عدالت و قاطعیت پیامبر جدر اجرای حق
پیامبر جدر برابر حق، دوست و خویشاوند نمیشناخت، و همه پیش او یکسان بودند و همه در برابر خدا و شریعت مسئول اعمال خود بودند. زنی از قبیله بنی مخزوم که قومی صاحب نسب بودند مرتکب دزدی شد، خبر به پیامبر جرسید و آن زن اعتراف کرد؛ نزدیکانش ترسیدند از اینکه پیامبر جاو را مجازات کند و رسوا شوند. پیش اسامه پسر زید رفتند - مشهور بود که پیامبر جاسامهسو پدرش را بسیار دوست دارد - به او گفتند نزد پیامبر برای آن زن شفاعت کند. اسامه در این مورد با پیامبر صحبت کرد، پیامبر سخت ناراحت شد و فرمود: آیا برای اجرانشدن حدی از حدود خداوند شفاعت میکنی؟ سپس مردم را جمع کرد و برای آنها خطبهای ایراد نمود و فرمود: ای مردم، پیش از شما کسانی هلاک شدند به سبب اینکه اگر فرد مشهور و بزرگی از آنان دزدی میکرد او را رها میکردند و اگر ناتوان و ضعیفی مرتکب دزدی میشد؛ او را مجازات میکردند. قسم به خدا اگر دخترم (فاطمه) دزدی کرده بود دستش را قطع میکردم.