ايمان به خداوند عز وجل:
معنای ایمان به خدای عزوجل: گواهی راستین به وجود او و اقرار به ربوبیت و الوهیت و اسما و صفات اوست.
پس ایمان به خدا، متضمن چهار چیز است:
۱- ایمان به وجود خداوند سبحان.
۲- ایمان به ربویبت خداوند متعال.
۳- ایمان به الوهیت خداوند متعال.
۴- ایمان به اسما و صفات خداوند متعال.
اینک در مورد آنها بطور كامل، سخن میگوییم.
الف- ایمان به وجود خداوند متعال:
اقرار به وجود خداوند متعال، امری فطری است كه كسی در مورد آن اختلاف نظر ندارد. و جز عدهای از ملاحده (كفار بیدین) بیشتر مردم، به وجود خدا معترفند و مخالفتی ندارند.
و هر مخلوقی، فطرت خود را بدون هیچ آموزشی به خالق خود نسبت میدهد، و از سوی دیگر درخواست دعا و اجابت آن از سوی خدا، بطور یقین دلالت بر وجود خداوند متعال دارد، چنانكه میفرماید:
﴿إِذۡ تَسۡتَغِيثُونَ رَبَّكُمۡ فَٱسۡتَجَابَ لَكُمۡ﴾[الأنفال: ۹].
«آنگاه كه از پروردگارتان كمک میخواستید، پس – دعای - شما را پذیرفت».
ب- همگان میدانند كه هر حادثه ای، آفرینندهای دارد. بنابراین تمام مخلوقات و آنچه كه پیرامون ما مشاهده میشوند، باید خالقی داشته باشند كه آن هم خداوند متعال است، زیرا ممكن نیست كسی یا چیزی آفریده شود ولی آفریدگاری نداشته باشد. زیرا هیچ كسی(یا چیزی) نمیتواند خودش را بیافریند.
خداوند میفرماید:
﴿أَمۡ خَلَقُواْ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَۚ بَل لَّا يُوقِنُونَ ٣٦﴾[الطور: ۳۵].
«آیا بدون آفریدگار، خلق شدهاند؟ یا این كه خود، آفرینندهاند؟».
پس معنـای آیه كریمه: یعنی بدون آفریننده، خلق نشدهاند و خودشان هم خود را نیافریدهاند، بوضوح روشن میسازد كه آفریننده آنها خداوند تبارک و تعالی است .
ج- نظم و ترتیب حاكم بر جهان هستی، اعم از آسمان و زمین، ستارگان و... یقیناً دلالت میكند كه این دنیا آفرینندهای دارد و آن هم خداوند پاک و منزه است، چنانكه میفرماید:
﴿صُنۡعَ ٱللَّهِ ٱلَّذِيٓ أَتۡقَنَ كُلَّ شَيۡءٍۚ إِنَّهُۥ خَبِيرُۢ بِمَا تَفۡعَلُونَ﴾[النمل: ۸۸].
«آفرینش آن خدائی است كه همه چیز را در كمال استواری پدید آورده است، بیگمان او از آنچه میكنید، باخبر است».
پس ملاحظه میفرمایید كه این جهان با كهكشانهای فراوان كه هر كدام، میلیونها ستاره دارد، بر اساس نظم خاصی در گردش است. به گونهای كه هیچ یک از آنها از مدار تعیین شده خود تجاوز نمیكند و به دیگری برخورد نمینماید و از بین نمیرود. و هر یک در محل تعیین شده خود، انجام وظیفه میكند.
خداوند میفرماید:
﴿لَا ٱلشَّمۡسُ يَنۢبَغِي لَهَآ أَن تُدۡرِكَ ٱلۡقَمَرَ وَلَا ٱلَّيۡلُ سَابِقُ ٱلنَّهَارِۚ وَكُلّٞ فِي فَلَكٖ يَسۡبَحُونَ ٤٠﴾[یس: ۴۰].
«نه آفتاب را میرسد كه ماه را دریابد، و نه شب پیشی گیرنده از روز است، و هر یک در آسمانی سیر میكنند».
۲- ایمان به ربوبیت خدای تعالی:
۱- معنای ایمان به ربوبیت خدای تعالی: اقرار به این كه خدا، رب و معبود همه چیز و مالک و آفریننده و رازق آن است، و اوست كه زنده میكند، و میمیراند، و اوست كه نفع و زیان میرساند، و تمامی كارها برای اوست، و خیر در دست اوست، و بر همه چیز، قادر و تواناست، و در همه موارد فوق، شریكی ندارد.
