اهل بیت چه کسانی هستند؟
ابن منظور در کتابش لسان العرب - که یکی از مهمترین مراجع لغت است - میگوید: اهل البیت یعنی کسانی که در خانه سکونت دارند، و اهل الرجل: یعنی خاصترین افراد او، و اهل بیت پیامبرصیعنی همسران و دختران و دامادش یعنی علیس[۳] .
و ابن قتیبه/میگوید: «از این رو مردم میگویند عترت یعنی ذریه و نسل خاص فرد، و کسی که میگوید: عترت رسول اللهص، منظورش فرزندان فاطمه است، و عترت یعنی ذریه و نزدیکترین خویشاوندان فرد: یعنی از آنها و دیگران، و قول ابوبکرسبر همین دلالت مینماید که فرمود: ما عترت پیامبر خداصهستیم که از آن بیرون آمده و از آن سرچشمه گرفته است، و عربها از ما جدا شدهاند همانطور که آسیا از مرکزش جدا میشود». و ابوبکر بر این بود که در حضور قوم چیزی را ادعا کند که آنها آن را نمیدانستند[۴] .
این در لغت بود اما در شریعت، خداوند در قرآن کریم میگوید که همسران پیامبر از اهل بیت هستند.
خداوند متعال میفرماید: ﴿إِذۡ قَالَ مُوسَىٰ لِأَهۡلِهِۦٓ إِنِّيٓ ءَانَسۡتُ نَارٗا سََٔاتِيكُم مِّنۡهَا بِخَبَرٍ أَوۡ ءَاتِيكُم بِشِهَابٖ قَبَسٖ لَّعَلَّكُمۡ تَصۡطَلُونَ ٧﴾[النمل: ۷] .
«بیاد آر هنگامی که موسی به اهل خود گفت مرا آتشی بنظر آمد میروم تا از آن بزودی خبر بیاورم یا شاید برای گرم شدن شما شعلهای برگیرم».
و با موسی کسی جز زنش همراه نبود، پس مراد از «اهله» که در آیه ذکر شده همسرش میباشد، و خداوند متعال میفرماید: ﴿وَٱسۡتَبَقَا ٱلۡبَابَ وَقَدَّتۡ قَمِيصَهُۥ مِن دُبُرٖ وَأَلۡفَيَا سَيِّدَهَا لَدَا ٱلۡبَابِۚ قَالَتۡ مَا جَزَآءُ مَنۡ أَرَادَ بِأَهۡلِكَ سُوٓءًا إِلَّآ أَن يُسۡجَنَ أَوۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ ٢٥﴾[یوسف: ۲۵] .
«و هر دو به جانب در بشتافتند و زن پیراهن یوسف از پشت بدرید که در آن حال شوهر آن زن را بر در منزل یافتند و زن گفت جزای آنکه با اهل تو قصد بد کند جز آنکه یا بزندان برند یا به عقوبت سخت کیفر کنند چه خواهد بود».
و آیه سخن زن پادشاه را حکایت میکند، و وقتی ابراهیم÷به فرزند مژده داده شد در حالی که زنش عقیم بود.
خداوند متعال میفرماید: ﴿قَالُوٓاْ أَتَعۡجَبِينَ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِۖ رَحۡمَتُ ٱللَّهِ وَبَرَكَٰتُهُۥ عَلَيۡكُمۡ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِۚ إِنَّهُۥ حَمِيدٞ مَّجِيدٞ ٧٣﴾[هود: ۷۳] .
«فرشتگان با او گفتند آیا از کار خدا عجب داری رحمت و برکات خدا مخصوص شما اهل بیت رسالت است زیرا خدا بسیار ستوده صفت و بزرگوار است».
هر کس در این آیه تأمل کند میبیند که مخاطب در اینجا زن ابراهیم÷است، و او آن وقت فرزند نداشت، و چون شوهرش هم مورد خطاب است با (میم) جمع تعبیر کرد و نون که برای زنان بکار میرود را نیاورد، چنان که میفرماید: «رحمت الله وبرکاته علیکم» و در مورد آیه تطهیر که در سوره احزاب آمده همین طور است، خداوند متعال میفرماید: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا﴾[الأحزاب: ۳۳] .
«خدا چنین میخواهد که رجس هر آلایش را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزه گرداند».
و از آنجا که علمای شیعه توانایی پاسخگویی به این اشکال را ندارند ادعا کردند که در آیه تطهیر سوره ی احزاب تحریف صورت گرفته است، مصالح دنیوی در غیر از محل خود قرار داده شده است، چنان که مجلسی گفته است.
مجلسی میگوید: «شاید آیه تطهیر را در جایی قرار دادهاند که فکر کردند مناسب با آنجاست، ویا به خاطر بعضی از مصالح دنیوی اشان آن در سیاق خطاب به زنان پیامبر، قرار دادهاند...».
