(۴) بزرگترین مهریه ... برای زیباترین عروس
در طلب بزرگیها از جانمان میگذریم و هرکه از دختر زیبا خواستگاری کند مهریه او برایش گران نیست.
اعمال صالح... مهریه حوریان
بزرگترین مهریه... و صادقانهترین صداقی که مومن میپردازد تا زیباترین حوریه در سرای سرور و بهجت نصیبش گردد.. همانا جاندادن در راه خدا، ریختن خون جهت یاری دین... و طلب رحمت از مهربانترین مهربانان است.
به همین خاطر شهید در راه خدا، خوشبختترین مردم... و در بهشت جاویدان برخوردارترین آنها از حوریان است.
از عباده بن صامتسنقل است که رسول خدا جفرمود: «شهید نزد خدا هفت ویژگی دارد: اینکه خدا او را در هنگام اولین جهش خون از بدنش بیامرزد، جایگاه خود را در بهشت ببیند، به لباس ایمن آراسته شود، از عذاب قبر در امان بماند، از فزع اکبر ایمن باشد، بر سرش تاج وقار و بزرگی بنهند که یک یاقوت از آن تاج برتر از دنیا و تمام آنچه در آن است و با هفتاد و دو زن از حوریان ازدواج کند و شفاعت او در هفتاد نفر از خویشانش پذیرفته شود» (صحیح الترغیب و الترهیب ۱۳۷۴).
نگاه کن بنده خدا!... به کرامت شهید نزد پروردگارش نگاه کن! گوارایش باد!... آن هنگامیکه از این همه حوری در بهشت متنعم میگردد... بلکه... گوارایش باد!.. آن هنگامیکه میان او و آن حوریان اولین دیدار صورت میگیرد... آن زمانیکه حوری نزد او میآید... تا روحش به آسمان پر بکشد... و او هنوز در میدان جنگ آغشته به خون افتاده است...
مردی سیه چرده نزد رسول خدا جآمد و گفت: ای رسول خدا! من مردی سیه چرده، بدبو و زشت رو هستم اموالی هم ندارم، اگر با اینان بجنگم تا کشته شوم کجا خواهم بود؟ فرمود: در بهشت.
او نیز جنگید تا کشته شد. پیامبر جنزد او آمد و فرمود: خدا رویت را سفید، بویت را خوش و اموالت را فراوان گرداند.
سپس فرمود: همسر او را که از حوریان بود دیدم که با لباس پشمیِ وی گلاویز شده بود تا میان جبهاش برود ( صحیح الترغیب و الترهیب ۱۳۸۱).
به به! چقدر دیدار، زیباست!... بدا به حال کسانی که نشستهاند.
از پسر عمرسنقل است که پیامبر جدر میان صحابهای بود که قصد شرکت در جنگ را داشتند. از کنار یک اعرابی عبور کرد. اعرابی گوشه چادر را بالا زد و گفت: که هستید؟ گفتند: رسول خدا جو یارانش قصد جنگ دارند... اعرابی نیز به سراغ یکی از شتران جوان خود رفت و آن را به بند کشید و با آنان به راه افتاد. او شتر خود را به رسول خدا جنزدیک میکرد و صحابهش، شتر را از حضرت دور میکردند، رسول خدا جفرمود: این اعرابی را رها کنید که قسم به آن که جانم در دست اوست، او از پادشاهان بهشت است...
گفت: با دشمن روبرو شدند و او به شهادت رسید. وقتی پیامبر ج از این ماجرا با خبر شد، آمد و با خوشحالی بالای سرش نشست و در حالی که میخندید، از او روی برگرداند!
گفتیم: یا رسول الله! تو را خوشحال دیدیم و میخندیدی، یک دفعه از او روی گرداندی؟
فرمود: خوشحالی ام از آن رو بود که کرامت روحش را نزد خدای عز وجل دیدم و رویگردانی من از او به این خاطر بود که همسرِ حوری وی را اکنون بالای سرش دیدم (صحیح الترغیب و الترهیب ۱۳۸۲).
ای شهید... ای پاکْ خون!
مژده بده روزی را که در آسمان، عید جان برپا شود.
خواب خوشی داشته باشی ای زینت مردان!
خون پاک تو شنها را عطر آگین میکند.
حوریان و همچنین نور و فرشتگان در انتظار تواند.
پس در بهترین سرا خوش باش و از نعمتها بهرهمند شو.