ایمان به ربوبیت خدا، یعنی تصدیق قطعی به اینكه او پروردگار یكتا است كه هیچ شریكی ندارد و عبادت، مخصوص اوست و به تنهایی همه كارهایش را انجام میدهد و همچنین ایمان به ربوبیت یعنی اعتقاد به اینكه او تنها خالق همه موجودات عالم هستی میباشد. چنانكه میفرماید:
﴿ٱللَّهُ خَٰلِقُ كُلِّ شَيۡءٖ﴾[الزمر: ۶۲].
«خداوند آفریننده همه چیز است».
و نیز تنها اوست كه به همه موجودات روزی میدهد. چنانكه میفرماید:
﴿وَمَا مِن دَآبَّةٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا عَلَى ٱللَّهِ رِزۡقُهَا﴾[هود: ۶].
«و هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر آن كه روزیاش بر - عهده- خداوند است».
و او مالک همه چیزهاست، همان طور كه میفرماید:
﴿لِلَّهِ مُلۡكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا فِيهِنَّ﴾[المائدة: ۱۲۰].
«فرمانروایی آسمانها و زمین و آنچه در میان آنهاست از آنِ خداوند است».
ب ـ خداوند یكتایی خود در ربوبیت بر تمامی موجودات را در قرآن، بیان داشته و فرموده است:
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٢﴾[الفاتحة: ۲].
«تمامی ستایش از آن خداست، كه پروردگار جهانیان میباشد».
رب العالمین: یعنی خالق، مالک، هدایت كننده و پرورش دهنده آنها با انواع نعمتها است.
ج ـ خداوند، ایمان به ربوبیت خود را در فطرت انسانها بودیعه نهاده است، حتی مشركین عرب در زمان پیامبر اكرم ج دارای چنین اعتقادی بودند. چنانكه خداوند میفرماید:
﴿قُلۡ مَن رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ ٱلسَّبۡعِ وَرَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡعَظِيمِ ٨٦ سَيَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ أَفَلَا تَتَّقُونَ ٨٧ قُلۡ مَنۢ بِيَدِهِۦ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيۡءٖ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيۡهِ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٨٨ سَيَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ فَأَنَّىٰ تُسۡحَرُونَ ٨٩﴾[المؤمنون: ۸۶-۸۹].
«بگو: پروردگار آسمانهای هفتگانه، و پروردگار عرش بزرگ چه كسی است؟ خواهند گفت: - همه - از آنِ خداوند هستند، بگو: پس چرا پرهیزگاری نمیكنید؟ بگو: چه كسی است كه ملكوت هر چیز به دست اوست، و او پناه میدهد و كسی را - نمیتوان - از عذاب او پناه داد. اگر میدانید - بگویید - ، خواهند گفت:- همه آنها - از آنِ خداوند است، بگو: پس از كجا فریب داده میشوید؟» [۱].
گفتنی است كه تنها ایمان به ربوبیت خدا برای مسلمان بودن كافی نیست، بلكه باید به الوهیت خدا نیز ایمان آورد. زیرا رسول خدا جبا مشركینی كه اعتقاد به ربوبیت خدا داشتند جنگید ( تا به الوهیت خدا نیز ایمان بیاورند).
د- همه موجودات جهان هستی از آسمان گرفته تا زمین، كهكشانها، ستارگان و درختان، انسانها، جنها و... همه مطیع و فرمانبردار خدایند، چنان كه میفرماید:
﴿وَلَهُۥٓ أَسۡلَمَ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ طَوۡعٗا وَكَرۡهٗا وَإِلَيۡهِ يُرۡجَعُونَ﴾[آلعمران: ۸۳].
«آنان كه در آسمانها و زمیناند، خواه ناخواه فرمانبردار او شدهاند، و به سوی او برگردانده میشوند».
پس هیچ مخلوقی خارج از قضاء و قدر الهی نیست. چرا كه خداوند مالک آنها است و هر طور كه بخواهد بر اساس حكمت خود در امور آنها دخل و تصرف مینماید. و او آفریننده همه آنها است و هر چه غیر از او است، مخلوق و محتاج خدا میباشند.
