کارنامه امام زمان

اما در جواب می‌گوییم

اما در جواب می‌گوییم

که خود آیه به ما می‌گوید که آیه در باره قیامت است، به این جمله در آیه توجه کنید:

﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءُو قَالَ أَكَذَّبۡتُم بِ‍َٔايَٰتِي وَلَمۡ تُحِيطُواْ بِهَا عِلۡمًا.

«تا زمانی که (به پای حساب) می‌آیند، (به آنان) می‌گوید: آیا آیات مرا تکذیب کردید و در صدد تحقیق برنیامدید؟!»

الله دارد خودش از آن‌ها حساب می‌گیرد و می‌فرماید:﴿أَكَذَّبۡتُم بِ‍َٔايَٰتِي«آیا آیات مرا تکذیب کردید؟»

(آیات مرا) به کی بر می‌گردد؟! به الله!

پس یا باید شیعه بگوید که الله هم به دنیا رجعت می‌کند یا باید قبول کند که آیه درباره قیامت است نه درباره این عقیدۀ مسخره (باز گشت مرده به دنیا).

جواب دوم ما این است که در قیامت حشر و حساب و کتاب مردم یکسان نیست، گروهی محاکمه‌شان برجسته‌تر است. یعنی محاکه خمینی و حسابی که او باید پس بدهد با محاکمه آن زن بیسواد در دوردست ابرقو یکسان نیست، لذا چون اولی برجسته‌تر است. لذا الله می‌فرماید:

﴿وَيَوۡمَ نَحۡشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٖ فَوۡجٗا مِّمَّن يُكَذِّبُ بِ‍َٔايَٰتِنَا فَهُمۡ يُوزَعُونَ ٨٣[النمل: ۸۳].

«به خاطر آور، روزی را که ما از هر امتی، گروهی را از کسانی که آیات ما را تکذیب می‌کردند محشور می‌کنیم؛ و آنها را نگه می‌داریم تا به یکدیگر ملحق شود».

و حشر این دسته از مجرمان را برجسته‌تر می‌کند نسبت به حشر عموم انسان‌ها.

دقت کنید در آیه، مجرمان بازخواست و پرسیده می‌شوند.

در دنیا که به گفته علیس: عمل بلا حساب است و در آخرت حساب بدون عمل است! پس حساب در دنیا نیست.

بعد آیه از حشر مجرمان، سخن می‌گوید و از زنده شدن مومنان سخنی نمی‌گوید! در حالیکه در عقیده شیعه مومنان هم زنده می‌شوند. پس این آیه هیچ ربطی به اون‌ها ندارد.

این آویزان شدن شیعه به استدلال‌های سست و بی‌پایه و دست‌آویز کردن آیات قرآن برای اثبات دروغ، خود بهترین دلیل بر باطل بودن این مذهب است!

آیه دومی که شیعه به آن چنگ می‌زند این آیه است:

﴿قَالُواْ رَبَّنَآ أَمَتَّنَا ٱثۡنَتَيۡنِ وَأَحۡيَيۡتَنَا ٱثۡنَتَيۡنِ فَٱعۡتَرَفۡنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلۡ إِلَىٰ خُرُوجٖ مِّن سَبِيلٖ ١١[غافر: ۱۱].

«آن‌ها می‌گویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده کردی؛ اکنون به گناهان خود معترفیم؛ آیا راهی برای خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد؟»

شیعه می‌گوید: آیه صراحت دارد به اینکه آدمیان دوبار می‌میرند یکبار همین مرگ عادی، یک بار هم بعد از رجعت به دنیا در عهد امام زمان، و سپس بعد از این رجعت، برای بار دوم می‌میرند. پس این می‌شود دو تا، و این یعنی تایید عقیده شیعه در باره رجعت.

شیعه مثال می‌زند و می‌گوید: علی بعد از ۳۰ سال امامت برای بار اول مرد.

و بعد از ظهور امام زمان میاید و ۴۴۰۰۰ سال سلطنت می‌کند، و بعد این برای بار دوم می‌میرد.

معنی آیه همین است، اگر این نیست پس چرا الله می‌گوید: ﴿أَمَتَّنَا ٱثۡنَتَيۡنِ وَأَحۡيَيۡتَنَا ٱثۡنَتَيۡنِ؟ دو مرگ و دو زندگی.

و در شرح این آیه، شیعه می‌گوید: «خـداونـد از سـتـمـکاران گزارش مى‌دهد که در روز قیامت گویند: خداوندا، دو بار ما را می‌راندى و دو بار ما را زنده گردانیدى﴿أَمَتَّنَا ٱثۡنَتَيۡنِ وَأَحۡيَيۡتَنَا ٱثۡنَتَيۡنِ. گروه ستمکاران از دو مرگ و دو زندگى سخن مى‌گویند: آن‌ها در این جهان بوده، مى‌میرند و در رجعت زنده شده سپس مى‌میرند، و براى روز رستاخیز زنده مى‌گردند... پس دو بار میرانده شده و دو بار زنده گردیده‌اند.

