ششم: قدر و سرنوشت
۱- از ارکان ایمان، معتقد بودن به قدر خیر و شر آن، و اینکه همه از طرف خداست، و شامل چند نکته میباشد:
ایمان به صریح و آشکار بودن قدر و مراتب آن از علم، نوشتن، مشیت، آفریدن، و این که سرنوشت هر انسانی در کتاب علم خداوند نوشته شده و هیچ قدرتی، توانایی تغییر دادن آن را ندارد، و هیچ فردی نمیتواند به دنبال علت این حکمت خداوندی برود (لا معقب لحکمه).
۲- اراده و امر وارده در قرآن و سنت بر دو نوع تقسیم میشود:
أ- اراده کونیه قدریه: به معنای خواست و مشیت خداوندی بر سرنوشت انسان در جهان خاکی.
ب- اراده شرعی: که همراه محبت است، و انجام آن شرعی است، و برای مخلوق اراده و مشیت است، ولی تابع اراده و مشیت خداست.
۳- هدایت و گمراهی بندگان به دست خداست، خداوند بعضی از آنها را با فضل خود هدایت فرموده است، و بعضی را با عدل خود گمراه کرده است.
۴- بندگان و کارهایی که انجام میدهند همه از خلق شدگان خداوند هستند، و خدا یکتاست و کارهای انسان را خداوند آفریده، و به صورت حقیقی انسان آن را انجام میدهد.
۵- در همه کارها حکمت خداوند ثابت و پا برجاست، و نتیجه آن کارها هم به مشیت و اراده خداوند است.
۶- اجل و زمان مرگ هر چیز نوشته شده است، و روزی هرکس تقسیم شده است، و سعادتمندی و بدبختی همه مردم قبل از آفریدهشدن آنها نوشته شده است.
۷- دلیل آوردن بر قدر، بر گناهان، و دردهاست، و دلیل آوردن برای عیبها و گناهان جایز نیست، بلکه توبه از آنها واجب است، و انجام دهنده آن سرزنش خواهد شد.
۸- سبب گرفتن مطلق، شرک در توحید است، و پشت کردن به سبببه طور کلی، عیب در شریعت است، و نفی تأثیر سبب مخالفت با شریعت و عقل است، و توکلکردن با گرفتن سبب منافات ندارد.