هـ- حال كه چنین است، پس خالقی غیر از خـدا و روزی دهنده و تدبیر كنندهای غیر از او وجود ندارد. و هیچ ذرهای به حركت در نمیآید مگر به خواست او. بنابراین باید دلها را فقط متوجه خدا بسازیم و خواستهها و نیازمندیهای خود را از او بخواهیم و به او توكل كنیم كه خالق ، روزی دهنده و مالک ما است.
۳ ـ ایمان به الوهیت خدای تعالی:
الف- یعنی تصدیق قطعی به اینكه فقط خدای یگانه شایسته همه عبادات ظاهری و باطنی مانند: دعا، ترس، توكل، یاری، نماز، زكات و روزه میباشد.
پس در این صورت است كه بنده یقین میكند كه فقط خدا معبود اوست و شریكی ندارد و معبود به حقی جز او وجود ندارد، چنانكه خداوند میفرماید:
﴿وَإِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلرَّحۡمَٰنُ ٱلرَّحِيمُ ١٦٣﴾[البقرة: ۱۶۳].
«و معبودتان، معبودی یگانه است، و هیچ معبودِ (بحقی) جز او كه بخشاینده و مهربان است، وجود ندارد».
خداوند در این آیه به ما خبر داده كه معبود، یكی است و یكتا است . پس نباید جز او كسی دیگر به معبودی گرفته و پرستش شود.
ب- همچنین ایمان به الوهیت خدا:
یعنی اعتراف به این كه فقط خدا إله و معبود به حق است و شریكی ندارد، و إله یعنى: معبودی كه كه او را دوست بداریم و تعظیم كنیم و تمامی عبادات خود را فقط برای او انجام دهیم و غیر از او كسی دیگر را نخوانیم، و غیر از او، از كسی دیگر نترسیم، و غیر از او، به كسی دیگر توكل نكنیم، و در برابر كسی دیگر سجده نكنیم و اطاعت و خضوع ننمائیم، مگر برای او. پس هیچ كس شایسته عبادت نیست مگر خدای سبحان. چنانكه میفرماید:
﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ ٥﴾[الفاتحة: ۵].
«تنها تو را بندگی میكنیم، و تنها از تو یاری میجوییم».
ج ـ اهمیت ایمان به الوهیت خداوند:
موارد زیر بیانگر اهمیت ایمان به الوهیت میباشند:
۱- هدف ار آفرینش انسانها و جنها عبادت خدای یكتا است كه شریكی ندارد.چنانكه میفرماید:
﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ ٥٦﴾[الذاریات: ۵۶].
«و جن و انس را نیافریده ام مگر برای اینكه مرا بندگی كنند».
۲- مقصود از ارسال پیامبران علیهم السلام و نازل كردن كتابهای آسمانی نیز اقرار به این است كه خدا معبود به حق میباشد. چنانكه میفرماید:
﴿وَلَقَدۡ بَعَثۡنَا فِي كُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَ﴾[النحل: ۳۶].
«و به یقین در - میان - هر امتی رسولی را برانگیختیم، - با این دعوت - كه: خدا را بندگی كنید و از طاغوت بپرهیزید».
۳- اولین چیزی كه بر هر شخص واجب است، ایمان به الوهیت خدای متعال میباشد. چنانكه در سفارش پیامبر اكرم جبه معاذ بن جبل هنگام فرستادن او به یمن آمده است: «إِنَّكَ تَأْتِي قَوْماً مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ فَلْيَكُنْ أَوَّلُ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ شَهَادَةَ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ». متفق علیه. ترجمه: «تو نزد مردمی میروی كه اهل كتاباند. یعنی یهود و نصارا میباشند. پس اولین چیزی كه باید آنها را به سوی آن دعوت كنی این است كه هیچ معبود بحقی غیر از خدای یكتا وجود ندارد».
یعنی آنها را دعوت كن تا تمامی عبادات را فقط برای خدای یكتا انجام دهند .
د ـ معنای لا إله إلاَّ الله:
این كلمهی بزرگ، اولین و آخرین واجب بر هر شخص میباشد. بنابراین هر كس با اعتقاد بر این كلمه بمیرد اهل بهشت است. چنانكه رسول خدا جمیفرماید: «مَنْ مَاتَ وَهُوَ يَعْلَمُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ دَخَلَ الجَنَّةَ». (مسلم). «هر كس در حالی بمیرد كه بداند هیچ معبود به حقی جز خدا وجود ندار، وارد بهشت میشود».
پس دانستن و شناخت لا إله إلاَّ الله از بزرگترین و مهم ترین واجبات است.
