بررسی حدیث ثقلین

دوم: شیعه و ثقلین

دوم: شیعه و ثقلین

آیا شیعه اثنا عشری - هدانا الله وإیاهم - به حدیث ثقلین عمل کرده‌اند و به کتاب خدا و عترت پیامبرصتمسک جسته‌اند، یا اینکه به کتاب و عترت تمسک نجسته‌اند؟

پاسخ به این سوال:

الف: شیعه و قرآن:

بسیاری از علمای شیعه گفته‌اند که قرآن تحریف شده و ناقص است و ادعا کرده‌اند که این سخن عترت معصومین است (و حال آنکه عترت از چنین سخنی پاک و بری است، همان طور که اهل سنت معتقدند).

و برای هر انسان عاقل و هوشیاری پوشیده نیست که گناه و جرم طعنه زدن به قرآن (ثقل اکبر) از طعنه زدن به عترت (ثقل اصغر) بزرگتر است.

مسلمانی که فطرتش سالم باشد امکان ندارد که به این باور داشته باشد که قرآن تحریف شده است؛ چون او ایمان دارد که هیچ کسی از خداوند راستگوتر نیست، چنان که می‌فرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ سَنُدۡخِلُهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۖ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٗاۚ وَمَنۡ أَصۡدَقُ مِنَ ٱللَّهِ قِيلٗا ١٢٢[النساء: ۱۲۲] .

«آنان را که به خدا گرویدند و کارها به صلاح (خود و خلق) کردند بزودی آنها را به بهشتی در آوریم که زیر درختانش نهرها جاریست تا منزلگاه ابدی آنها باشد وعده ی خدا حق است و کیست که در گفتار راستگوتر از خداست».

و خداوند فرموده است: ﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ٩[الحجر: ۹] .

«البته ما قرآن را بر تو نازل کردیم و ما هم او را محققاً محفوظ خواهیم داشت».

و با وجود نص صریحی که بر این دلالت می‌نماید که قرآن از دست کسانی که آنرا اضافه یا کم نمایند یا تغییر دهند، محفوظ است - چون حفاظت با این سه چیز منافات دارد - می‌بینیم که بسیاری از علمای شیعه اثناعشری می‌گویند قرآن تحریف شده است،[۳۵] حتی بعضی از آنها گفته‌اند: در قرآن آیات سخیف و پوچ هست. العیاذ بالله.

شیعه می‌گویند که آنها اهل بیت را دوست دارند و از آنها دفاع می‌کنند، و اهل سنت دشمنان اهل بیت را دوست می‌دارند و از آنها دفاع می‌نمایند.

آیا کسی که اهل بیت را دوست می‌دارد و از آنها دفاع می‌کند، می‌گوید: اهل بیت به صراحت گفته‌اند که قرآن تحریف شده است؟

چنین سخنی طعنه به اهل بیت است و دفاع از آنها نیست. اما اهل سنت آنچه را که به اهل سنت نسبت داده شده انکار می‌کنند و این روایات را تکذیب می‌نمایند.

اگر بگوئی: بعضی هستند که این سخن را به اهل بیت نسبت نمی‌دهند؟

به شما می‌گویم: موضع شما در مورد کسانی که تحریف را به اهل بیت نسبت می‌دهند چیست آیا از آنها اظهار بیزاری می‌کنی؟! برای محبت و دوست داشتن اهل بیت با بیزاری جستن از کسانی که از روی ظلم و تجاوز و عقیده تحریف قرآن را به اهل بیت نسبت می‌دهند، بیزاری بجوی و هرگز چنین سخنی از دهان پاک اهل بیت بیرون نیامده است، عقیده اهل سنت در مورد اهل بیت همین است و اهل سنت جان و مال خود را برای دفاع از اهل بیت فدا می‌کنند.

پس حقیقت و واقعیت ثابت می‌کنند که چه کسی اهل بیتشرا دوست می‌دارد و به آنها اقتدا می‌کند.

