فصل سوم: تحریم موسیقی و آواز از دیدگاه قرآن
در این فصل به سه آیت از کتاب الله اکتفا میکنیم، در این سه آیت موسیقی و آواز تحریم شده است.
آیه نخست سوره اسراء ۶۴-۶۵: بعد از این که شیطان امر خدا را مبنی بر سجده آدم نادیده گرفت و اخطار داد و سوگند خورد که اگر تا روز قیامت به او فرصت داده شود فرزندان آدم را مطیع خویش خواهد ساخت و آنان را به گمراهی خواهند کشاند، مگر اندکی را که از امر و دستورهایش سرباز زنند.
خداوند متعال تا روز قیامت به شیطان فرصت دادند و به او فرمودند: تو و پیروانت هر چه میخواهید بکنید جزای اعمال شما دوزخ است.
﴿وَٱسۡتَفۡزِزۡ مَنِ ٱسۡتَطَعۡتَ مِنۡهُم بِصَوۡتِكَ وَأَجۡلِبۡ عَلَيۡهِم بِخَيۡلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكۡهُمۡ فِي ٱلۡأَمۡوَٰلِ وَٱلۡأَوۡلَٰدِ وَعِدۡهُمۡۚ وَمَا يَعِدُهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ إِلَّا غُرُورًا ٦٤ إِنَّ عِبَادِي لَيۡسَ لَكَ عَلَيۡهِمۡ سُلۡطَٰنٞۚ وَكَفَىٰ بِرَبِّكَ وَكِيلٗا ٦٥﴾[الاسراء: ۶۴-۶۵].
ترجمه: «سبک پندار و بلغزان به آوازت هر که را میتوانی و بخوان کسانی را که مطیع و فرمانبردار تواند و از انجام اوامر و نواهی الهی سرباز میزنند و شریک بگردان ایشان را در مال و ثروت و دارایی که از راه حرام کسب میکنند تا در راه نامشروع بیرون از احکام الهی انفاق نمایند. و شریک بگردان ایشان را در فرزندان که با مادران خود زنا کنند و امر شیطان را به جا آورند و ایشان را به شیوه کفر تربیت نمایند».
و در جایی دیگر خداوند میفرمایند:
﴿وَعِدۡهُمۡۚ وَمَا يَعِدُهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ إِلَّا غُرُورًا ٦٤﴾[الاسراء: ۶۴].
زیرا فریب شیطان هیچ چیزی را از سر آنها رد و دفع نمیکند. اما ابلیس بندگان مخلص را نمیتواند به بیراهه بکشاند، زیرا کسی که به ریسمان الهی چنگ بزند خداوند او را حفظ میکند و پیروزی نصیب میفرماید و شرارت شیاطین انسی و جنی را از سر او دور میکند و در صدر این شیطان، ابلیس لعین قرار دارد. [۱۸]
در این آیات اطلاع و خبر است مبنی بر این که ابلیس با کدام طریقه و وسایل بندگان خدا را از راه دور میکشد و از جمله آن وسایل، آواز شیطان میباشد که توسط آن، شیطان، انسانها را گمراه میکند و به دام خود میافکند؛ این دام موسیقی و ساز و آواز حرام میباشد.
از مجاهد بن جبر/که در عصر و زمانش پیشوا و شیخ مفسرین بوده و سی مرتبه قرآن کریم را بر ابن عباسبمعنی و تفسیر هر آیه را از او میپرسید [۱٩]روایت است که: این مفسر عالی قدر آواز ابلیس را به آواز نی [۲۰]لهو و باطل معنی و تعبیر کرده است [۲۱]. و از ضحاک بن مزاحم/که دارای علم و دانش زیادی بود و آن را توسط جبیر از ابن عباسبآموخته بود [۲۲]به ثبوت پیوسته او آواز شیطان را آواز نی گفته است.
ابن القیم معتقد است که: تردیدی وجود ندارد که سرود از بزرگترین آوازهای شیطان به حساب میآید و شیطان توسط آن انسانها را حقیر پنداشته و به خوف و ترس و اضطراب میکشاند و عملی ضد قرآن است، در حالی که در سایههای قرآن دلها آرام میگیرد و مطمئن میشود و به درگاه خداوند به نیایش میپردازند [۲۳].
