نامه وليد بن وليد به طرف حضرت خالدس:
«بسم الله الرحمن الرحيم. أما بعد! فإني أعجب من ضلال رأيك في الإسلام وأنت فتى عاقل ورزين، وهل يجهل الإسلام شاب مثلك في حسن تفكيرك ورجاع عقلك، لقد سألني رسول الله صلى الله عليه وسلم عنك فقال لي: أين خالد؟ قلت له: يأتي به الله مسلماً. فقال لي رسول اللهج: «ما مثل خالد يجهل الإسلام وأبقى أن خالد سديد الرأي صائب الفكر وهو بالإسلام أولى» فأسرع يا أخي وتعال إلى رسول اللهج، فقد فاتتك مواقف كنت أنت لها. والسلام عليكم ورحمة الله».
«برادرم! نمیدانم چرا امروز بدون هیچ زمینه محبت قلبی رسول خدا شما را به یاد آوردند و فرمودند حقانیت اسلام برای خالد ظاهر شده پس چرا او به اسلام مشرف نمیشود. برای شما زمان مناسبی است که هر چه سریعتر اسلام بیاورید و در یک لحظه تاخیر نکنید. حضرت خالدسمیفرمایند: وقتی نامه ولیدسرا دیدم بی اختیار بر زبانم کلمه توحید جاری شد و میخواستم هر چه سریعتر خدمت رسول اکرمصحاضر شده جانم را فدایش کنم. بعد از این ماجرا حضرت خالدساز مکه بطرف مدینه سفر نمودند و ایمان آوردن خودشان را به این صورت بیان میکند که: هنگام رسیدن به مدینه لباس سفر را از تنم در آوردم و لباس مناسبی پوشیدم و تصمیم گرفتم به محضر رسول اکرمصعرض ادب کنم که برادرم ولیدستشریف آوردند ایشان گفتند که چندین روز است که مردم مدینه منتظر تشریف فرمایی شما هستند چونکه پیغمبر خداصفرمودهاند که خیلی زود تعدادی ازپهلوانان عرب به آغوش اسلام میپیوندند. حضرت رسول اکرمصمنتظر شما هستند. گفتههای برادرم در وجودم مانند برق اثر گذاشت همین که خدمت رسول اکرمصحاضر شدم چونکه دیوانهء دیدار حضرت رسول اکرمصبودم از خوشحالی همچون پروانه خودم را به پای رسول اکرمصانداختم. وقتی حضرت خالدسکلمه توحید را خواندند پیغمبر خداصبعد از خندهای این الفاظ را بیان فرمود: «الحمد لله الذي هداك إلى الإسلام» سپاس و ستایش خدایی را سزاوار است که شما را به سوی اسلام هدایت فرمود».
خالدسپرسید: یا رسول الله، تمام گناهان من بخشیده میشوند در حالیکه خیلی به اسلام ضرر و زیان وارد نموده ام؟ رسول خداصفرمود: بعد از اسلام آوردن تمام گناهان بخشیده میشوند.