و سوال مهم در اینجا این است که آیا علمای شیعه بدون سبب گفته‌اند قرآن تحریف شده است ؟ طبیعی است که بدون سبب نگفته‌اند.

اسبابی که به خاطر آن علمای شیعه اثنا عشری مدعی تحریف قرآن شده‌اند زیادند و مهم‌ترین آن عبارتند از:

۱- در قرآن به صراحت از امامت علیسسخن گفته نشده است، بنابراین علمای شیعه ادعا کرده‌اند که اسم علیساز قرآن انداخته شده است !![۳۶] .

۲- برای رهایی یافتن از تناقضی که اعوام شیعه با آن مواجه می‌شوند که در قرآن صحابه و همسران پیامبرصستایش شده‌اند، و در عقیده و باور آنها صحابه و همسران پیامبرصستایش شده‌اند و در عقیده و باور آنها صحابه و همسران پیامبر صمورد مذمت هستند از این رو برای رهایی از این تناقض علمای شیعه مدعی شده‌اند که قرآن تحریف شده است.

۳- ادعای تحریف قرآن در آمدی است برای این سخن که اسامی ائمه و فضایل آنها در قرآن موجود بوده است[۳۷] .

۴- اگر بگوئید که قرآن تحریف نشده است، آنها با این سخن اصحاب پیامبر صرا تزکیه و تأئید کرده‌اند، چون اگر آنها بر دین خود استوار نمی‌بودند چگونه قرآن را سالم و بدون نقص و تحریف به ما می‌رساندند؟!.

۵- وقتی به شیعه گفته می‌شود دلیل عصمت دوازده امام از قرآن کجاست؟!.

می گویند آیه تطهیر، به آنها گفته می‌شود: سیاق آیه در مورد همسران پیامبر است می‌گویند: به خاطر مصلحت‌های دنیوی جای آن را تغییر داده‌اند[۳۸] .

۶- با ادعای تحریف قرآن می‌خواهند عوام شیعه را از قرآن و استدلال به آن دور کنند، و واقعیت بر این امر گواه است.

۷- ادعای تحریف قرآن به علمای شیعه تقدس بزرگی می‌دهد و آنها هستند که حق و دلیل را می‌فهمند، و اقوال آنها حجت هستند نه قرآنی که بازیچه دست مردم تحریف گر بوده است.

پس چرا این قرآن صحیحی که شیعی می‌گویند وجود دارد را نمی‌بینیم؟

علمای شیعه به این پرسش پاسخ‌های متعددی داده‌اند: اول اینکه قرآن مخفی اگر آشکار شود در آن کسانی که در گذشته بوده‌اند مورد مذمت قرار گرفته و رسوا شده‌اند، پس باید پنهان شود[۳۹] .

و دوم اینکه تا مخالفان همچنان به نافرمانی امیر المومنین تا روز قیامت ادامه دهند و آنگاه مستحق خواری بزرگی خواهند شد[۴۰] .

پس قرآنی که امروزه موجود است چه فایده ای دارد، و آیا امکان دارد که مسلمانی به تحریف قرآن معتقد باشد و سپس منبعی برای شناخت احکام شرعی نداشته باشد؟

بله! تناقض موجود است و ادامه دارد، و این مشکلی دارد که بسیاری از معتقدان به تحریف قرآن گرفتار آن هستند، و نعمت الله جزائری - که یکی از علمای بزرگ شیعه است - راه برون رفتن از این بحران و مشکل ایجاد کرده است، او می‌گوید: «در احادیث روایت شده که آنها (ائمه) علیهم السلام شیعیان خود را به خواندن این قرآن موجود در نماز و غیره و عمل کردن به احکام آن دستور داده‌اند تا آنکه مولای ما صاحب الزمان ظهور می‌کند، و آنگاه این قرآن از دست مردم به آسمان می‌رود، و صاحب الزمان قرآنی را که امیر المومنین÷تالیف و جمع آوری نموده بیرون می‌آورد و آن قرآن خوانده می‌شود و به احکام آن عمل می‌شود»[۴۱] .