آیه دوم از سوره لقمان آیه ۶ خداوند متعال میفرماید:
﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَشۡتَرِي لَهۡوَ ٱلۡحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ بِغَيۡرِ عِلۡمٖ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًاۚ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ عَذَابٞ مُّهِينٞ ٦﴾[لقمان: ۶]. [۲۴]
ترجمه: «و از مردم کسی هست که میستاند سخنی را که برای بازی است تا گمراه کند مردم را از راه خدا بدون علم و به تمسخر گیرد راه خدا را این گروه را است عذاب خوار کننده».
لهو حدیثی که انسان را به خود راغب میگرداند تا آن را بگیرد و مالش را در راه آن انفاق نماید و مستحق عذاب الهی پنداشته شود، عذاب رسوا کننده، آن از آواز میباشد! از عبدالله بن مسعود روایت شده و بدون تردید ایشان یکی از عالمترین صحابه بودند چنانکه خودش بر منبر کوفه خود را این گونه معرفی کرد و قولش را همه تأیید کردند:
قسم به خدایی که جز او خدای دیگری نیست هیچ سورهای از قرآن نازل نگشت مگر این که من دانستم که در کجا نازل شده است. و هیچ آیهای از کتاب الله فرو فرستاده نشد مگر این که دانستم که در حق چه کسی نازل شده است. و نه کسی را سراغ دارم که از من داناتر به کتاب الله باشد. و اگر چنانچه شتری میتوانست به محل اقامت عالمی سفر کند امکان نداشت که من آنجا سفر نکرده باشم [۲۵].
از عبدالله بن مسعودبدرباره لهو حدیث پرسیده شد و ایشان در پاسخ فرمودند:
«لهو حدیث، قسم به خداوند متعال آواز خوانی است و سه مرتبه پاسخ را تکرار کردند» [۲۶].
ابن عباسبصحابی جلیل القدر و علم امت اسلام و مترجم قرآن مجید و شیخ مفسران بوده و پیامبر اکرم ج دربارهاش این گونه دعا فرمودهاند «اللَّهُمَّ عَلِّمْهُ تَأْوِيلَ الْقُرْآنِ» [۲٧]
معنی: «بار الها به ابن عباسبتاویل قرآن را بیاموز».
وی لهو حدیث را این طور معنی کرده است: آواز و نظایر آن [۲۸].
عبدالله بن عمربفقیه مردم مدینه و مفتی آن زمان گفته است: [۲٩]
لهو حدیث در قرآن به معنای ساز و آواز است [۳۰].
جابر ابن عبداللهببعد از ابن عمر فقیه و مفتی مردم مدینه به حساب میآید، ایشان درباره لهو الحدیث از دیدگاه قرآن کریم میفرمایند: آواز خوانی و گوش دادن به آن است [۳۱].
این چهار فقیه بزرگ و سرشناس صحابه به صراحت فرمودهاند که: لهو حدیث عبارت از آواز خوانی است و قول صحابه در تفسیر، سند و دلیل میباشد؛ زیرا صحابه کرامشبه علم تفسیر از دیگران. عالمترند و ایشان نزول قرآن کریم را به چشم خود مشاهده و لمس کردهاند و آن اوضاع و احوال را بهتر میدانند که، این آیات به آن اختصاص یافته است و از جانب دیگر آنها از قرآن فهم کامل و علم صحیح دارند خصوصاً علما و مشایخ آنها در این راه پیش قدماند، هم چنان وقتی اقوال تابعین بر تفسیر آیتی اجماع کنند، حجت و برهان میباشد.
درباره معنی و مفهوم لهو الحدیث در قرآن کریم، صحابه و تابعین قول متفق دارند که به معنای آواز خوانی است [۳۲].
