فصل چهارم: احکام آوازخوانی از دیدگاه سنت
خداوند متعال میفرمایند:
﴿وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْ﴾[الحشر: ٧].
«و هر چه بدهد شما را پیامبر، بگیرید آن را و هر چه منع کند شما را از آن باز ایستید».
و در جای دیگر میفرمایند:
﴿أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ﴾[النساء: ۵٩].
«و فرمان برید خدا و فرمان برید پیامبر را».
خداوند به ذات اقدس خود سوگند یاد کرده است که هیچ انسانی مومن به حساب نمیآید تا وقتی که به قضاوت پیامبرش در تمام قضایایی که با دیگری اختلاف دارد تن در ندهد، و وی را حَکَم نگرداند و وقتی به حکمیت و قضاوت پرداخت به رضا و رغبت و فراخی سینه به حکمیت و قضاوت او راضی و قانع نگردد.
چنانچه خداوند متعال میفرمایند:
﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيۡنَهُمۡ ثُمَّ لَا يَجِدُواْ فِيٓ أَنفُسِهِمۡ حَرَجٗا مِّمَّا قَضَيۡتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسۡلِيمٗا ٦٥﴾[النساء: ۶۵].
«پس قسم پروردگار تو این است که ایشان مسلمان نباشند تا آن که حاکم کنند تو را در اختلافی که واقع شد میان ایشان و باز نیابند در دل خویش تنگی از آن حکم که فرمودی و قبول کنند به انقیاد و تسلیم».
خداوند مسلمانان را از این که اطاعت پیامبرش را نکنند بر حذر داشته و هشدار داده است و فرموده است: ﴿فَلۡيَحۡذَرِ ٱلَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنۡ أَمۡرِهِۦٓ أَن تُصِيبَهُمۡ فِتۡنَةٌ أَوۡ يُصِيبَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ ٦٣﴾[النور: ۶۳].
«پس باید که بترسند آنانی که خلاف حکم پیامبر عمل میکنند از آن که برسد به ایشان بلایی و یا برسد به ایشان عذاب دردناک».
امام احمد فرمودهاند: آیا میدانید فتنه چیست؟ فتنه شرک است [۴۴].
شاید بعضی از مردم اقوال پیامبر اکرمج را در دل نپذیرند، پس ایشان هلاک میگردند [۴۵].
۱- به معنای رد و منع مثل این آیه مبارکه: ﴿وَٱحۡذَرۡهُمۡ أَن يَفۡتِنُوكَ﴾[المائدة: ۴٩]. یعنی: تو را منع کنند و باز دارند.
۲- به معنای شرک و کفر مانند این قول خداوند ﴿وَٱلۡفِتۡنَةُ أَشَدُّ مِنَ ٱلۡقَتۡلِ﴾[البقرة: ۱٩۱].
۳- ¬﴿وَقَٰتِلُوهُمۡ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتۡنَة﴾یعنی: تا شرک و کفری باقی نماند.
۴- به معنای عذاب دادن و سوزاندن مانند: «إن الذین فتنوا المؤمنین والمؤمنات»یعنی: مؤمنان را شکنجه کردند و عذاب دادند و سوزاندند.
۵- به معنای عبرت مانند: ¬﴿لَا تَجۡعَلۡنَا فِتۡنَةٗ لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ﴾[الـممتحنة:۵]. ﴿لَا تَجۡعَلۡنَا فِتۡنَةٗ لِّلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِينَ﴾[یونس: ۸۵]. یعنی: ما را برایشان پند و عبرت مگردان.
امام شافعی/فرموده است: علما به اجماع خود گفتهاند وقتی سنت پیامبرج به ثبوت برسد باید به آن عمل شود و به قول هیچ کس متروک نگردد [۴۶].
پیامبر اکرم ج فرمودهاند: «آگاه باشید که به مانند قرآن برایم نیز عنایت شده است [۴٧]. و آن حدیث صحیح میباشد؛ و هر دو با هم برابرند و آن، سنت است».
و در جایی دیگر میفرمایند: «آگاه باشید و نیک بدانید که چیزی را که پیامبر حرام گردانیده است، خداوند نیز حرام ساخته است» [۴۸].
شاکر میفرمایند: این حدیث حسن و غریب است.
و در حدیثی دیگر میفرمایند:
«مطلع باشید (سوگند به خدا) من امر کردم، وعظ و پند دادم و از چیزهایی دیگر منع نمودم و همه آنها مثل قرآن و یا بیشتر از آن است» [۴٩].
برادر و خواهر مسلمانم!
وقتی بر این احادیث آگاهی یافتید پس نیک بدانید که دهها خبر و حدیث در سطح مشهور و متواتر از پیامبر اکرم ج روایت شده است، مبنی بر اینکه ساز و آواز ممنوع شده است، و احادیث متواتر افاده علم را کرده و در صحت آن شک و تردیدی باقی نمیگذارد.