و با وجود همه این می‌بینیم که متأخرین علمای اثنا عشری کوشیده‌اند برای قائلین به تحریف قرآن عذری بتراشند، و گفته‌اند که آنها کافر نیستند، به این دلیل که آنها اجتهاد کرده و به خطا رفته‌اند ؛ چون گفته‌هایشان بر حسب دلایلی است که داشته‌اند.

می‌گوئیم: چگونه برای کسانی که به صراحت این سخنان را گفته‌اند ادعای اجتهاد می‌شود و برایشان عذر می‌تراشیم و می‌گوئیم اجتهاد کرد و به خطا رفته است، و نمی‌پذیریم که گوینده این سخن کافر می‌شود و یا حداقل این قول کفر است؟!.

آیا شایسته است که ناصبی‌هایی که به اهل بیت پاک پیامبر طعنه زده‌اند به دلیل اینکه برای آنها این ثابت نبوده که به این بزرگان نباید طعنه زده شود را معذور بدانیم؟!.

سوال: چگونه کسی را که به ثقل اکبر طعنه می‌زند معذور قرار می‌دهیم، و معذور قرار دادن کسی که به ثقل اصغر طعنه می‌زند را نمی‌پذیریم؟!.

آیا شایسته است که برای کمونیستی که وجود خدا را انکار می‌کند و دلیل می‌آورد و بحث می‌کند معذور بدانیم و بگوئیم او اجتهاد کرده و کافر نمی‌شود؛ چون اجتهادش به او می‌گوید که خدا وجود ندارد؟!.

به راستی که این بازی کردن با دین و از بین بردن شریعت و دین تحت تابلوها و شعارهای گوناگون است!.

همانطور که اجتهاد در مورد یگانگی خداوند جایز نیست، همین طور اجتهاد در مورد سلامت و مصونیت قرآن از تحریف جایز نیست، چون این دو چیز ز امور ضروری دین هستند.

و اینجا ما سوالی از شیعه داریم: علمای اثناعشری که اجتهاد کرده‌اند و به خطا رفته‌اند و گفته‌اند قرآن تحریف شده است - چنان که متأخرین شیعه ادعا می‌کنند - وقتی دو حدیث برایشان متعارض قرار گرفته، چه کار می‌کرده‌اند؟

آیا این دو حدیث را به قرآنی که از دیدگاه آنها تحریف شده و در آن آیات سخیف و پوچی هست، عرضه می‌کرده‌اند؟!.

یا قرآنی دیگر که تحریف نشده داشته‌اند و به آن عرضه کرده‌اند؟!.

یا اینکه حدیث جعفر صادقسرا نمی‌دانسته‌اند که می‌گوید: «بر هر حقی حقیقتی هست، آنچه با کتاب خدا موافق بود آن را بگیرید و آنچه با آن مخالف بود آن را ترک کنید»؟![۴۲] .

انتظار ما از همه علمای شیعه اثناعشری این است که در مورد قائلین به تحریف قرآن همان شیوه‌ای را در پیش بگیرند که در مورد مرجع شیعه آیت الله العظمی محمد حسین فضل الله در اجتهاداتش در پیش گرفتند، که با او مناقشه شد و او را گمراه قرار دادند و خواستار سلب مرجعیت او و عدم اعتماد به او شدند؛ چون به صراحت اعلام کرد که علیسشجاع‌تر و پرهیزگارتر از این است که اجازه دهد به همسرش اهانت شود و از آن دفاع نکند[۴۳] ، به خاطر این سخنان آیت الله محمد حسین فضل الله را به انحراف در عقیده متهم کردند[۴۴] .

