۱- ایمان به وجود خداوند:
فطرت، عقل، شریعت و واقعیت، به وجود خداوند متعال دلالت دارند.
الف: دربارۀ دلالت فطرت باید گفت که همه مخلوقات بدون هیچگونه فکر و آموزشی براساس ایمان به آفریدگارشان آفریده شدهاند. و اقتضای فطرت را انکار نمینند مگر اینکه تحت تأثیر عواملی دیگر قرار گیرند. زیرا نبیاکرم ص میفرماید:
«ما من مولود إلاّ يولد علی الفطرة فأبواه يهودانه أو ينصرانه أو يمجسانه» [۴]
« هر مولودی براساس فطرت بدنیا میآید. پس این پدر و مادرش هستند که او را یهودی، نصرانی و یا مجوسی میکنند » .
ب) عقل بشر هم بر وجود خداوند متعال دلالت میکند. زیرا جهان هستی با همه مخلوقاتش باید خالقی داشته باشد که آنها را بوجود آورده است. زیرا ممکن نیست که خود بخود و یا تصادفی بوجود آمده باشد.
خودبخود بوجود نیامده است؛ زیرا یک چیز، نمیتواند خالق خود باشد؛ چرا که قبل از وجودش، معدوم بوده است و معدوم چگونه میتواند خالق خود باشد؟!
تصادفی هم بوجود نیامده است زیرا هر حادثی باید ایجادکنندهای داشته باشد. همچنین وجود دنیا با این نظم و ترتیب دقیق، ارتباط میان علتها و معلولها و ارتباط موجودات با یکدیگر، ممکن نیست که تصادفی باشد. زیرا موجود تصادفی در اصل وجودش هیچگونه نظم و ترتیبی ندارد. پس چگونه میتواند هنگام بقاء و پیشرفت، نظم داشته باشد؟!
پس چون ممکن نیست که این مخلوقات، خودبخود و یا تصادفی ایجاد شده باشند، مطمئناً خالق و آفریدگاری دارند که آن هم پروردگار جهانیان است.
خداوند متعال دلیل عقلی و برهان قطعی آن را در سورۀ طور متذکر شده است چنانکه میفرماید:
﴿أَمۡ خُلِقُواْ مِنۡ غَيۡرِ شَيۡءٍ أَمۡ هُمُ ٱلۡخَٰلِقُونَ ٣٥﴾[الطور: ۳۵].
«آیا آنان بدون هیچگونه آفریدگاری آفریده شدهاند یا اینکه خودشان آفریدگارند».
یعنی آنها بدون آفریدگار، خلق نشده و خودبخود هم بوجود نیامدهاند پس خداوند متعال خالق آنهاست.
به همین خاطر جبیر بن مطعم ـ که در آن روزها مشرک بود ـ هنگامی که شنید که رسولخدا ص سوره طور را میخواند و به این آیات رسید:
﴿أَمۡ خُلِقُواْ مِنۡ غَيۡرِ شَيۡءٍ أَمۡ هُمُ ٱلۡخَٰلِقُونَ ٣٥ أَمۡ خَلَقُواْ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَۚ بَل لَّا يُوقِنُونَ ٣٦ أَمۡ عِندَهُمۡ خَزَآئِنُ رَبِّكَ أَمۡ هُمُ ٱلۡمُصَۜيۡطِرُونَ ٣٧﴾[الطور: ۳۵-۳٧].
«آیا آنان بدون هیچگونه آفریدگاری آفریده شدهاند یا اینکه خودشان آفریدگارند و یا اینکه آنان، آسمان و زمین را آفریدهاند، بلکه ایشان یقین نمیکنند؟ آیا خزانههای پروردگارت نزد آنان است؟ و آیا ایشان (بر همه چیز جهان) سیطره دارند؟».
هنگامی که جبیر این آیات را شنیده بود گفت: قلم به هیجان آمد و این نخستین باری بود که ایمان در دلم جای گرفت. [۵]
برای روشن شدن مطلب، مثالی میزنیم. اگر کسی با تو دربارۀ قصر بسیار باشکوهی سخن بگوید که در میان باغهای زیبایی واقع شده است و دارای تختهای زیبایی میباشد و با کالاهای اساسی و غیراساسی آراسته گردیده است. در پایان هم بگوید: این قصر با تمام امکاناتش، خودبخود ساخته شده یا بطور تصادفی بدون هیچگونه سازندهای بوجود آمده است. بیدرنگ شما او را تکذیب میکنید و سخنش را بیهوده میدانید و آن را نمیپذیرید. پس چگونه ممکن است این هستی بزرگ از زمین گرفته تا آسمانها و سایر افلاک و اوضاع و احوال و نظام شگفتانگیزش خودبخود و یا تصادفی بدون هیچگونه خالقی، بوجود آمده باشد؟!
ج) شریعت هم به وجود خداوند متعال دلالت دارد، زیرا سخن تمام کتابهای آسمانی همین است. همچنین احکامی که در این کتابهای آسمانی برای مصلحت مردم آمده است، دلیل بر اینست که مصلحت بندگانش را میداند. از طرفی دیگر، اخباری که در مورد جهان هستی در کتابهای آسمانی آمده است و واقعیت، صداقت آنها را تأیید میکند، دلیل دیگری است. بر اینکه این اخبار از جانب پروردگار توانایی است که آنچه را خبر داده است، ایجاد میکند.