پس واجب است بر هر مسلمان آن را تصدیق کند و علمی بگرداند و مراتب تعمیل امر و نهی را به جا آورد.
اینک در این فصل ده حدیث صحیح را میآوریم و تقدیم مینماییم به آن کسانی که دل پاک دارند و میشنوند و میپذیرند.
حدیث اول: ابو مالک اشعریسمیفرمایند که: من از رسول اکرم ج شنیدم که فرمودند: «لَيَكُونَنَّ مِنْ أُمَّتِى أَقْوَامٌ يَسْتَحِلُّونَ الْحِرَ وَالْحَرِيرَ وَالْخَمْرَ وَالْمَعَازِفَ، وَلَيَنْزِلَنَّ أَقْوَامٌ إِلَى جَنْبِ عَلَمٍ يَرُوحُ عَلَيْهِمْ بِسَارِحَةٍ لَهُمْ، يَأْتِيهِمْ - يَعْنِى الْفَقِيرَ - لِحَاجَةٍ فَيَقُولُوا ارْجِعْ إِلَيْنَا غَدًا . فَيُبَيِّتُهُمُ اللَّهُ وَيَضَعُ الْعَلَمَ، وَيَمْسَخُ آخَرِينَ قِرَدَةً وَخَنَازِيرَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ» [۵۰]. در این حدیث مبارک، پیامبر اکرمج از پیش آمدی خبر میدهند که دامنگیر مردمی از امتش میگردد و عبارت از استمرار و تداوم گناهان مانند: ارتکاب زنا، پوشیدن ابریشم، شراب نوشی و گوش دادن به آلات موسیقی از قبیل: دهل، عود رباب و غیره است و چنان این آلات را استعمال میکنند که گویا برایشان حلال و جایز میباشد. و اگر استعمال این آلات و استماع آواز آنها حلال میبود نمیفرمودند: «إنهم يستحلونها» یعنی: حلال میپندارند و هیچ به فکرشان حرمت آن خطور نمیکند. و از طرف دیگر استعمال این ادوات خشم الهی را به جوش میآورد. العیاذ بالله و آنها را خداوند هلاک و تباه مینماید و کوه بزرگ را بر آنها میافکند.
علم یعنی: کوه بزرگ، و دیگران را به شکل میمون و خنزیر تا قیامت در میآورد.
حدیث دوم: عبدالرحمن بن عوفسمیفرماید: پیامبر اکرم ج دستم را گرفتند و مرا به نخلستان خرما که پسرشان ابراهیم آنجا بود، بردند، ابراهیم را در آغوش گرفتند و در حالی که نفسشان تنگی میکرد و به سختی نفس میکشیدند. پس هر دو چشم مبارک آن حضرت ج پر از اشک شدند و اشکشان سرازیر گشتند، من گفتم: ای رسول الله ج گریه میکنی، آیا از گریه منع نمیکردی؟ فرمودند: به تحقیق من از بلند کردن آواز به گریه که از صدای دو احمق بد کار یعنی آواز بلند کردن در وقت سرور و شادمانی، لهو و لعب و نیهای شیطان و آواز بلند کردن در وقت مصیبت، کندن صورت، پاره کردن گریبان و آواز شیطان منع مینمودم [۵۱].
و از حضرت انسسروایت شده است که: در متن حدیث شریف«و رنه شيطان» آمده است [۵۲].
در این حدیث پیامبر اکرم ج از آواز نیها مذمت فرموده و آن را به شیطان نسبت داده و فرمودهاند: نی شیطان و آواز نی را، آواز احمق بد کار توصیف و تعریف کردهاند و انسان بدکار مرتکب گناه، معصیت و فسق پنداشتد میشود و در صدر کلامشان فرمودند که: از آن منع کرده است و منع و نهی تحریم را اقتضا دارد.
شیخ الاسلام ابن تیمیه/فرموده است: این حدیث از بهترین احادیثی به شمار میآید که میتوان از آن تحریم آواز خوانی را اثبات کرد [۵۳].
حدیث سوم: ابن عباسبمیفرمایند که پیامبر اکرم ج فرمودهاند: «إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ عَلَىَّ أَوْ حَرَّمَ الْخَمْرَ وَالْمَيْسِرَ وَالْكُوبَةَ وَكُلُّ مُسْكِرٍ حَرَامٌ» [۵۴]. در این حدیث صحیح به صراحت در تحریم (کوبه) [۵۵]ذکر به عمل آمده است و کوبه یکی از آلات طرب است و هیچ آوازی از آن بینیاز نیست.
علی بن بذیمه راوی حدیث میفرماید: کوبه، دهل را گویند [۵۶].
