س۴۳ - کفرچیست و انواع آن چند است؟
ج: کفر بر دو نوع تقسیم میشود:
الف ـ کفری که انسان را از دین و دایره اسلام خارج کند. و آن پنج نوع است:
۱ ـ کفر به تکذیب خدا و رسول خدا ج. خداوند میفرماید: ﴿وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبًا أَوۡ كَذَّبَ بِٱلۡحَقِّ لَمَّا جَآءَهُۥٓۚ أَلَيۡسَ فِي جَهَنَّمَ مَثۡوٗى لِّلۡكَٰفِرِينَ ٦٨﴾[العنکبوت: ۶۸]. [و کیست ستمکارتر از کسیکه بر خداوند دروغ بندد یا حق را چون به سوی او آید، دروغ انگارد؟ آیا جایگاه کافران در جهنم نیست].
۲ ـ تکبر و عدم پذیرش، با توجه به علم و شناخت به آن. خداوند میفرماید: ﴿وَإِذۡ قُلۡنَا لِلۡمَلَٰٓئِكَةِ ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ فَسَجَدُوٓاْ إِلَّآ إِبۡلِيسَ أَبَىٰ وَٱسۡتَكۡبَرَ وَكَانَ مِنَ ٱلۡكَٰفِرِينَ ٣٤﴾[البقرة: ۳۴]. [و چون به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید، پس (همه) سجده کردند مگر ابلیس که نپذیرفت و کبر ورزید و از کافران شد].
۳ ـ شرک ظن و تردید به ذات خداست. خداوند میفرماید: ﴿وَدَخَلَ جَنَّتَهُۥ وَهُوَ ظَالِمٞ لِّنَفۡسِهِۦ قَالَ مَآ أَظُنُّ أَن تَبِيدَ هَٰذِهِۦٓ أَبَدٗا ٣٥ وَمَآ أَظُنُّ ٱلسَّاعَةَ قَآئِمَةٗ وَلَئِن رُّدِدتُّ إِلَىٰ رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيۡرٗا مِّنۡهَا مُنقَلَبٗا ٣٦ قَالَ لَهُۥ صَاحِبُهُۥ وَهُوَ يُحَاوِرُهُۥٓ أَكَفَرۡتَ بِٱلَّذِي خَلَقَكَ مِن تُرَابٖ ثُمَّ مِن نُّطۡفَةٖ ثُمَّ سَوَّىٰكَ رَجُلٗا ٣٧﴾[الکهف: ۳۵ ـ ۳٧].
[و در حالیکه به خویشتن ستمکار بود به باغش درآمد. گفت: گمان نمیکنم که این (باغ) هیچگاه نابود شود. و گمان نمیکنم که قیامت بر پا شود، و اگر (هم) به سوی پروردگارم بازگردانده شوم، بیگمان بازگشتنی بهتر از آنها خواهم یافت. همنشینش در حالیکه با او گفتگو میکرد به او گفت: آیا به کسی کفر میورزی که تو را از خاک، آنگاه از نطفه آفرید، سپس تو را انسانی(کامل) ساخت؟ ولی من (باور دارم) که او خداوند. پروردگار من است و کسی را با پروردگارم شریک نمیسازم].
۴ ـ روی گردانی از دین. خداوند متعال میفرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ عَمَّآ أُنذِرُواْ مُعۡرِضُونَ﴾[الأحقاف: ۳]. [و کافران از آنچه هشدار یافتند روی گردانند].
۵ ـ نفاق. خداوند عزوجل میفرماید: ﴿ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمۡ ءَامَنُواْ ثُمَّ كَفَرُواْ فَطُبِعَ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ فَهُمۡ لَا يَفۡقَهُونَ ٣﴾[المنافقون: ۳]. [زیرا آنها ایمان آوردند، سپس کافر شدند، خدا هم مُهر بر دلهایشان نهاد، تا هیچ درک نکنند]. یعنی با زبان ایمان آوردند، ولی با دل کافر شدند.
ب ـ کفر اصغر که انسان را از دین اسلام خارج نمیکند و آن هم کفر نعمت میباشد.
خداوند سبحانه میفرماید: ﴿وَضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا قَرۡيَةٗ كَانَتۡ ءَامِنَةٗ مُّطۡمَئِنَّةٗ يَأۡتِيهَا رِزۡقُهَا رَغَدٗا مِّن كُلِّ مَكَانٖ فَكَفَرَتۡ بِأَنۡعُمِ ٱللَّهِ فَأَذَٰقَهَا ٱللَّهُ لِبَاسَ ٱلۡجُوعِ وَٱلۡخَوۡفِ بِمَا كَانُواْ يَصۡنَعُونَ ١١٢﴾[النحل: ۱۱۲]. [خداوند (در باره) شهری مثالی بیان نمود که ایمن آسوده بود، روزیاش به فرای از هرجا میرسید، آنگاه (اهلش) به نعمتهای خداوند ناسپاسی کردند، پس خداوند به (سزای) کار و کردارشان بلای فراگیر گرسنگی و ترس را به (اهل) آن چشانید].
و همچنین خداوند سبحانه میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَظَلُومٞ كَفَّارٞ﴾[إبراهیم: ۳۴]. [(با این همه لطف و رحمت خدا)، باز هم انسان سخت کفرکیش و ستمگر است].