سخنی با اهل دعوت

دو اصل بنیادی دعوت

دو اصل بنیادی دعوت

دعوت مردم به سوی خدا شیوه‌ی روشنی دارد که به دو اصل مهم آن می‌پردازیم:

اصل نخست: پاسخ‌دهی به بهترین شیوه؛ بر پایه‌ی این اصل چنانچه دعوتگر هر زشتی و بدی را که دیگری در حقش روا داشته است به بهترین شکل پاسخ دهد، آن شخص هر چند از سرسخت‌ترین دشمنان وی باشد، به دوستی صمیمی تبدیل می‌شود. خداوند متعال می‌فرماید:﴿وَلَا تَسۡتَوِي ٱلۡحَسَنَةُ وَلَا ٱلسَّيِّئَةُۚ ٱدۡفَعۡ بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُ فَإِذَا ٱلَّذِي بَيۡنَكَ وَبَيۡنَهُۥ عَدَٰوَةٞ كَأَنَّهُۥ وَلِيٌّ حَمِيمٞ٣٤ وَمَا يُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ٱلَّذِينَ صَبَرُواْ وَمَا يُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٖ٣٥[فصلت: ۳۴-۳۵]. «نیکی و بدی یکسان نیستند. (بنابراین، هرگز بدی را با بدی پاسخ مده؛ بلکه بدی و زشتی دیگران را) با بهترین شیوه پاسخ بده. نتیجه‌ی این طرز پاسخ دادن،‌ این خواهد شد که کسی که میان تو و او دشمنی بوده است، به ناگاه دوستی صمیمی می‌گردد. به این خوی و منش بزرگ نمی‌رسند مگر شکیبایان و [همچنین] به این اخلاق سترگ دست نمی‌یابند مگر کسانی که [از ایمان و تقوا] بهره‌ی بزرگی دارند».

اصل دوم: در پیش گرفتن زمان، مکان و روش مناسب؛ ‌در این باره رهنمودهایی کاربردی از اصحاب وجود دارد که این اصل را روشن‌تر می‌سازد. عبدالله عباسبضمن پند و اندرز دادن به شخصی می‌گوید: «تو را نبینم که به میان قومی در حالی درآیی که آنان با هم به سخن و گفتگو نشسته‌اند و تو آغاز به قصه‌گویی [و سخنوری] کنی؛ بلکه سکوت کن تا خود آنان تو را به سخن گفتن فرا خوانند؛ در این صورت با آنان سخن بگو که در این حالت آنان مشتاق شنیدن سخنان تو خواهند بود». «روایت بخاری».

دعوتگر، در هر مکانی پند و اندرز می‌دهد؛ البته دعوت، فراتر و فراگیرتر از پند و اندرز است و پند و اندرز تنها بخشی از دعوت است. دعوتگر باید زمان مناسبی برای سخن گفتن و دعوت خویش برگزیند و برای این منظور زمانی را انتخاب کند که مردم برای شنیدن سخنانش سراپا گوش می‌شوند و گوش می‌سپارند. شقیق /می‌گوید: «عبدالله بن مسعود سهر پنجشنبه مردم را پند و اندرز می داد؛ شخصی به او گفت: ای ابا عبدالرحمن! دوست دارم شما هر روز ما را به سخنان شیوا و خوشایند پند دهی. – وی از شدت احساسات و اشتیاق فراوان خواستار موعظه‌ی همه روزه‌ی عبدالله بن مسعود شد – عبدالله بن مسعود سفرمود: «آنچه مرا از موعظه‌ی روزانه‌ی شما باز می‌دارد این است که من دوست ندارم با این کار شما را به دلزدگی و ملالت بیفکنم؛ بلکه من خیر و صلاح شما را در این طرز موعظه می‌دانم که هر از چند گاهی شما را به پند و اندرز خویش مورد توجه قرار دهم و در شما اشتیاق و رغبت ایجاد کنم. چنانچه عادت رسول اکرم صنیز همین بود تا مبادا دچار دلزدگی و ملالت شویم». (روایت بخاری)‌

پیامبر اکرم صهمواره با گزینش اوقات مشخصی برای موعظه، در مردم اشتیاق و رغبت ایجاد می‌کرد تا بهترین فرصت برای این امر ایجاد شود. آن حضرت با آنکه بزرگترین پنددهنده و اثر گذارترین واعظ و دعوتگر بود، به درازمدت موعظه نمی‌کرد و سخنانش را به درازا نمی‌کشاند. هر چند اصحاب بهترین شنوندگان بودند و بسیار دوست داشتند که هر روز پای صحبت‌های آن حضرت بنشینند و به سخنانش گوش فرا دهند. با وجود حرص و اشتیاق اصحاب برای شنیدن سخنان پیامبر ص، باز هم آن حضرت از ترس دلزدگی و ملول‌شدن اصحاب صلاح آنان را در این می‌دانست که گهگاه به موعظه‌ی آنان بپردازد. تا همواره آزمند شنیدن فرموده‌های ایشان باشند.