حدیث چهارم: از عمران بن حسینسروایت شده است که: رسول اکرمج فرمودهاند: «فِى هَذِهِ الأُمَّةِ خَسْفٌ وَمَسْخٌ وَقَذْفٌ». کسی از مسلمانان پرسید: یا رسول الله ج! «ومتی ذلك؟ قال: إذا ظهرت القيان والـمعازف وشربت الخمور» [۵٧].
خسف: در شکم زمین فرو رفتن و «خسف الله بفلان الارض»«خداوند وی را زیر زمین بسازد» [۵۸].
مسخ: تبدیل و تحویل یک شکل به شکل دیگر که بدتر از اول است و مسخه الله قردا یعنی: خداوند وی را بصورت بوزینه در بیاورد [۵٩].
قذف: به قوت [۶۰]هر چه تمامتر انداختن، یعنی: از آسمان با سنگها زده میشود.
قیان: جمع قینه و به معنای سراینده [۶۱].
در این حدیث پیامبر اکرم ج آگاه میفرمایند و پیش بینی میکنند که، زود است همان مصیبت خسف، مسخ و قذف که دامنگیر ملتهای گذشته شده بود، عدهای از امت مسلمه را در بر گیرد، و آن زمانی خواهد بود که سرایندگان و نوازندگان روی صحنه حیات ظاهر شوند و شراب نوشیها عام گردد. این سه عذاب رنج آور و دردناک از جانب خداوند به این خاطر دامنگیر میشود که، مردم به گناه و معصیت رو میآورند و سرایندگان و نوازندگان را پرورش میدهند و تشویق مینمایند و نوشیندن شراب عمومیت پیدا میکند و این خود دلیلی بر این اعمال گناهان کبیره میباشد.
حدیث پنجم: ابو هریرهسمیفرمایند که پیامبر اکرم ج فرمودند: «الْجَرَسُ مَزَامِيرُ الشَّيْطَانِ» [۶۲].
«جرس [۶۳]: زنگ مزامیر، نای و سرنای شیطان است».
حدیث ششم: از ابو هریرهسروایت شده که پیامبر اکرم ج فرمودند: فرشتگان گروهی را که با خود سگ و زنگ دارند همراهی نمیکنند [۶۴].
وقتی موجودیت زنگ اسباب نفرت فرشتگان را در بر دارد و از همراهی قافله دوری بجویند، پس از استفاده کردن آلات موسیقی مانند: عود و کمان، رباب و غیره، بیشتر دوری میجویند و متنفر میشوند، زیرا فسادی را که آلات موسیقی به بار میآورند، یک درصد آن زنگ نمیتواند به وجود آورد، خصوصاً وقتی که این آلات با آواز که به پیشرفتهترین وسایل الکترونیکی ثبت میشوند.
آن وقت مو را بر اندام انسان راست میگرداند و همراه و هم آهنگ با آن میشود و جهانی را به فساد میکشاند.
حدیث هفتم: از نافع غلام ابن عمربروایت کرده است که: ابن عمربآواز نی چوپان را شنید و دو انگشت خود را در دو گوش خود قرار داد و حیوان سواریاش را از راه به طرف دیگر کشاند و گفت: ای نافع! آیا آواز نی نواز را میشنوی؟ من گفتم: بلی و او میرفت تا اینکه گفتم: آواز را نمیشنوم. او دستها را از گوش بیرون کرد و حیوان را دوباره به راه آورد و گفت: پیامبر اکرم ج را دیدم وقتی که آواز چوپانی را شنید دو انگشت خود را بر گوشهای خود مینهادند و همین طور عمل میکردند که من کردم [۶۵].
این حدیث ثابت میکند که، هنگامی که انسان آواز نی را میشنود و نمیتواند آن را به علت زور و آواز بلند آن و یا بعد مسافت راه، آن را دفع کند پس باید هر دو گوش خود را ببندند، چون نافع کودک و طفل بود به مرحله تکلیف نرسیده بود بنابراین وی را به بستن گوشهایش امر نکرده بودند [۶۶].
ابن جوزی/گفته است: در صورتی که فعل صحابهشدرباره آوازی که از حد اعتدال تجاوز نکرده است با این پیمانه نکوهش و مذمت برسد، پس زشتی آواز مردم عصر و زمان ما و نایشان به کدام پیمانه مذمت خواهد بود.
میگویم: خداوند ابن جوزی را مورد رحمت خود قرار دهد، اگر او آواز مردم عصر ما را با آلات موسیقی آنها که گوشها را آزار داده و اذیت میکنند، گرچه آنها اراده و قصد شنیدن را ندارند، اما آلات موسیقی به کامپیوتر مانند انسان شروع به صحبت میکند و گوشها را به طرز عجیبی به هیجان در میآورد و انسان را به طرف خود میکشاند، آن وقت به او چه ذهنیتی دست دهد؟
حدثث هشتم: ابو هریرهسمیفرمایند: پیامبر اکرم ج از مزد و اجرت آواز منع فرمودند [۶٧].