لا إله إلاَّ الله یعنی هیچ معبود بحقی جز خدای یگانه وجود ندارد.
مطلب فوق تمامی صفات خدا را از غیر خدا نفی میكند و آن را برای خدای یكتا كه شریكی ندارد، اثبات میگرداند.
اله: یعنی معبود و هر كس، چیزی یا كسی را بپرستد آن كس یا چیز، معبود او است.
و تنها خدای متعال است كه معبود حقیقی میباشد و دلها با محبت و اجلال و تعظیم و فروتنی و خضوع و ترس و توكل بر او، و طلب دعا او را عبادت میكنند .
و هیچگونه شادی و سعادتی نصیب دلها نمیشود، مگر با تحقق مفهوم لا اله الا الله. زیرا شادكامی و زندگی خوب در گرو عبادت خدای یكتا است.
هـ- اركان لا إله إلاَّ الله:
این كلمه بزرگ دو ركن دارد:
ركن اول: «لا إله» است كه عبادت غیر خدا را نفی میكند و شرک را باطل و كفر ورزیدن به معبودان باطل را واجب میداند.
ركن دوم: «إلاَّ الله» یعنی اثبات عبادت برای خدای یكتا، و انجام انواع عبادت برای او.
چنانكه خداوند میفرماید:
﴿مِنَ ٱلۡغَيِّۚ فَمَن يَكۡفُرۡ بِٱلطَّٰغُوتِ وَيُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱسۡتَمۡسَكَ بِٱلۡعُرۡوَةِ ٱلۡوُثۡقَىٰ﴾[البقرة: ۲۵۶].
«پس هر كس كه به عبادت طاغوت كفر ورزد، و به خدا ایمان آورد، - بداندكه - به دستاویزی - بس - محكم چنگ زده است».
پس: (فمن یكفر بالطاغوت) معنای ركن اول، (لا إله) و (ویؤمن بالله) معنای ركن دوم (إلاَّ الله) را در بر دارد.
و ـ شرائط لا إله إلاَّ الله:
گفتنی است كه در شهادت آوردن، یعنی لا إله إلاَّ الله گفتن باید هفت شرط رعایت شود وگرنه گوینده آن سودی نمیبرد.
۱- دانستن معنی لا إله إلاَّ الله: چنانكه خداوند میفرماید:
﴿فَٱعۡلَمۡ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ﴾[محمد: ۱۹].
«پس بدان كه معبود – بحقی - جز خدا وجود ندارد».
۲- یقین: یعنی گوینده آن، به آنچه كه این كلمه بر آن دلالت میكند، باور كامل داشته باشد. ولی اگر در این مورد دچار شک و تردید شود، كلمه فوق به او نفعی نمیرساند. چنانكه خداوند میفرماید:
﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ ثُمَّ لَمۡ يَرۡتَابُواْ﴾[الحجرات: ۱۵].
«بدون شک مؤمنان واقعی كسانی هستند كه بخدای یكتا و پیامبرش ایمان آوردند سپس هیچگاه شكی به دل راه ندادند».
۳- پذیرفتن آنچه این كلمه بر آن دلالت دارد. یعنی عبادت خدای یكتا و ترک عبادت غیر او. پس اگر گوینده این كلمه تمامی عبادات را فقط برای خدا نداند، مانند كسی است كه خداوند در مورد آنها میفرماید:
﴿إِنَّهُمۡ كَانُوٓاْ إِذَا قِيلَ لَهُمۡ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ يَسۡتَكۡبِرُونَ ٣٥ وَيَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُوٓاْ ءَالِهَتِنَا لِشَاعِرٖ مَّجۡنُونِۢ ٣٦﴾[الصافات: ۳۵-۳۶].
«آنان چنان بودند كه وقتی به آنها گفته میشد: معبود به حقی جز خداوند – یگانه – وجود ندارد، سركشی میكردند و میگفتند: آیا ما معبودانِ خویش را به خاطرِ – سخن - شاعری دیوانه ترک گوییم؟».
۴- تسلیم در برابر آنچه كه این كلمه بر آن دلالت دارد. چنانكه خداوند میفرماید:
﴿وَمَن يُسۡلِمۡ وَجۡهَهُۥٓ إِلَى ٱللَّهِ وَهُوَ مُحۡسِنٞ فَقَدِ ٱسۡتَمۡسَكَ بِٱلۡعُرۡوَةِ ٱلۡوُثۡقَىٰۗ وَإِلَى ٱللَّهِ عَٰقِبَةُ ٱلۡأُمُورِ ٢٢﴾[لقمان: ۲۲].