چنانکه بعضی از تابعین بر این معنی تصریح کردهاند که عبارتند از:
۱- مجاهد ابن جبر/ [۳۳]
۲- عکرمه/ [۳۴]که ایشان از امامان بزرگ و پیشوایان علم تفسیر و قرائت قرآن به حساب میروند و در نزد ابن عباس ب تعلیم یافته و از او علم آموخته است. شعبی/عکرمه را این گونه معرفی میکند که: هیچ کسی را عالمتر و داناتر به کتاب الله از عکرمه ندیدم [۳۵].
۳- مکحول/ [۳۶]: ایشان یک تابعی بزرگوار میباشند و در عصر خود امام و پیشوای مردم شام بود و از مذهب او تقلید میکردند [۳٧].
۴- ابراهیم نخعی/ [۳۸] فقیه عراق و علمبردار فتوا در آنجا [۳٩].
۵- عطاء خراسانی/ [۴۰]: محدث و مفتی مجاهد.
۶- حسن بصری/ [۴۱]: فقیه مردم بصره و محدث، شخصیتی که حضرت عمرس دربارهاش این چنین دعا کردند: بارالها حسن بصری را در علم دین دانشمند و محبوب مردم بگردان و این دعا نیز اجابت شد. و نیز ایشان کسی هستند که از سینه أم المؤمنین أم سلمهلشیر خوردهاند [۴۲].
و همچنین هفت تابعی دیگر که به وضاحت و صراحت گفتهاند که معنای لهو الحدیث در این آیه آواز خوانی میباشد و هیچ کس هم با این رأی مخالفت نکرده است. پس گفتار این عزیزان دلیل و حجت است و باید رعایت و پذیرفته شوند و پیش از ایشان چهار صحابه فقیه، لهو الحدیث را همین طور تفسیر و معنی کردهاند. حاکم/فرموده است: باید طالب علم نیک بداند و آگاه باشد که تفسیر اصحابی که ناظر و شاهد عینی نزول وحی قرآن بودهاند از دیدگاه امام بخاری و مسلم حجت و سند میباشند.
آیه سوم از سوره نجم: ۶۱-۵٩ خداوند متعال میفرمایند: ﴿أَفَمِنۡ هَٰذَا ٱلۡحَدِيثِ تَعۡجَبُونَ ٥٩ وَتَضۡحَكُونَ وَلَا تَبۡكُونَ ٦٠ وَأَنتُمۡ سَٰمِدُونَ ٦١﴾[النجم: ۵٩-۶۱].
«آیا از این سخن تعجب میکنید و خنده مینمایید و نمیگریید و میسرایید».
خداوند مشرکین را مخاطب ساخته و میفرماید: آیا به حیرت میافتید که این قرآن بر محمد ج نازل میگردد و او را به استهزا و مسخره میگیرید و میخندید و گریه نمیکنید، به خاطر آنچه از عذاب که برای گناه کاران پیش بینی شده است و سامد میباشید. سمود مکروه و مذموم که خداوند در این آیه ذکر فرموده عبارت از آواز خوانی است. ابن عباسبفرموده است: سمود در این آیه به معنای آواز خوانی است، طبق لغت زبان مردم یمن، چنانکه میگویند: (اسمد لنا) یعنی: بخوان برای ما و [۴۳]نغمه سرایی کن.
