحید» است به انتها برساند.
خلافت در واقع از ارکان مهم حفاظت از اسلام و شعائر الهی محسوب میشود، زیرا برای سرنوشت مسلمین و امور آنها خلیفه تصمیم میگیرد. روی این اصل، حضرت عمرسدر امر تعیین خلیفه حساس بودند. دورنگری و سیاست عمرساین را ایجاب میکرد تا برای جلوگیری از تفرقههای احتمالی، خلیفه را در زمان حیاتش انتخاب کنند. برای عمرسخلیفة لایق و شایسته مطرح بود نه شخص خاصی.