و شیعه کلمه (اهل) را در قرآن به زن تفسیر کردهاند، چنان که در فرموده الهی که میفرماید: ﴿فَلَمَّا قَضَىٰ مُوسَى ٱلۡأَجَلَ وَسَارَ بِأَهۡلِهِۦٓ ءَانَسَ مِن جَانِبِ ٱلطُّورِ نَارٗاۖ قَالَ لِأَهۡلِهِ ٱمۡكُثُوٓاْ إِنِّيٓ ءَانَسۡتُ نَارٗا لَّعَلِّيٓ ءَاتِيكُم مِّنۡهَا بِخَبَرٍ أَوۡ جَذۡوَةٖ مِّنَ ٱلنَّارِ لَعَلَّكُمۡ تَصۡطَلُونَ ٢٩﴾[القصص: ۲۹] .
«آنگاه که موسی عهد خدمت به پایان رسانید و اهل بیت خود از حضور شعیب رو به دیار خویش کرد آتشی از جانب طور دید به اهل بیت خود گفت شما در اینجا مکث کنید که آتی به نظرم رسید میروم تا شاید از آن خبری بیاورم یا برای گرم شدن شما شعله ای برگیرم».
در کتاب الحدائق الناضره آمده است: منظور از اهل زن است[۵] .
و همچنین در این مورد این روایت را میآورند: از علیسروایت است که گفت: هر کسی میخواهد کسی را به ازدواج... تا اینکه میگوید: وقتی زنش را نزد او آوردند دو رکعت نماز بخواند و سپس دستی بر پیشانیاش بکشد و بگوید: «اللهم بارك فی أهلی وبارك لهم فی...»[۶] .
«بار خدایا زنم را مایه ی برکت بگردان و مرا برای آنها مایه ی برکت بگردان...».
و همچنین اگر به حدیث کساء مراجعه کنیم معنی آیه تطهیر که به جای مؤنث آمدن با (میم) جماعت و مذکر آمده روشن میشود، در حدیث کساء پیامبرصبه یکی از همسرانش میگوید: «تو بر خیر هستی».
حدیث با عبارت مختلفی روایت شده ولی این کلمات گرچه در لفظ فرق میکنند اما در معنا و مضمون یکی هستند.
از عمر بن سلمه ناپسری پیامبرصروایت است که گفت: وقتی این آیه که: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا﴾[الأحزاب: ۳۳] «خدا چنین میخواهد که رجس هر آلایش را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزه گرداند.» در خانۀ اُم سلمه بر پیامبرصنازل شد آنگاه پیامبر فاطمه و حسن و حسین را فرا خواند و علی پشت سر ایشان بود و سپس با چادری آنها را پوشاند و گفت: «اللَّهُمَّ هَؤُلاءِ أَهْلُ بَيْتِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهِّرْهُمْ تَطْهِيرًا"، فقَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ: وَأَنَا مَعَهُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ فَقَالَ:"وَأَنْتِ مَكَانُكِ، وَأنْتِ عَلَى خَيْرٍ»[۷] .
«بار خدایا اینها اهل بیت من هستند، پلیدی را از آنها دور نما و آنان را کاملاً پاکیزه بگردان، اُُم سلمه گفت: و من هم با آنها هستم ای پیامبر خدا ؟ فرمود: تو در جایت باش تو بر خیر و خوبی هستی) و در روایتی دیگر آمده است که فرمود: تو بر خیر هستی تو از همسران پیامبر میباشی».
مثالی برای توضیح بیشتر حدیث کساء:
برای رفتن جهت ادای فریضه ی حج آمادگیهایی انجام میشود، یکی از این کارها واکسن زدن است، و وقتی کسی میخواهد به حج برود واکسن میزند، پس اگر فردی واکسن زد آیا دوباره باید واکسن زده شود ؟ یا همان واکسن برایش کافی است.
به نظرم سوال واضح و جوابش هم واضح است. پس داستان اهل کساء همین طور است، پیامبرصعلی و فاطمه و حسن و حسین را زیر عبایش قرار داد، و همسرانش را زیر آن قرار نداد ؛ چون قبلاً آیه ی تطهیر در مورد آنها نازل شده بود، دلیلش این است که پیامبرصبعد از نزول این آیه گفت: «بار خدایا اینها اهل بیت من هستند، پلیدی را از آنها دور نما و آنان را کاملاً پاکیزه بگردان».
پس پیامبرصاز خداوند خواست که پلیدی را از آنها دور نماید و آنان را کاملاً پاک بگرداند، و اگر آیه متضمن این میبود که خداوند خبر داده بود که پلیدی را از آنها دور نموده و آنان را کاملاً پاک گردانیده است، نیازی به طلب دعا نبود، و خداوند گفته بود: خداوند از شما اهل بیت پلیدی را دور نموده و کاملاً پاکتان نموده است.
مناسب است در اینجا اشاره کنم که منابع شیعه روایاتی در بر دارند که تصریح میکنند که آل بیتشمفهومی دیگر دارد.