[۱۸] تفسیر طبری: ٩، ۱۱٩-۱۲۲. [۱٩] غایة النهایة: ۲.۱۴ و طبقات الداودی: ۳۰۵.۲ [۲۰] به زبان پشتو (شپلی) گفته میشود. [۲۱] تخریج حدیث توسط سعید و ابن ابو دنیا و ابن جریر و ابن المنذر و ابن ابو حاتم صورت گرفته است. الدر الـمنصور: ۳۱۲،۵ و ابو نعیم: ۲٩۸،۳ و ابن الجوزی: ۲۳۲. [۲۲] سیر اعلام النبلاء ۵٩۸،۴. [۲۳] تفسیر قرطبی: ۲۸۸،۱۰ و البحر الـمحیط: ۵۸،۶. [۲۴] تفسیر دری کابلی در این ارتباط مینویسد: این ذکر و یاد همان اشقیایی است که از جهالت و ناعاقبت اندیشی قرآن کریم را ترک داده و در رقص و آواز، لهو و لعب و یادگیر خرافات مستغرقاند و میخواهند که دیگران را هم در این مشاغل بیهوده آلوده نموده و از دین و یاد خدا منحرف سازند و بر سخنان دین تمسخر و ریشخندی مینمایند. حضرت حسن راجع به لهو الحدیث میفرماید: «کل ما شغلك عن عبادة الله وذکره من السمر والاضاحيك والخرافات والفساد ونحوها» [تفسیر روح الـمعانی] لهو الحدیث آن است که تو را از عبادت و یاد خدا باز دارد از قبیل شب نشینی ها، سخنان ریشخند و تمسخر، مشاغل و اهیه و ساز و آواز و غیره. نضر بن حارث که از رؤسای کفار بود به غرض تجارت به فارس میرفت و از آن جا قصص و تواریخ شاهان عجم را خریده همراه خود میآورد و به قریش میگفت: محمد جبه شما قصه عاد و ثمود میگوید، بیایید من قصههای رستم و اسنفدیار و شاهان ایرانی را برای شما بیان کنم. نام برده یک کنیز آواز خوان نیز خریده بود و هر کس که در صدد بر میآمد که مسلمان شود، کنیز را پیش وی میبرد تا او را به آواز خوانی خود مشغول سازد، بعد از آن میگفت ببین این آواز بهتر است و یا دعوت محمد که میگوید: نماز بخوانید و روزه بگیرید و زحمت بکشید. بنابراین آیات مذکور نازل شد. [۲۵] روایت امام بخاری: ۴٧،٩ و مسلم: ٧،۱۶. [۲۶] روایت ابن ابو شیبه: ۳۰٩،۶ و ابن جریر: ۶۱،۱۱ و حاکم: ۴۱۱،۲ حاکم حدیث را صحت دانسته و ذهبی با این صحت موافق است و بیهقی: ۲۲۳،۱۰ و ابن جوزی: ۲۳۱. [۲٧] روایت بخاری: ۵۵،۱. [۲۸] روایت ابن ابو شیبیة: ۳۰٩،۶ امام بخاری در ادب ۳۵٧،۱ و ابن جریر: ۶۱،۱۱ و ۶۲،٩ بیهقی: ۲۲۱،۱۰ و ۳۳۳ و ابن جوزی: ۲۳۱. [۲٩] سیر اعلام النبلاء: ۲۰۳،۳. [۳۰] تفسیر قرطبی: ۵۲،۱۴. [۳۱] روایت ابن جریر: ۶۲،۱۱. [۳۲] مقدمه اصول تفسیر ابن تیمیه: ۱۰۵،٩۵. [۳۳] روایت ابن ابی شبیة: ۳۰٩،۶، طبری ۶۲،۱۱، ابن جوزی: ۲۳۱ و الدر الـمنثور: ۵۰۵،۶. [۳۴] روایت ابن ابی شبیة ۳۰٩،۶، ابن جوزی، ۲۳۱ و ابن ابی الدنیا الدر الـمنثور: ۵۰۵،۶. [۳۵] غایة النهایة: ۵۱۵،۱ و طبقات الداودی: ۳۸۶،۱. [۳۶] روایت ابن عساکر، الدر الـمنثور: ۵۰۵،۶. [۳٧] سیر اعلام النبلاء: ۱۵۵،۵. [۳۸] روایت ابن ابو الدنیا، الدر الـمنثور: ۵۰۵،۶. [۳٩] سیر اعلام النبلاء: ۵۲۰،۴. [۴۰] روایت ابن ابو حاتم و حاکم در کتاب الکنی، الدر الـمنثور: ۵۰۵،۶ ۵۰٧،۵. [۴۱] روایت ابن ابو حاتم، الدر الـمنثور: ۵۰۵،۶. [۴۲] سیر اعلام النبلاء: ۵۶۳،۴. [۴۳] روایت طبری: ۱۳، ۸۲ و ابن ابو الدنی:ا ۱۳ و البزاز: ۳، ٧۲ و بیهقی: ۱۰، ۲۲۳ و ابن جوزی: ۲۳۱.