«و هر كس نیكوكارانه روی – دلِ - خویش به سوی خداوند آورد، بداند كه به دست آویزی محكم چنگ زده است».
«یسلم وجهه» یعنی: تسلیم فرمان او بشود.
«عروة الوثقی» همان «لا إله إلاَّ الله» است.
۵- صدق در گفتن لا اله الا الله: یعنی از صمیم قلب، این كلمه را بگوید. رسول اكرم جدر این مورد میفرماید: «(مَا مِنْ أَحَدٍ يَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ صِدْقًا مِنْ قَلْبِهِ إِلاَّ حَرَّمَهُ اللهُ عَلَي النَّارِ)». [متفق علیه]. «هر كس گواهی دهد كه معبود به حقی جز خدای یكتا وجود ندارد، و محمد بنده و فرستاده او است، و این گواهی، صادقانه و از صمیم قلبش باشد، به طور یقین خداوند آتش جهنم را بر او حرام مىگرداند».
۶- اخلاص: یعنی خالص گردانیدن عمل از انواع شرك. بدینصورت كه شخص، با گفتن این سخن قصد به دست آوردن چیزهای دنیوی را نداشته باشد، رسول الله جمیفرماید: «إِنَّ اللهَ حَرَّمَ عَلَي النَّارِ مَنْ قَالَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ، يَبْتَغِى بِذَلِكَ وَجْهَ اللهِ» [متفق علیه] . «همانا خداوند، آتش را بركسی كه شهادت دهد معبود به حقی جز خدای یكتا وجود ندارد و این سخن را فقط بخاطر رضای خدا بگوید، حرام كرده است».
۷- دوست داشتن این كلمه و آنچه بر آن دلالت دارد و دوست داشتن كسی كه به آن عمل نماید. چنانكه خداوند میفرماید:
﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَندَادٗا يُحِبُّونَهُمۡ كَحُبِّ ٱللَّهِۖ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَشَدُّ حُبّٗا لِّلَّهِ﴾[البقرة: ۱۶۵].
«و بعضی از مردم كسانی هستند كه غیر از خدا همتایانی را -برای او- برمیگزینند. آنها را مانند دوست داشتن خدا، دوست میدارند ـ و مؤمنان، خدا را سخت دوست دارندـ».
پس اهل «لا إله إلاَّ الله» با خدا دوستی خالصانه دارند، و مشركین در محبت خدا نیز شرک میورزند، یعنی معبودان دیگری را نیز دوست میدارند و این كار با معنی لا اله الا الله منافات دارد.
ز- معنای عبادت:
عبادت: اسم جامعی برای تمامی گفتار و كردار نهان و آشكاری است كه خدا دوست دارد و میپسندد. مانند: محبت خدا و رسول جترس از خدا، توكل بر او، خواستن از خدا، نماز، زكات، اطاعت از پدر و مادر، ذكر خدای متعال، جهاد با كفار و منافقین و...
پس عبادت انواع زیادی دارد كه شامل انواع طاعات نیز میشود، مانند: تلاوت قرآن، نیكی به فقرا و نیازمندان، راستگویی، امانت داری و گفتار نیك.
پس عبادت شامل تمامی كارهای مؤمن میشود كه آنها را به نیت نزدیک شدن با خدا انجام میدهد.
حتی اگر خوردن، آشامیدن و خوابیدنش به قصد اطاعت از خدا باشد، اجر و پاداش دریافت خواهد كرد.
خلاصه اینكه اگر همین عادات ما به نیت رضای خدا انجام گیرد، به عبادت تبدیل مىشود و مستحق اجر و پاداش میگردد. چرا كه عبادت فقط نماز و روزه نیست.
ح- خداوند، خلایق را به خاطر عبادت خود آفریده است. چنانكه میفرماید:
﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ ٥٦ مَآ أُرِيدُ مِنۡهُم مِّن رِّزۡقٖ وَمَآ أُرِيدُ أَن يُطۡعِمُونِ ٥٧ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلرَّزَّاقُ ذُو ٱلۡقُوَّةِ ٱلۡمَتِينُ ٥٨﴾[الذاریات: ۵۶-۵۸].