با اینکه آیت الله محمد حسین فضل الله بعد از بررسی زیاد و طولانی و با دلیل به چنین باوری رسیده است، و فقط از روی انکار چنین نکرده است، و همچنین با استاد عراقی احمد کاتب که در کتابش «تطور الفکر السیاسی الشیعی من الشوری إلی ولایة الفقیه» منکر نظریه امامت شده، چنین رفتاری کردند و او را به ناصبی بودن و کفر متهم کردند[۴۵] ، با اینکه همه می‌دانیم که ادعای تحریف قرآن به مراتب از آنچه محمد حسین فضل الله و احمد الکاتب با مذهب شیعه مخالفت کرده‌اند گناه بزرگتری است، چون نص صریح آمده که قرآن محفوظ است و آنچه محمد حسین فضل الله و احمد الکاتب با آن مخالفت نموده‌اند اینطور نیستند.

ب – آیا اثناعشریه سند معتبری برای حدیث ثقلین دارند؟

آیا شیعه اثناعشری می‌توانند حدیث ثقلین را با سند متصلی که رجال و راویان آن شیعه امامی اثناعشری عادل ضابط باشند؟! چنان که حدیث صحیح را تعریف می‌کنند. یکی از علمای شیعه به بررسی عموم روایات از نظر صحت و ضعف پرداخته اما از سوی هم کیشان خود در معرض هجوم سختی قرار گرفته است، چنان که برای علامه حلی اتفاق افتاد که او از اولین کسانی به شمار می‌آید که اسانید روایات شیعه را مورد بررسی قرار داد و یکی از نتیجه‌های این بررسی این بود که او دو سوم روایات کتاب‌های اساسی شیعه مانند کافی را از اعتبار ساقط کرد، تعداد روایات کافی ۱۶۱۹۹ روایت است و بر اساس معیارهای شیعه جز ۵۰۷۲ روایت باقی نمی‌ماند[۴۶] .

حلی به خاطر این کارش به شدت از سوی هم کیشان خود مورد حمله قرار گرفت، تا جایی که درباره ی او گفتند: «دین دوبار منهدم گردید: یکی روز سقیفه و دوم روزی که علامه به دنیا آمد»![۴۷] .

بلکه علم (مصطلح الحدیث) نزد شیعیان جدید و تازه است، و آن را از اهل سنت گرفته‌اند، و این علم را نداشته‌اند چنان که حر عاملی ـ که یکی از علمای بزرگ شیعه به شمار می‌آیدـ می‌گوید: «و اصطلاح جدید موافق با اعتقاد و اصطلاح عامه است[۴۸] ، بلکه از کتاب‌های آنها گرفته شده چنان که با بررسی مشخص می‌شود[۴۹] ».

و حر عاملی می‌گوید: فایده از وضع این علم - علم اسناد - دفع اعتراض و طعنه زدن عامه است، که می‌گویند احادیثشان به صورت عن فلان عن فلان روایت نشده، و بلکه از اصول گذشتگان روایت و نقل شده است[۵۰] .

و از آنچه گذشت برای ما روشن می‌شود که علم (الـمصطلح الحدیث) نزد شیعه اثناعشری چیز تازه ایست که ریشه و سابقه نداشته است، بیشتر هدف از آن حمایت مذهب از انتقاد مخالفان و دفاع از مذهب است تا رسیدن به صحت حدیث.

و بنابر امور گذشته شیعه به دو گروه تقسیم شدند: اخباریه و اصولیه.

اخباریه کسانیند که از ادله شرعی فقط کتاب و سنت برای آنها معتبر است، پس همه آنچه از ائمه نقل شده نزد آنها حجت است ؛ چون از معصومین نقل شده است و وقتی حدیث در اصولشان ذکر شده باشد به جایگاه آن نگاه نمی‌کنند[۵۱] .

و اصولیه کسانی هستند که در استنباط احکام شرعی از ادله چهارگانه: قرآن و سنت و اجماع و دلیل عقل استفاده می‌کنند[۵۲] .

