استدلال شیعه به حدیث ثقلین
شیعه اثنا عشری به حدیثی استدلال کردهاند که بسیاری از علمای اهل سنت آن را ضعیف قرار دادهاند، و آن حدیث این است: «درمیان شما چیزی را باقی گذاشته ام که اگر به آن تمسک جوئید گمراه نخواهید شد: کتاب خدا وعترت من و اهل بیتم»[۱۸] .
و ادعا میکنند که در این حدیث به تمسک به عترت پیامبرصامر شده و آنها دوازده نفر هستند، و این حدیث دلیلی است بر اینکه بعد از رسول خداصاین دوازده نفر خلیفه و پیروی از آنها واجب است، و اطاعت از غیر از اینها جایز نیست، بلکه روایاتی که از دوازده امام نقل میکنند به صراحت میگوید که منکر امامت دوازده امام، کافر است: و این دیدگاه متقدمین علمای شیعه است، اما متاخرین میگویند که منکر امامت کافر نمیشود مگر آنکه بعد از ثبوت دلیل شرعی و قطعی از روی عناد قصداً منکر آن شود، اما اگر امامت از روی دلیل برای او ثابت نشده باشد کافر نمیشود، چون بر حسب اجتهاد خودش امامت را انکار کرده است[۱۹] .
و این قول با آنچه دو عالم بزرگ شیعه مفید و مجلسی نوشتهاند مخالف است آنها میگویند: «امامیه بر این اتفاق کردهاند که هر کسی امامت یکی از ائمه را انکار نماید کافر و گمراه است و مستحق جاودانه ماندن در دوزخ است»[۲۰] .
برادر حق جو سخن مفید و مجلسی را مورد ملاحظه قرار بده که میگویند اگر کسی امامت یکی از ائمه را انکار کند کافر و گمراه است و مستحق جاودانه ماندن در دوزخ است، و نگفتهاند که باید انکار از روی عناد جحد باشد، و کلمه «جحد» که در عبارت این دو آمده منظورش انکار فرضی از فرضهای طاعت است.
اما اگر کسی در کلام امیر المومنین علی بن ابی طالبستامل کند میبیند که کلام ایشان با سخن مفید و مجلسی مخالف است و بلکه با قول همه دوازده امام مخالف است، در کتاب نهج البلاغه اثر شریف رضی در خطبه علیساقرار میکند که خلافت میتواند در دست او یا کسی دیگر باشد، و از او ثابت است که وقتی بعد از کشته شدن عثمانساو را فرا خواندند که با وی بیعت نمایند گفت: «مرا رها کنید کسی دیگر غیر از من را بجوئید»[۲۱] .
منظور این است که در حدیثی که با کلمۀ «و عترتی اهل البیت» آمده از نظر صحت و ثبوت آن از پیامبر صبحث است، و آنچه در صحیح مسلم ثابت است این است که زید بن ارقمسراوی آن است در آن آمده که به تمسک به کتاب خدا امر شد و در مورد اهل بیت توصیه نمود، و پیامبرصبه تمسک به کتاب خدا تشویق نمود سپس فرمود: و اهل بیت من، خدا را در مورد اهل بیتم مد نظر داشته باشید، پس آنچه به تمسک به آن امر شده کتاب خداوند است، و در مورد اهل بیت پیامبرصفرمان داد که مورد توجه قرار بگیرند و حقوقی که خداوند به آنها داده به آنان داده شود.
و اینک عبارت حدیث، از زید بن ارقمسروایت است که پیامبرصفرمود: اما بعد، هان! ای مردم من بشری هستم، نزدیک است که فرستاده ی پروردگارم بیاید و من اجابت کنم، و من در میان شما دو چیز گران بها میگذارم اولین آن کتاب خداوند است که سرشار از هدایت و نور میباشد پس کتاب خدا را بگیرید و به آن تمسک جوئید، و آنگاه به تمسک به کتاب خدا ترغیب و تشویق نمود، سپس گفت: و اهل بیت من، شما را در مورد اهل بیتم تذکر میدهم که الله را مد نظر داشته باشید، در مورد اهل بیتم به شما متذکر میشوم که خدا را به یاد داشته باشید.
حصین به او گفت: ای زید اهل بیت او چه کسانی هستند؟ آیا زنانش از اهل بیتش نیستند؟ گفت: زنانش از اهل بیتش میباشند، ولی اهل بیت کسانیند که بعد از او از زکات محرومند، گفت: آنها چه کسانیند؟ گفت: آنها آل علی و آل عقیل و آل جعفر و آل عباس هستند، گفت: زکات برای همه ی اینها حرام است است؟ گفت: بله[۲۲] .
[۱۸] ترمذی کتاب المناقب ۳۷۸۶ که یکی از راویان آن انماطی است که منکر الحدیث میباشد (الـمعجم الکبیر طبرانی ۳/ ۸) و تعداد اندکی از علما این حدیث را با عبارت «و عترتی أهل البیت» صحیح تر قرار دادهاند مانند علامه آلبانی که در این کتاب مفهومی که ایشان از حدیث برگرفته اند را توضیح خواهد داد. [۱۹] و این تناقض متاخرین است و متقدمین و متاخرین بر کافر بودن صحابه اتفاق دارند، با اینکه صحابه اهل اجتهاد بودهاند، و آیا شیعه دلیلی بر ثبوت د لیل شرعی قطعی دارند که صحابه را کافر قرار دهند. [۲۰] اوائل الـمقالات مفید: ص ۴۴۰ و بحار الأنوار مجلسی ۸/ ۳۶۶. [۲۱] نهج البلاغه خطبه ش ۹۲. [۲۲] مسلم ۴/ ۱۸۷۳ و همچنین نگا بحار الأنوار مجلسی ۲۳/ ۱۱۴/ ۱۱۵.