همراه با حوریان بهشتی

با حوریان

با حوریان

سپاس بی‌حد خدای را آنگونه که سزاوار اوست و درود و سلام خدا بر بهترین برگزیدگان حضرت محمد جو خاندان و یارانش و نیز بر عبادت کنندگان باد.

اما بعد: ای خواننده گرامی در پیشگاهت اعتراف می‌کنم که عباراتم قاصر...و کلماتم نارساست... پس چگونه بگویم؟ و چه بگویم؟ من در حیرتم...که یک خط بنویسم یا دو خط، سپس حیرت زبانم را بند می‌آورد... و بیا نم را ناتوان می‌سازد...و به افق دور خیال می‌نگرم... آنچه من به دنبالش هستم در خیال نیاید و به ذهن خطور نکند... و نه عبارت بدان رسد... نه اشارت مایه نزدیکی آن به ذهن شود!

به خدا آیات و احادیثی که خواندم و اخباری که از یکی از نعمت‌های بهشتی شنیدم مرا مبهوت کرد... این نعمت‌ها حوریان هستند.. پنهان‌شدگان نزد پروردگار جهانیان... برای بندگان صالح خدا، خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: ﴿فَلَا تَعۡلَمُ نَفۡسٞ مَّآ أُخۡفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعۡيُنٖ جَزَآءَۢ بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ١٧[السجدة: ۱۷] «هیچ کس نمی‌داند چه نور چشمی‌ای از برای پاداش عملشان، پنهان شده است».

برای بندگان صالحم آنچه را مهیا کرده‌ام که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده، و نه به دل انسانی خطور کرده است.

به خدا، عجب از کسی است که از این حوریان بشنود و به غیر آنها وابسته شود!

به خدا، عجب از کسی است که زنان زمینی را بر زنان آسمانی برگزیند! و به جای حوریان بهشتی گرفتار حوریان زمینی شود! و زنان جهان پایین را بر زنان جهان بالا مقدم بدارد!

اگر عشق دلسوختگان به سلمی و لیلی هوش را می‌برد، دلسوخته‌ای که دلش مشتاق عالم بالا شد باید چه کند؟

بله.. عاشقان و دلسوختگان... عشق لیلی و سلمی و لبنی و عزه را در دل دارند حال آنکه این‌ها فنا پذیرند!

ولی مؤمنان... دلشان مجذوب عالم بالاست.. حوریان... بهشتیان جاودان...

سلیمان دارانی یکی از صالحان بزرگ می‌گوید: «در سجده بودم که خوابم برد به ناگه یک حوری دیدم که با پا به من زد و گفت: عزیز! آیا چشمانت به خواب می‌روند حال آنکه خداوند بیدار است و به شب زنده‌داری متهجدان می‌نگرد؟ عزیز و نور چشم من! چشمانت به خواب می‌روند در حالیکه من در میان این جماعت برای تو از فلان روز رشد و پرورش می‌یابم»؟

سلیمان گفت: من که شرم و حیای او را دیده بودم از ترس جستم. شیرین سخنی او در گوش و قلبم طنین انداخت!

آیا به جای اینکه به فکر خوشی زندگی با خیرات بهشتی باشی سرگرم خواب می‌شوی؟

تا ابد خواهی زیست و خوبرویان بهشتی روزی‌ات می‌شوند.

از خواب برخیز که بهتر از خواب، شب زنده‌داری با قرآن است.

ای مسلمان! حوریان... تصور کن حسن و جمال و کمالی که می‌خواهی... دیده اندیشه را بگردان... ﴿ثُمَّ ٱرۡجِعِ ٱلۡبَصَرَ كَرَّتَيۡنِ يَنقَلِبۡ إِلَيۡكَ ٱلۡبَصَرُ خَاسِئٗا وَهُوَ حَسِيرٞ ٤[الملك: ۴] «سپس دوباره دیده بگردان تا دیده خرد، زبون و خسته به سوی تو بازگردد».

ولی با من بیا.. بیا برادر درِ امید را بزنیم... و بادبان شوق را از کشتی امید بر افرازیم...در جهان دوست‌داشتنیِ غیب گذر کنیم... با من بیا در این سفر مبارک... با حوریان...