حدیث نهم: عبدالله بن عباسبروایت شده است که: رسول اکرم ج فرمودهاند: من فرستاده شدهام تا نی و دهل را ویران نمایم [۶۸].
حدیث دهم: حضرت انسسمیفرمایند که: رسول اکرم ج فرمودند: دو آواز از رحمت خدا در دنیا و آخرت محروم و ملعون میباشند؛ ۱- سرودن در وقت خوشی ۲- در هنگام مصیبت چون شیطان بانگ زدن [۶٩].
از این حدیث معلوم میشود که آواز سراینده، ملعون و صاحب آن از رحمت الهی دور میباشد و پیامبر اکرم ج وی را در دنیا و آخرت ملعون فرموده و لعنت در یک امر مهم و خطیر گفته میشود.
[۴۴] فتح الـمجید: ۴۵٩. [۴۵] فتنه در قرآن مجید به چند معنای دیگر نیز وارد شده است چنانکه در کتاب الوجوه والنظائر: تألیف امام دامغانی آمده است. [۴۶] فتح الـمجید: ۴۵٧. [۴٧] روایت امام احمد: ۱۳۱،۱ و ابو داود: ۳۵۴،۱۲. [۴۸] روایت ترمذی: ۳۸،۵. [۴٩] روایت ابو داود از طریق اشعث بن ثعبة مصیصی آن را مشکوة تأیید و توثیق کرده است. ۱۶۴ [۵۰] روایت بخاری به تعلیق مؤکد ۱/۵۱ و تغلیق التعلیق: ۵/۱٧ دیده شود. [۵۱] روای حدیث ابن سعد: ۱۳۸،۱ البزاز ۳۸۰،۱، آجری ۱۱٩، حاکم ۴۰،۴، بغوی ۴۳۱،۵ و این حدیث را حسن گفته و در الفتح از آن سکوت اختیار نموده است. ترمذی آن را به طور مختصر روایت کرده است ۸٧،۴ و گفته است: حدیث حسن صحیح است و آن را در زمره مسند جابر در آورده است. اصل حدیث در بخاری آمده است ۱٧۲،۳ مسلم: ٧۴،۱۵. [۵۲] فرهنگ عمید: رند، -ان- را این طور معنی کرده است: زیرک، زرنگ، حیلهگر، بیباک، بیقید، لاابالی، آن که با هوشیاری و تیزبینی به اسرار دیگران پی ببرد، این اوصاف ذمیمه و منحط در حق شیطان مصداق دارد. (مترجم) [۵۳] الاستقامة: ۲٩۲،۱. [۵۴] راوی حدیث امام ۲٧۴،۱، احمد شاکر در حدیث ۲۴٧۶ گفته است: سند حدیث صحیح است و ابوداود ۱۶۱،۱۰ درباره صحت حدیث و منذری سکوت ورزیدهاند و بیهقی نیز روایت کرده است. [۵۵] آلت کوبیدن، چکش، چکش در خانه و بربط از یونانی، عود یکی از آلات موسیقی شبیه سه تار که کاسهاش بزرگتر و دسته آن کوتاهتر است. [۵۶] هم چنان اطلاق کوبه بر عود و بریط نیز میگردد. غریب الحدیث ابو عبیده ۲٧۶،۴ و النهایة: ۱۱۲،۱، ۲۰٧،۴. [۵٧] راوی حدیث امام ترمذی: ۴۵۸،۶ و یک حدیث صحیح لغیره است و نظایر بسیار دارد. [۵۸] القاموس الـمحیط: ۱۰۳٩. [۵٩] معجم متن اللغه: ۵/۲٩۳. [۶۰] النهایة: ۴/۲٩. [۶۱] النهالة: ۵/۱۳۵. [۶۲] حدیث امام مسلم: ٩۴،۱۴. [۶۳] جرس: زنگی که بر گردن چهارپایان میبندند. [۶۴] حدیث امام مسلم: ٩۴،۱۴. [۶۵] راوی حدیث امام: ۴۵۳۵، ۴٩۶۵، آجری: ۱۲۵، بیهقی: ۲۲۲،۱۰ و خلال: ۱٧۶. [۶۶] عون الـمعبود: ۲۶٧،۱۳. [۶٧] راوی حدیث ابو عبیده ۳۴۱،۱ به سند صحیح است و خلال ۱٧۵ و روایت بیهقی: ۱۲۶،۶ نجوی: ۲۳،۸. [۶۸] راوی ابن جوزی: ۲۳۳ و سندش حسن است. [۶٩] راوی حدیث بزاز: ۳٧٧،۱ و سندش حسن است. ناله سرادن.