«و جن و انس را جز برای آن كه مرا بندگی كنند نیافریده ام، از آنان نه درخواست روزی میكنم و نه میخواهم كه به من خوراک بدهند. تنها خدا روزی رسان و صاحب قدرت و نیرومند است و بس».
خداوند سبحان حكمت آفرینش جن و انس را انجام عبادت میداند در حالی كه به عبادت آنها نیازی ندارد، بلكه آنها به سبب نیازمند بودن به خدا به عبادت او نیازمنداند.
گفتنی است نیاز بنده به عبادت خدا و شرک نورزیدن به او از نیاز به آب و غذا هم مهمتر است.
و اگر قلب انسان، حلاوت عبادت و اخلاص را بچشد، هیچ چیزی نزد او شیرینتر از عبادت نخواهد بود.
همچنین هیچ كس بدون قرار گرفتن در حلقه بندگی خدا از چنگ مشكلات دنیا رها نمیشود.
ط ـ اركان عبادت:
عبادتی كه خدا ما را به آن موظف ساخته است دو ركن دارد.
۱ ـ كمال فروتنی و ترس .
۲ ـ كمال محبت .
پس عبادتی كه خداوند بر بندگانش فرض نموده باید با كمال فروتنی و ترس، و همراه با كمال محبت و شوق و امید به خدا، انجام گیرد.
باید گفت: محبت بدون ترس و فروتنی مانند دوست داشتن خوراک و مال، عبادت نیست. همانطور كه ترس بدون محبت، مانند ترس از حیوان درنده نیز عبادت به شمار نمیرود بلكه هرگاه ترس و محبت در انجام عملی با هم جمع شوند عبادت گفته مىشود، و عبادت، صحیح نیست جز برای خدای یكتا.
ی ـ توحید سبب قبول شدن عبادت است:
عبادتی كه خداوند به آن امر كرده، جز با توحید او، عبادت گفته نمیشود. پس عبادت توأم با شرک، درست نیست و به هیچ كس نمیتوان گفت كه خدا را عبادت نموده است مگر اینكه عبادتش همراه توحید انجام گرفته باشد.پس هر كس خدا را عبادت كند و در عبادتش كسی دیگر را شریک سازد، در واقع خدا را بندگی نكرده است.
پس توحید خدا و اخلاص عبادت برای او و شرک نورزیدن به او در قبول عبادت، نزد خدا شرط است. علاوه بر این كه عبادت قبول نمیشود، مگر اینكه مطابق با شریعت اسلام و سنت پیامبر ج باشد.
پس شروط قبول شدن عمل نزد خدا، دو چیز مىباشند كه عبارتاند از:
۱- غیر از خدا كسی دیگر را پرستش نكند كه به این توحید میگویند.
۲- مطابق دستور خدا و سنت رسول اكرم جعبادت نماید، چنانكه خداوند میفرماید:
﴿بَلَىٰۚ مَنۡ أَسۡلَمَ وَجۡهَهُۥ لِلَّهِ وَهُوَ مُحۡسِنٞ فَلَهُۥٓ أَجۡرُهُۥ عِندَ رَبِّهِۦ وَلَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ ١١٢﴾[البقرة: ۱۱۲].
«آری، هر كس كه نیكوكارانه روی دل به سوی خدا نهد، او پاداش خود را در نزد پروردگارش دارد، و نه بیمی بر آنان است، و نه آنان اندوهگین شوند».
﴿أَسۡلَمَ وَجۡهَهُۥ﴾یعنی به حقیقت توحید پی بردن و عبادت را فقط برای خدا انجام دادن .
﴿وَهُوَ مُحۡسِنٞ﴾یعنی پیروی كردن از رسول خدا.
ک ـ شرک: شرک، مخالف با ایمان به الوهیت خـدای یگانه است. و اگر ایمان به الوهیت خدای یكتا و انجام عبادات برای خـدا از مهمترین واجبات است، پس شرک هم بزرگترین گناه و معصیت نزد خدا به شمار میرود كه هرگز آنرا نمىبخشد. چنانكه میفرماید:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَغۡفِرُ أَن يُشۡرَكَ بِهِۦ وَيَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَآءُ﴾[النساء: ۴۸].
«به راستی خداوند این را كه به او شرک ورزیده شود، نمیبخشد، و جز آن را برای هر كس كه بخواهد میبخشد».
و هم چنین میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلشِّرۡكَ لَظُلۡمٌ عَظِيمٞ﴾[لقمان: ۱۳].
«به راستی كه شرک ستمی بزرگ است».