ولى سنی‌ها در تفسیر آیه دچار اشکال گردیده‌اند، زیرا مرگ نخست را پیش از زندگى این جهان گفته‌اند، در صورتى که نبود پیش از بود را میراندن نمى‌گویند».

در جواب عرض می‌کنم:

اما اگر ما این تفسیر شیعه‌ها را قبول کنیم باز اشکال حل نمی‌شود چون آیه از دو زندگی سخن می‌گوید، با ایمان به رجعت می‌شود سه زندگی.

مثال علیس را ببینید:

زندگی اول: وقتی در مکه متولد شدند.

زندگی دوم: وقتی امام زمان بیاید.

زندگی سوم: وقتی قیامت برپا شود.

پس این شد سه بار، و آیه می‌گوید: دوبار، پس برای درست آمدن آیه باید رجعت را حذف کنیم.

پس خود آیه دلیل است بر باطل بودن رجعت.

اما ما درمان بی‌حیایی نمی‌دانیم که چیست!! بدون شرم و خجالت آیه را هر طور بخواهند معنی می‌کنند!!

همیشه گفته‌ام: عقیدۀ شیعه چون لحافی کوتاهست که بخواهی سر را بپوشانی پایت نمایان می‌شود، پا را بپوشانی سر و گردن هویدا میشود!

پس تفسیر آیه هر چی باشد یقیناً این نیست که شیعه می‌گوید و ربطی به رجعت ندارد چون لازمه رجعت سه بار زنده شدن است، و آیه از دو زندگی سخن می‌گوید نه سه.

شیعه علاوه بر این دو آیه، شواهدى دیگری را بر امکان رجعت، از قرآن ارائه مى‌کند و به داستان گروهى که از دیار خود بیرون شـدند تا به گمان خود، خود را از خطر مرگ (طاعون) رهایى دهند، اما فرمان مرگ آنان رسید، و سپس زنده گردیدند اشاره مى‌کند. [البقره: ۲۴۳] و نـیـز به داستان مردن و زنده شدن عزیر اشارت دارد، که در آیه ۲۵٩ همان سوره آمده است، و هـمـچـنـین به زنده شدن قوم موسى÷ پس از آنکه صاعقه آنان رافراگرفت [البقره: ۵۶] و اصـحـاب کـهـف کـه زنده شدند و سپس به جایگاه خود بازگشتند [الکهف: ۱۸ تا ۲۵] اشاره مى‌کند.

پس از آن اضافه مى‌کند: رجعت در امم سالفه نیز واقع گردیده و در این امت نیز واقع مى‌گردد، چـنـانکه از پیغمبر اکرمصروایت شده: هرآنچه در امتهاى گذشته انجام گرفته، در این امت نیز انجام مى‌گیرد.

در جواب می‌گویم:

این‌ها استدلال‌های پوچ و بیهوده‌اند و این حرفها آدم را بیاد آن دختر آرژانتینی میاندازد که حامله‌شدن خود را به حامله‌شدن حضرت مریم تشبیه کرده بود.

حیا که نباشد کار به اونجا هم می‌رسد.

اینگونه قیاس‌های چندش‌آور را شیعه‌ها رها نمی‌کنند.

اصحاب کهف تعداد شان از انگشتان دو دست کمتر بود مدت رجعت‌شان یک روز بود با این وجود سوره‌ای بنام اون‌ها در قرآن داریم.

بنام مریم÷هم سوره داریم حتی آه و ناله مریم را در وقت زایمان قرآن ثبت کرده زیرا واقعۀ مهم بوده.

آن زن آرژانتینی به چه حقی خود را با حضرت مریم مقایسه می‌کند و مادر مهدی (طبق روایات شیعیان) به چه برهانی خود را با مریم مقایسه می‌کند و می‌گوید: بچه من در روز تولد حرف زد و آن رجعت‌کننده‌گان زمان مهدی به چه حقی خود را با اصحاب کهف مقایسه می‌کنند؟؟!!

گفتیم عقیده به رجعت خاص شیعیان است، و مسلمانان دیگر از آن منکرند البته بودایی‌ها و بت‌پرستان به تناسخ عقیده دارند. تناسخ یعنی اینکه انسان بدکار بعد از مرگ خر یا سگ شود و امثال این .

داستان زیر را از کتب شیعه برایتان نقل می‌کنم تا بدانید که منظور شیعه‌ها از رجعت همان عقیدۀ بودای‌ها به تناسخ است اما رویشان نشده آشکارا بگویند!.

این هم داستان:

«در فـهرست نجاشى حکایتى از مومن الطاق آورده، که یکى از مخالفین به وى گفت: آیا به رجعت عـقـیـده مـنـدى؟ گفت: آرى.

بدو گفت: پانصد دینار به من وام ده و دربازگشت، آن را بستان.

مـومـن الـطـاق گفت: ضامنى بیاور تا ضمانت کند تو در آن حال به صورت یک انسان بازگشت کنى، تا بتوانم وام خود را از تو بستانم. شاید به صورت بوزینه بازگشت کنى».