نامه حضرت ابوبکرسبرای خالد
زمانیکه حضرت خالدسدر عراق بودند از جانب حضرت ابوبکرسنامه ای برای ایشان ارسال شد که هرچه سریعتر برای کمک به ابو عبیده بشتابند، حضرت خالدستصمیم میگیرد تا از سمت شام حرکت کند و راهی که از طرف عین التمر بود، زیرا مسیرش از راههای دیگر کوتاهتر بود.
حضرت رافعسکه از این راه دشوار اطلاع داشت که خالدسپیشنهاد کرد که از این راه صرف نظر کند چون در این راه قدم گذاشتن به منزله مرگ میباشد، به دلیل اینکه در این راه با گذشتن از فرسنگها راه آب موجود نیست و مرگ حیوانات حتمی است.
اگر شخصی دیگر میبود با این پیشنهاد حضرت رافعسموافقت میکرد و از راه میانه صرف نظر میکرد، اما حضرت خالدسبجای ترسیدن به فکر چاره میافتد تا چگونه این مشکل را از پیش پا بردارد و در نهایت به این نتیجه میرسد و دستوری میدهد که چهل شتر را سیراب نمایند و دهانشان را ببندند تا از بینیشان نفس بکشند و به همراهانش دستور میدهد که به اندازه نیازشان آب بردارند.
ایشان وقتی به منزلی میرسیدند اشتر را ذبح میکردند آب را از شکمش بیرون میکردند و پس از سرد کردن به جانوران میدادند و این راه را با موفقیت تمام پشت سرگذاشتند تا کنون چنین فکری در ذهن کسی خطور نکرده، مگر شخصی که درچشم خود استخوانهای قافلههای بزرگی را در ریگستانهای عرب دیده باشد. دیگر اینکه دلیر مردان بزرگی نتوانستهاند در این راه جان سالم به در برند چونکه در این راه تا پنج روز آب یافت نمیشده است.
در لشکر خالدسچیز دیگری که انسان را به تعجب وا میدارد این مسئله بود که سپاهیان قدرتمند ایشان که با وی بودند در هیچ دانشگاه نظامی تعلیم ندیده بودند تا بتوانند با قدرتهای بزرگی مانند قیصر روم و شاه ایران مقابله کنند، چرا که آن قدرتها از ساز و برگ جنگی قابل توجهی برخوردار بودند، این کشورها از سرمایههای مادی زیادی برخوردار بودند اما در مقابل مسلمانان را میبینیم که اگر کسی دارای شمشیر بود فاقد نیام، و اگر نیزه بود بدون سپر، و تعدادی بر پشت اسبهای فاقد زین سوار میشدند، با دوری مسافتها و داخل شدن در خاک و حریم دشمن با این بی سر و سامانی در مقابل مجهز بودن قدرتهای دنیا مثل ایران و روم شکست کفار مثل معجزه میماند.
در جنگهایی که در قسمت عراق و شام توسط حضرت خالد بن ولید اداره میشد در تمام جنگها تعداد نفرات مسلمین از تعداد دشمن کمتر بود و حتی به نصف هم نمیرسید، ولی با این حال لشکر مسلمانان به فرماندهی ایشان با فتح و پیروزی از میدان خارج شدهاند و به جرأت میتوان گفت که هیچ فرماندهی در دنیا خصوصیات جنگی حضرت خالدسرا نداشته است.
آری! در تمام تاریخ فقط این فرزند ولید است که توانست تاکتیکهای جنگی خودش را با موفقیت طرح، و لشکر دشمن را شکست دهد.
خیلی کم پیش میآمد که ایشان از طرحهای جنگی گذشتگان استفاده کنند بلکه از طرح و نقشههای جدیدی که خودشان با تدبیر و اندیشه آنرا طراحی کرده بودند استفاده میکردند. چنانچه میتوانستند در بعضی مواقع با روشهای معمولی و جدید لشکر بزرگ دشمن را شکست دهند ولی یکی از خصوصیات بارز و امثال بی نظیر ایشان در جنگ این بود که معاهداتی را که قبلا بسته بودند، به تمام نکات آن توجه کافی داشتند.
از دیگر خصوصیات اخلاقی که در اعماق وجود حضرت خالدسمیتوان یافت این بود که وفای به عهد، شناخت فریضه، سعه صدر و نظم در سرلوحه کار این بزرگوار قرار داشت. از موقعیتهای پیش آمده بهترین استفاده ممکن را میکرد ایشان در جنگ مثل سایر فرماندهان که هنگام نبرد پشت لشکر قرار میگیرند و دستورات لازم را به لشکریانشان میدهند نبود، بلکه شخصا در صف اول نبرد با دشمن وارد پیکار نبرد میشدند، ایشان در مورد پیروزی اسلام آنقدر یقین داشتند که طلوع خورشید پس از پایان شب است.
ناگفته نماند که فرمانده شجاع در هر میدانی قدم میگذاشت قاتح و پیروز برمی گشت وهمواره مردم در جنگهای مسلمین که ایشان فرمانده بودند اعلام میکردند که پیروزی با حضرت خالدساست و خالدسشکست ناپذیر است. و در زمان خلافت خلیفه دوم، میبینیم وی از فرماندهی معزول و به مرکز خلافت اسلام به مدینه فرا خوانده میشد که شخصی دیگر را به عنوان فرمانده جنگ راهی میدان میکنند جرأت ابلاغ حکم را ندارند و توسط شخصی که از همه بیشتر در لشکر نفوذ داشت بعد از چند روز موفق میشود نامه خلیفه را به وی بدهد اما میبینیم که در اوج اقتدار لشکریان را فرا میخواند و به آنها دستور میدهد که همچون با من همکاری داشته اید با فرمانده جدید کمال همکاری را بنمایید تا اسلام همچنان پیروز از میدان جنگ بیرون آید، و احضارش را به مدینه به اطلاع آنها میرساند و اعلام کرد که شخص مورد نظر (حضرت ابو عبیده) پیش از من ایمان آورده و نسبت به من برای فرماندهی لایقتر است و اطاعت از وی را واجب میگرداند تا کسی جرأت سوء استفاده نکند. و زمانیکه به مدینه باز میگردد حضرت عمرساز وی استقبال شایسته میکند میفرماید: ای خالدس! ما همه برای پیروزی و سربلندی اسلام تلاش میکنیم و هرگز نمیخواهیم از این خواسته عدول نمائیم ولی از آنجا که مردم ایمان آورده بودند که پیروزی با خالدساست من خواستم که مردم را بر حذر دارم و به آنها بفهمانم که پیروزی زا خدا میدهد و فرق نمیکند فرمانده چه کسی باشد و در همین جنگ که یکی از سختترین جنگها میباشد میبینیم لشکر اسلام با پیروزی از میدان خارج میشود. آری! چنان شخصیت استثنائی و سربازی جان برکف که شجاعتش را مردم مشافهة برای یکدیگر تعریف میکنند در تاریخ اسلام بینظیر است بله این شخصیت در دامان اسلام عزیز رشد یافته است که زندگیاش را فقط برای خدا وقف نمود و به دنبال هوی و هوس و قدرتهای مادی نبود.
نسأل الله أن نجعل عملنا هذا خالصا لوجهه الکریم ـ امین یا رب العالـمین
در تاریخ ۸/۱/۱۳۸۰ ﻫ.ش مطابق با ۲/۱/۱۴۲۲ﻫ.ق روز چهارشنبه بعون الله و توفیقه پایان یافت
ابو عبد الفتاح عبدالله ریگی