و وقتی از رسول خدا جپرسیدند: بزرگترین گناه چیست؟ فرمود: «أنَ تَجْعَلَ للهِ نِداًّ وَهُوَ خَلَقَكَ». متفق عليه. «این كه با خدا شرک بورزی در حالی كه تو او را آفریده است».
باید گفت كه شرک، طاعات را از بین میبرد. چنانكه خداوند میفرماید:
﴿وَلَوۡ أَشۡرَكُواْ لَحَبِطَ عَنۡهُم مَّا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ﴾[الأنعام: ۸۸].
«و اگر شرک مىورزیدند، آنچه را كه كرده بودند، از - نامه اعمال - آنان زدوده میشد».
همچنین فرد مشرک برای همیشه در آتش دوزخ باقی میماند. چنانكه خداوند میفرماید:
﴿إِنَّهُۥ مَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ حَرَّمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِ ٱلۡجَنَّةَ وَمَأۡوَىٰهُ ٱلنَّارُ﴾[المائدة: ۷۲].
«بیگمان كسی كه به خداوند شرک آورد، خداوند بهشت را بر او حرام میگرداند و جایگاهش آتش – دوزخ – است».
شرک بر دو نوع است:
شرک أكبر، و شرک اصغر:
۱- شرک اكبر: انجام یكی از عبادات را برای غیر خدا شرک اكبر گویند.
مانند خواستن روزی یا تندرستی از غیر خدا. و یا توكل بر غیر خدا، و یا سجده برای غیر او. چنانكه خداوند میفرماید:
﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ٱدۡعُونِيٓ أَسۡتَجِبۡ لَكُمۡ﴾[غافر: ۶۰].
«و پروردگارتان گفت: مرا (به دعا) بخوانید تا برایتان اجابت كنم».
همچنین میفرماید
﴿وَعَلَى ٱللَّهِ فَتَوَكَّلُوٓاْ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ﴾[المائدة: ۲۳].
«و اگر ایمان دارید - باید كه - بر خدا توكل كنید».
و نیز میفرماید:
﴿فَٱسۡجُدُواْۤ لِلَّهِۤ وَٱعۡبُدُواْ۩ ٦٢﴾[النجم: ۶۲].
«پس برای خداوند سجده كنید و (او را) بندگی نمایید».
حال كه دعا و توكل و سجده از عباداتی است كه خدا به آن امر نموده، اگر شخصی آنها را برای خدا انجام دهد، موحد و مؤمن میباشد، و در غیر این صورت، مشرک و كافر است.
۲- شرک اصغر: هر سخن یا عملی است كه فرد را به سوی شرک اكبر بكشاند.
مانند: مسجد قرار دادن قبو،بدین معنی كه كنار قبر نماز بخواند یا بر قبر، مسجد بسازد و این كار، حرام میباشد و صاحب آن به لعنت و دور بودن از رحمتخدا وعده داده شده است. چنانكه رسول خدا جمیفرماید: «لَعْنَةُ الله عَلي الْيَهُودِ وَالنَّصَارَي اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ». متفق علیه. «لعنت خدا بر یهود و نصارا باد كه قبرهای پیامبران خود را تبدیل به مسجد كردهاند».
پس مسجد قرار دادن قبور ،حرام است. زیرا وسیلهای برای طلب دعا از مردگان و درخواست نیاز از آنان میباشد كه خود شرک اكبر به شمار میرود .
۴- ایمان به اسما و صفات خدا:
الف- توصیف خدا به نامها و صفاتی كه خود ذكر كرده و یا رسول خدا او را آنطور كه شایسته ذات او است بدانها ستوده. و خداوند در اسما و صفات خود بینظیر است. چنانكه میفرماید:
﴿فَاطِرُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ جَعَلَ لَكُم مِّنۡ أَنفُسِكُمۡ أَزۡوَٰجٗا وَمِنَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ أَزۡوَٰجٗا يَذۡرَؤُكُمۡ فِيهِۚ لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ١١﴾[الشوری: ۱۱].
«او آفریننده آسمانها و زمین است. از خودتان برای شما همسرانی قرار داده است، و چهارپایان را نیز نر و ماده آفریده است. با این - تدبیر- تعداد شما را زیاد میكند. هیچ چیزی همانند خدا نیست، و او شنوا و بیناست».
پس خداوند در تمامی اسماء و صفات خود از مشابهت با مخلوق پاک و منزه است.
