رفتار پیامبر جبا یارانش
انس خادم رسول الله جمیگوید: ده سال برای پیامبرخدا جخدمت کردم هرگز نگفتند: آه از دست تو و هرگز به خاطر کاری که کرده بودم، نگفتند: چرا چنین کردهای؟ و هیچ وقت درباره کاری که انجام ندادم از من سوال نکرد که چرا انجام ندادهای؟ و در پرداخت مزد هیچگاه ستمی روا نمیداشت.
حضرت عایشهلمیگوید: پیامبرخدا جهیچگاه با زیر دستان خویش به تندی رفتار نمیکردند و هیچ وقت زنان و خدمتکاران خودشان را تنبیه نکردند.
ابوهریرهسنقل میکند که: بارسول خدا جبه بازار رفتیم تا شلواری بخرد، فروشنده خواست دستان پیامبر را ببوسد ولی پیامبر دستش را عقب کشید و او را از کارش منع کرد و فرمود: (این کار را عجمها در مقابل پادشاهانشان انجام میدهند، من پادشاه نیستم، من مردی از میان شما هستم) شلوار را برداشت. من خواستم آن را برای پیامبر بردارم ولی اجازه نداد و فرمود: برای حمل هر چیزی صاحبش سزاوارتراست.
پیامبرخدا جیک بار با گروهی در سفری بودند؛ وقت غذا فرا رسید، خواستند تا گوسفندی برای خوراکشان آماده کنند، یکی از آنان گفت: سربریدنش با من! دیگری گفت من هم پوستش را میکنم. سوّمی هم گفت: پختنش هم با من. پیامبر جنیز فرمودند: من هم هیزم جمع میکنم، گفتند ای رسول خدا، ما کار تو را هم انجام میدهیم. فرمود: میدانم شما کار من را هم انجام میدهید ولی من دوست ندارم خودم را از شما جدا کنم؛ زیرا خداوند دوست ندارد هیچکدام از بندگان او خود را از همراهانش جدا کند.
یکی از عادات حضرت محمد جاین بود که عذر خطاکار را میپذیرفت و هیچکس را با نام و لقبی که بدش میآمد صدا نمیزد. اگر از کسی ناشایستی میدید یا میشنید بدون اینکه نام او را بیاورد میفرمود: حال کسانی که چنین کنند چگونه است؟
و همچنین پیامبر خدا جدوست نداشت کسی به خاطر او از جایش برخیزد، هرجا که خالی بود مینشست، به بازار میرفت و مردم را به امانتداری سفارش مینمود و آنان را از فریب و خیانت در معامله بازمیداشت.
یکی دیگر از عاداتش این بود با هرکس که در مجلس ایشان حضور مییافت چنان شاد و خندهرو بود که تصور میکرد محبوبترین فرد پیش پیامبر است. در امور سیاسی و جنگ و امور دنیا با صاحبنظران مشورت میکرد و به نظراتشان گوش میداد، اگرچه با آن مخالف هم بود.