راویان اهل سنت قرآن وسنت را نقل کرده‌اند. شیعه اثنی عشری - هدانا الله وإیاهم - احادیث اهل سنت را اصلاً نمی‌پذیرند و به آن باور ندارند و ادعا می‌کنند که راویان از مخالفین هستند که از ائمه اهل بیت پیروی نمی‌کنند بلکه از دشمنانشان اطاعت می‌نمایند.

می گویم: چگونه شیعه روایات نقل قرآن را از راویان اهل سنت قبول می‌کنند و حال آن که آنها از مخالفین هستند، و از طرفی باقی روایات اهل سنت را نمی‌پذیرند؟!.

و همه کسانی که به این باور معتقدند باید یا همه احادیث ثابت اهل سنت را باور کند همان طور که اهل سنت به آن باور دارند، و یا بر عقیده خود باقی بماند و همه احادیث ثابت اهل سنت را رد کند، اما به شرطی که اسانید نقل قرآن را نیز رد کند.

و در این صورت نیز باید به تحریف قرآن اقرار نماید همان طور که در کتاب‌های معتبر شیعه نوشته شده است، خواه از حیث روایاتی که در این مورد آمده و یا اعترافات علمایشان، که می‌گویند قرآن کامل نزد امام دوازدهم مهدی است، پس اینها دو گزینه هستند و گزینه سومی ندارند، یا احادیث نقل قرآن وسنت را با هم بپذیرند و یا هر دو را رد کنند؟!.

[۳۵] اصول کافی ص ۲۸۶ باب أنه لم یجمع القرآن کله إلا الأئمة علیهم السلام ، وأنهم یعلمون علم کله، مقدمه تفسیر قمی ۱/ ۳۶ – ۳۷. الأنوار النعمانیة ۲/ ۳۵۷ – ۳۵۸، مرآة العقول ۱۲/ ۵۲۵، فصل الخطاب في إثبات تحریف کتاب رب الأرباب ص ۲۹، أوائل المقالات ص ۸۰ ش ۵۹، آراء حول القرآن. ص ۸۸ – ۹۹ و غیره و به اضافه متاخرین شیعه. [۳۶] ن ک تفسیر الصافی فیض کاشانی ۱/ ۴۹. [۳۷] الأنوار النعمانیة الجزائری ۱/ ۹۷. [۳۸] بحار الأنوار ۳۵/ ۲۳۴. [۳۹] الأنوار النعمانیة ۲/ ۳۶۰. [۴۰] منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة حبیب الله خوئی ۲/ ۲۲۰. [۴۱] الأنوار النعمانیة ۲/ ۳۶۰. [۴۲] أصول کافی ۱/ ۶۹. [۴۳] الحوزة العلمیة تدین الانحراف ۲۷ – ۲۸. [۴۴] ن ک حوار مع فضل الله حول الزهرا هاشم هاشمی ص ۳۰/ ۳۳. [۴۵] ن ک الشهاب الثاقب للمحتج بکتاب الله في الرد علی الناصب أحمد الکاتب. عالم سبیط نبلی. [۴۶] لولوءه البحرین، ص ۳۹۴، کلیات في علم الرجال ص ۳۵۷. [۴۷] أعیان الشیعة ۵/ ۴۰۱، مقیاس الهدایه ۱/ ۱۳۷. الحدائق الناضرة ۱/ ۱۷۰. [۴۸] منظور از عامه اهل سنت است. [۴۹] وسائل الشیعة ۲۰/ ۱۰۰. [۵۰] وسائل الشیعة ۲۰/ ۱۰۰. [۵۱] أعیان الشیعة ۱/ ۹۳، الوافی کاشانی ۱/ ۱۱، تنقیح الـمقال ۱/ ۱۸۳ رسائل في درایة الحدیث بابلی ۲/ ۲۲۳. [۵۲] أعیان الشیعة ۱۷/ ۴۵۳، مع علما نجف الاشرف ص ۱۰.