اسماء خداوند بسیار است كه بعضی عبارتند از:
رحمان(بخشاینده) بصیر(بینا) عزیز(گرامی و ارجمند)، چنانكه میفرماید:
﴿ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ ٣﴾[الفاتحة: ۳].
«بخشاینده مهربان».
و میفرماید:
﴿وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ﴾[الشوری: ۱۱].
«و او شنوای بیناست».
و میفرماید:
﴿وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ﴾[لقمان: ۹].
«و او پیروزمندِ فرزانه است».
ب- نتایج ایمان به اسما و صفات خدا:
۱ - شناخت خدا: كسی كه به اسما و صفات خدا ایمان آورد، شناختش نسبت به خدا بیشتر و بطور یقین ایمانش نیز به خدا بیشتر، و توحیدش مستحكمتر خواهد شد .
۲- سپاس و ستایش خدا به وسیله اسماء و صفاتاش : و این بهترین نوع ذكر خداست، همان طور كه میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱذۡكُرُواْ ٱللَّهَ ذِكۡرٗا كَثِيرٗا ٤١﴾[الأحزاب: ۴۱].
«ای مؤمنان، خداوند را بسیار یاد كنید».
۳- دعا خواستن بوسیله اسما و صفات خدا: چنانكه میفرماید:
﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَا﴾[الأعراف: ۱۸۰].
«و خداوند، نامهای نیک دارد. پس او را به آن – نامها – بخوانید».
مانند این كه بگوید: «اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِأَنَّكَ الرَّزَّاقُ فَارْزُقْنِى…».«خدایا میدانم كه روزی دهنده فقط تو هستی پس به من روزی بده».
۴- از نتایج ایمان به اسما و صفات خدا: سعادت و زندگی خوب در دنیا و نعمت بهشت در آخرت میباشد.
آثار ایمان به خداوند متعال:
ایمان بخدا، آثار و نتایج خوبی هم در دنیا و هم در آخرت دارد. جلب تمامی خوبیهای دنیا وآخرت و دفع هرگونه شر و بلا از نتایج ایمان است .
در اینجا به عنوان مثال به بعضی از آثار و نتایج ایمان، اشاره میشود:
۱- خداوند تمامی رنجها و سختیها را از مؤمنین دور میسازد و آنها را از گناه باز میدارد و در برابر دسیسههای دشمن حفاظت میكند. چنانكه میفرماید:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ يُدَٰفِعُ عَنِ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ﴾[الحج: ۳۸].
«خداوند از مؤمنان دفاع میكند - و به سبب ایمانشان پیروزشان میگرداند-».
۲- ایمان باعث زندگی پاک و رسیدن به سعادت میشود. چنانكه خداوند میفرماید:
﴿مَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَنُحۡيِيَنَّهُۥ حَيَوٰةٗ طَيِّبَةٗ﴾[النحل: ۹۷].
«هر كس چه مرد و چه زن كار شایسته انجام دهد، به او زندگی پاكیزه و خوشایندی عطا میكنیم».
۳- ایمان، نفس انسان را از خرافات پاک میگرداند. پس كسی كه حقیقتاً به خدا ایمان بیاورد تمام كارهای خود را به خدا میسپارد. چرا كه او رب العالمین و معبود بحقی است كه غیر از او معبود بحقی وجود ندارد. پس مومن، از مخلوق نمیترسد، و قلب خود را وابسته به كسی نمیسازد و سرانجام، خود را از دام خرافات و اوهام و خیالات بیاساس، آزاد میگرداند.
۴- یكی دیگر از نتایج ایمان، پیروزی، نجات، رسیدن به خواستههای مطلوب و رهیدن از هر ترس و اضطراب است. چنانكه خداوند میفرماید:
﴿أُوْلَٰٓئِكَ عَلَىٰ هُدٗى مِّن رَّبِّهِمۡۖ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٥﴾[البقرة: ۵].
«این گروه، بر هدایت پروردگارشان قرار دارند و اینان هستند كه رستگارند».
۵ ـ بزرگترین نتیجه ایمان، به دست آوردن خشنودی خدای متعال و ورود به بهشت و به دست آوردن نعمتهای همیشگی، و رحمت كامل خداوندی است.
[۱] يجير ولا يجار عليه: يعنى از بندگان خود بلاها را دفع كند، ولی هيچ كس نمىتواند آنچه را كه خدا مقدر و سرنوشت كرده است، آنرا دفع نمايد.