از جمله این روایات یکی این است که اُم سلمهبراوی حدیث از زمره کسانی بود که پیامبر او را به همراه پنج تن زیر عبا قرار داد، چون او به پیامبرصآیا از اهل تو نیستم ؟ فرمود: بله، اُم سلمه میگوید: آنگاه مرا زیر عبا قرار داد[۸] .
و در روایتی دیگر آمده است که ایشانصفرمود: «بار خدایا، مرا و اهل بیتم را بسوی خودت ببر نه به سوی دوزخ، گفتم: ای رسول خدا، و من هم با شما هستم ؟ فرمود: و تو هم هستی»[۹] .
و از حسینسروایت است که او بعد از آن که فرزندان و برادران و اهل بیت خود را جمع کرد و به آنها نگاه کرد و لحظه ای گریست و سپس گفت: بار خدایا ما عترت پیامبر هستیم[۱۰] .
پس حسین عترت را منحصر در خودش و پسرش زین العابدین قرار نداد بلکه بطور عام همه کسانی را از اهل بیت که با او بودند جزء عترت قرار داد. و از زید بن علی بن حسینسروایت است که گفت: من از عترت هستم[۱۱] .
و همچنین فرزندان مسلم بن عقیل چنین گفتند[۱۲] .
و در روایات شیعه آمد است که: پیامبرصدر خود حدیث ثقلین بعد از این که گفت: در میان شما دو چیز گران میگذارم...، به او گفته شد: اهل بیت تو چه کسانی هستند ؟ گفت: آل علی، و آل جعفر، و آل عقیل، و آل عباس[۱۳] .
و علی در مورد زبیرسگفت: زبیر همواره مردی از ما اهل بیت بوده است[۱۴] .
و همچنین امام صادق به بسیاری از یارانش میگفت: او از ما اهل بیت است[۱۵] .
و امام باقر به سعد بن عبدالملک که در بنی امیه است میگوید: تو اموی و از ما اهل بیت هستی[۱۶] .
و از پیامبرصروایت است که فرمود: از پیشگامان عترت من اطاعت کنید آنها شما را از گمراهی باز میدارند و به راه درست راهنمایی میکنند، و شما را به حق فرا میخوانند، و کتاب و سنت مرا احیا مینمایند و بدعتها را از بین میبرند[۱۷] .
و اگر بخواهیم از مفهوم عترت سخن بگوییم سخن ما بسی طولانی خواهد شد، اما این خلاصه ای که ذکر شد بیانگر این مطالب است که اصطلاح عترت نزد ائمه اهل بیت در دوازده نفر منحصر نبوده است و همان طور که گفتهاند اهل خانه بهتر میدانند که در خانه چه هست!.
[۳] لسان العرب حرف لام ، ص ۲۹۰، القاموس الـمحیط باب اللام – فصل الهمزة، ص ۱۲۴۵. [۴] أدب الکاتب، ص ۲۸۰. [۵] التفسیر الاصفی فیض کاشانی۲/ ۹۲۷ الأمثل في تفسیر کتاب الله الـمنزل ناصر مکارم شیرازی ۱۲/ ۲۲۵. [۶] الحدائق الناضرة بحرانی ۳۲/ ص ۱۵۵. [۷] جامع الترمذی کتاب تفسیر القران ۵/ ۳۵۱ حدیث ۳۱۰۵ و کتاب المناقب مناقب اهل البیت ۵/ ۶۶۳ حدیث ۳۷۸۷. [۸] العمدة ص ۱۸، بحار الانوار ۳۵/ ۲۲۱ – ۴۵/ ۱۹۸، تفسیر البرهان ۳/ ۳۲۱، مناقب الإمام أمیرالمؤمنین از محمد بن سلیمان کوفی ۲/ ۱۵۲. [۹] بحار الأنوار ۲۵/ ۳۷۲۴۰، ۳۹/ ۴۰۲، الأمالی طوسی ص ۱۳۶. [۱۰] بحار الأنوار ۴۴/ ۳۸۳. [۱۱] بحار الأنوار ۴۶/ ۲۰۲، ۲۰۱، ۱۹۸ – اثبات الهداة ۱/ ۶۰۴، ۶۰۵ [۱۲] بحار الأنوار ۴۵/ ۱۰۳، ۱۰۱ – الأمالی، صدوق ۷۷، ۷۸، ۷۹. [۱۳] بحار الأنوار ۲۳/ ۱۱۵ – ۲۵/ ۲۳۷ – ۳۵/ ۲۱۱، ۲۹۹، کشف الغمة ۱/ ۴۴. [۱۴] بحار الأنوار ۲۸/ ۳۴۷ – ۳۲/ ۱۰۸ – ۴۱/ ۱۴۵، الخصال ص ۱۵۷. [۱۵] بحار الأنوار ۴۷/ ۳۴۵، ۳۴۹ – ۸۳/ ۱۵۵، الاختصاص: ص ۶۸/ ۱۹۵. [۱۶] بحار الأنوار ۴۶/ ۳۳۷، الاختصاص: ص ۸۵، البرهان ۲/ ۳۱۹. [۱۷] بحار الأنوار ۱۶/ ۳۷۵.