مختصری از اصول عقاید اهل سنت و جماعت

چهارم: ايمان

چهارم: ايمان

۱- ایمان: گفتار و عمل است، و کم و زیاد می‌شود، پس گفتار با دل و زبان است، و عمل با دل و زبان و اعضا می‌باشد.

گفتار با دل: معتقد بودن به چیزی و درست و راست بودن آن چیز است.

گفتار با زبان: اقرار کردن به آن چیزی که در دل است.

و عمل با دل: تسلیم شدن و اخلاص داشتن به آن عمل، و دوست داشتن آن، و انجام آن عمل صالح و نیک است.

عمل اعضا: انجام آنچه به آن امر شده، و دوری کردن از آنچه از آن نهی شده باشد.

۲- هر کس عملش از روی ایمان نباشد او از گروه از دین برگشتگان است، و هر کس چیزی از بدعت در ایمان داخل کند او نوآور و بدعت گذارنده است.

۳- کسی که به شهادتین اقرار نکند حتی اسم مؤمن هم نمی‌توان بر او گذاشت، نه در دنیا، و نه در آخرت.

۴- اسلام و ایمان دو عمل شرعی است که بین آن دو عموم و خصوص وجود دارد، و اهل قبله مسلمان نامیده می‌شوند.

۵- مرتکب گناه کبیره از ایمان خارج نمی‌شود، و او در دنیا مؤمن کم ایمان است، و در آخرت زیر مشیت خداست، اگر خواست او را می‌بخشد، و اگر خواست او را عذاب می‌دهد.

یکتا پرستان مسیر آخر آن‌ها بهشت است، شاید هم بعضی از آن‌ها در آتش دوزخ عذاب ببینند، ولی هرگز کسی از آن‌ها در آتش دوزخ جاویدان نخواهد ماند.

۶- جایز نیست یک شخص معین را از اهل بهشت و یا دوزخ بدانیم، مگر کسی که دستورات روشن و محکم قرآن و یا سنت در حق او آمده باشد.

۷- کفر در دین اسلام به دو نوع تقسیم می‌شود:

کفر اکبر: که انسان را از دایره اسلام خارج می‌کند.

و کفر اصغر: که انسان را از دایره اسلام خارج نمی‌کند، و بعضی وقت‌ها به آن کفر عملی هم گفته می‌شود.

۸- تکفیر کردن و کسی را کافر دانستن از احکام دینی است که به قرآن و سنت موکول می‌شود.

پس جایز نیست مسلمانی را کافر دانست، نه به خاطر سخنانش، نه به خاطر کارش، تا زمانی که دلیل و نشانه‌های دینی و شرعی برای آن نداشته باشیم.

اگر سخن یا کار کسی از روی کفر باشد، نمی‌توانیم آن شخص را کافر بدانیم، مگر این که دلایل کفر بودن کار، یا سخن او به حقیقت رسیده باشد.

و تکفیر کردن از خطریرترین احکام شرع است، پس باید با دلیل و برهان باشد، و از تکفیر کردن مسلمان برحذر بود.