ت) واقعیت به دو صورت بر وجود خداوند دلالت میکند: یکی اینکه ما میشنویم و مشاهده میکنیم که خداوند دعا را میپذیرد و به داد مظلومان میرسد. و این، خود دلیلی بر وجود خداوند متعال است. خداوند میفرماید:
﴿وَنُوحًا إِذۡ نَادَىٰ مِن قَبۡلُ فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ... ﴾[الأنبیاء: ٧۶].
«و نوح را یاد کن هنگامی که پیشتر ما را به فریاد خواند و ما هم دعایش را اجابت کردیم».
و در جایی دیگر میفرمایید:
﴿إِذۡ تَسۡتَغِيثُونَ رَبَّكُمۡ فَٱسۡتَجَابَ لَكُمۡ... ﴾[الأنفال: ٩].
«ای مؤمنان! بیاد آورید هنگامی را که از پروردگارتان یاری میخواستید و او هم شما را اجابت میکرد».
همچنین در صحیح بخاری آمده است که انس ابن مالکسمیگوید: روز جمعه در حالی که نبی اکرم ص سخنرانی میکرد، یک مرد بادیهنشین وارد مسجد شد و گفت: ای رسولخدا! چهارپایان از بین رفتند و فرزندانمان دچار گرسنگی شدند، نزد خداوند برای ما دعا کن. رسولخدا ص هم دستهایش را بلند کرد و دعا فرمود. در نتیجه، ابرهای مانند کوه به حرکت درآمد و هنوز پیامبر اکرم ص از منبرش پایین نیامده بود که من قطرات باران را دیدم که از ریش مبارک رسول خدا ص پایین میافتد.
و در جمعۀ بعد، همان بادیهنشین و یا فردی دیگر برخاست و گفت: ای رسولخدا! خانهها خراب شد و اموال ما غرق گردید، نزد خداوند برای ما دعا کن. این بار هم رسول اکرم ص دستهایش را بلند کرد و چنین دعا کرد:
« اللّهمّ حوالینا ولا علینا فما یشیر بیده إلی ناحیة من السّحاب إلاّ انفرجت».
« بارالها! اطراف ما بباران نه بر ما: و به هر طرفی که رسولخداصاشاره کرد، ابرها پراکنده گشت » .
و تا امروز شاهد بودهایم که هرکس صادقانه به سوی خدا برگدد و شرایط اجابت را رعایت کند، خداوند دعایش را میپذیرد. دوم: نشانههای پیامبران که معجزه نامیده میشوند و مردم آنها را مشاهده میکنند یا خبرشان را میشنوند، دلیل قاطعی بر وجود فرستندهای است که انبیاء را میفرستد. آن فرستنده همان خداوند متعال است. زیرا معجزات، امور خارقالعاده هستند که صدور آنها، از توانایی بشر خارج است. و خداوند آنها را بخاطر تایید و نصرت پیامبرانش به آنان عنایت میفرماید.
بعنوان نمونه میتوان معجزه موسی÷را ذکر کرد. هنگامی که خداوند به او دستور داد تا عصایش را به دریا بزند و او هم اطاعت کرد، دوازده راه خشکی در دریا ایجاد شد و آب میان هر دو راه مانند یک کوه بود. خداوند متعال میفرماید:
﴿فَأَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنِ ٱضۡرِب بِّعَصَاكَ ٱلۡبَحۡرَۖ فَٱنفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرۡقٖ كَٱلطَّوۡدِ ٱلۡعَظِيمِ ٦٣﴾[الشعراء: ۶۳].
«پس به موسی÷ وحی کردیم که عصایت را به دریا بزن. آنگاه، دریا از هم شکافت و هر قسمت آب مانند کوه بزرگی گردید».
معجزۀ عیسی÷را میتوان بعنوان مثال دوم ذکر کرد. او مردگان را از قبرهایشان بیرون میکرد و با اجازه خدا، زنده میساخت خداوند متعال در این باره از زبان او میفرماید:
﴿وَأُحۡيِ ٱلۡمَوۡتَىٰ بِإِذۡنِ ٱللَّهِۖ... ﴾[آلعمران: ۴٩].
«و مردگان را با اجازۀ خداوند، زنده میگردانم».
و در جایی دیگر میفرماید:
﴿... وَإِذۡ تُخۡرِجُ ٱلۡمَوۡتَىٰ... ﴾[المائدة: ۱۱۰].
«ای عیسی! بیاد بیاور هنگامی را که مردگان را با اجازۀ من بیرون میآوردی و زنده میکردی».
و معجزهای از رسول خدا ص را بعنوان مثالی دیگر میتوان ذکر کرد. هنگامی که قریش از ایشان معجزهای درخواست کردند، رسول رحمت ص بسوی ماه اشاره کرد و ماه به دو نیم تقسیم شد و مردم آن را مشاهده کردند. چنانکه در این باره خداوند میفرماید:
﴿ٱقۡتَرَبَتِ ٱلسَّاعَةُ وَٱنشَقَّ ٱلۡقَمَرُ ١ وَإِن يَرَوۡاْ ءَايَةٗ يُعۡرِضُواْ وَيَقُولُواْ سِحۡرٞ مُّسۡتَمِرّٞ ٢﴾[القمر: ۱-۲].
«قیامت، نزدیک شد و ماه به دو نیم تقسیم گشت. اگر مشرکان معجزهای ببینند، روی گردانی میکنند و میگویند: جادویی گذرا و ناپایدار است».
پس این نشانهی محسوس و واقعی که خداوند برای تأیید و یاری پیامبران به آنان عنایت کرده است، بطور قطعی بر وجود خداوند دلالت میکند.
[۴] روایت بخاری . [۵] روایت بخاری بصورت پراکنده.