تعریف موسیقی
این لفظ به آلات و ابزار طرب اطلاق میگردد مانند: عود [۵]، کمان [۶]، طبل [٧]، مزمار [۸]و غیره و همچنین موسیقی یک لفظ یونانی قدیم است. از این گفتهها میتوان نتیجه گرفت که موسیقی چیزی دیگر و آواز و سرود چیزی دیگر است و با هم متفاوتاند و موسیقی مستلزم آواز نیست و لازم نیست که در هر جا، سازی باشد و آوازی نیز موجود گردد؛ زیرا تنها طرب و ترنم با بلند کردن آواز و پیدرپی آوردن آن، آواز خوانی است خواه با موسیقی همراه گردد و یا بدون آن.
برادر و خواهر مسلمانم!
هنگامی که به این واقعیت پی بردی پس نیک بدان که مقصود و هدف ما از انواع آواز جایز و مباح، به مجرد بلند کردن آواز و توالی آن با طرب و ترنم همراه است بدون این که با موسیقی و ساز همراه گردد. آواز مباح نیز به چند نوع بوده و طبق تحقیقات به عمل آمده، شرایط جایز آن توضیح داده میشود.
[۵] عود: چوب بریده شده از درخت و نام یکی از آلات موسیقی است و عود درختی هندی است که در هند و بیرمائی میروید و چوب آن قهوهای رنگ و خوشبو میباشد و آن را در آتش میاندازد که بوی خوش بدهد، و نیز میتوان آن را در موسیقی غنچک و یا دوتار نامید... [۶] کمان: چوب خمیدهای است که دو طرف آن را با زه محکم میکشند و میبندند، آلتی که در قدیم برای تیر اندازی بکار برده میشد و هر چیز خمیده را نیز کمان میگویند و یکی از ابزار موسیقی میباشد. [٧] طبل یا دهل: یکی از آلات موسیقی شبیه دایره است و دارای دیواره بلند چوبی یا فلزی میباشد، که در یک طرف آن یا هر دو طرف آن پوست نازکی کشده شده و با دو تکه چوب نواخته میشود، جمع آن اطبال و طبول، در فارسی تبیر و تبیره و تبوراک و کوس هم گفته شده. [۸] مزمار: نای و جمع مزبور به معنای سرود و ترانه و طرب شاد شدن، اهتزاز و جنبش از شادی و نشاط، شادی و شادمانی.