سوم: توحيد مشيت و خواست خدا كه توحيد ألوهيت نام دارد
۱- خداوند متعال یگانه است، هیچ شریکی در ربوبیت و الوهیت و اسماء و صفات او نیست، و او معبود جهانیان است، فقط او مستحق تمامی انواع عبادتهاست.
۲- انجام بعضی از عبادتها مانند دعا، و کمک خواستن، و نذر، و قربانی، و توکل، و ترس، و امید، و دوستی، و مانند اینها برای غیر از خداوند شرک است، حال برای هر چه، و هر کس که قصد کند، چه فرشته ای مقرب، و یا پیامبری فرستاده شده، و یا بندهای صالح و نیکوکار، و یا برای غیر از اینها باشد.
۳- از اصول عبادت این است که ما خدا را با دوستی و ترس و امید عبادت کنیم، و پرستش خدا فقط با بعضی از اینها ضلالت و گمراهی است.
بعضی از علما چنین گفته اند: کسی که خداوند را فقط با دوست داشتن پرستش کند، او زندیق است.
و کسی که او را فقط با ترس پرستش نماید، از فرقه هروری است.
و کسی که او را فقط با امید و پرستش کند از فرقه مرجئه میباشد.
۴- گردن نهادن و راضی شدن و اطاعت مطلق و بیقید و شرط فقط برای خدا و رسول خداصاست، و ایمان داشتن به خدای تعالی، و این که او رب و إله است، و هیچ شریکی ندارد؛ و انجام چیزی که خدا به آن اجازه نداده، و قضاوت به سوی طاغوت و غیر از شریعت محمدص، و تغییر دادن بعضی از اینها کفر است، و کسی که ادعا کند که بعضی از مردم میتوانند از شریعت و دین محمدصخارج شوند، کافر است.
۵- حکم و قضاوت به سوی غیر از خدا کفر است، و ممکن است کفری کمتر از کفر اکبر باشد.
کفر اکبر مانند: قضاوت به غیر از شریعت خدا، و یا جایز دانستن آن قضاوت، کفر اکبر است.
کفر اصغر مانند: خارج شدن و ترک کردن دین خدا به خاطر هوا و هوس در صورتی که مسلمان باشیم کفر اصغر است.
۶- تقسیم دین به این که این قسمت مخصوص افراد خاص و نیکوکاران است، و جدایی دین از سیاست، و غیر از اینها همه باطل است، بلکه هر چه از حقیقت، یا سیاست و غیره، که با دین مخالفت کند، با توجه به مقام و منزلت آن چیز، کفر و یا گمراهی است.
۷- غیر از خدا هیچ کس از غیب خبر ندارد، و اعتقاد اینکه غیر از خدا کسانی دیگر هم غیب میدانند کفر است، با ایمان داشتن به این که خداوند بعضی از پیامبران خود قدرتی داده که از عالم غیب خبر داشته باشند.
۸- معتقد بودن به این که ستاره شناسان و جادوگران صادق اند کفر است، و رفت و آمد با آنها از جمله گناهان کبیره است.
۹- دستورات خدا که در قرآن آمده است برای اطاعت و نزدیکشدن به اوست، و توسل سه نوع است:
أ- مشروع و جایز: توسل به خدا با اسما و صفات او، و یا به عمل و کردار نیک و صالح خود، و یا به دعای شخص صالح که زنده باشد.
ب- بدعتی: توسل به خدا با واسطه قراردادن چیزهایی که در دستورات دین اسلام نیامده است، مانند توسل به ذات انبیا و صالحین و یا به جاه و منزلت آنها، و یا به حق آنها، و یا به حرمت آنها، و مانند اینها.
ج- شرک: مردگان را وسیله قراردادن برای عبادت خدا، و واسطه قراردادن آنها برای رسیدن به حاجت و نیازهایمان، و کمک و یاری خواستن از آنها، و مانند اینها.
۱۰- برکت از خدا خواستن، که این به بعضی از مخلوقات اختصاص دارد، و به دست نمیآید مگر با دلیل و نشانهها، یعنی این برکت اجابت نمیشود مگر به خاطر خوبیهای بسیار با ثابت بودن یا واجب بودن آن برکتها.
آن هم در زمان معین مانند شب قدر.
و در مکان معین مانند مساجد سهگانه (مسجد الحرام، و مسجد النبوی، و بیت المقدس).
و در چیزها مانند: آب زمزم، و در اعمال و کردار نیک و مبارک.
و در اشخاص مانند ذات انبیا، و برکت خواستن از خدا با وساطت اشخاص جایز نیست، نه به ذات آنها و نه به آثار آنها، مگر به ذات و آثار پیامبرصچون دلیلی به غیر از او نیامده، و با رحلت اوصاین امرهم از بین رفته است.
۱۱- تبرک از امور توفیقی است، و تبرک جایز نیست مگر به آنچه بر آن دلیل وارد شده است.
۱۲- زیارت مردم به قبرها سه نوع است:
الف): مشروع: زیارت قبرها برای یادآوری آخرت و سلام بر اهل آن قبرها و دعا بر ایشان.
ب): زیارت نامشروع: که با کمال توحید و یگانگی منافات دارند و وسیلهای از وسایل شرک است: آن هم قصد عبادت خدا و قربت به خدا نزد قبرها، و گچ بری قبرها، و چراغانی کردن آنها، و آنها را عبادتگاه قرار دادن، و زیارت نامشروع به سوی آنها، و مانند اینها که دین اسلام آن را نهی کرده است، و یا این که در دین اسلام اصلی از آن وجود ندارد.
ج): زیارتی که با توحید منافات دارد، مانند دعا و کمک و یاری و مدد خواستن از صاحب بعضی از قبرها، و طواف دور آنها، و قربانی و نذر برای آنها، و مانند اینها.
۱۳- بعضی از وسیلهها حکم قصد و هدف و نیت شخص را دارند، و اگر این وسیلهها باعث شرک به خدا و بدعت در دین شوند، باید از بین بروند، زیرا هر بدعتی در دین گمراهی و ضلالت است.