خاطراتم در بریتانیا

یادداشت مترجم

یادداشت مترجم

الحمدلله ربّ العالـمين قيوم السموات والأرضين مدبر الخلائق أجمعين وأشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له الـملك الحق الـمبين وأشهد أن محمدًا عبده ورسوله الصادق الأمين صلى الله عليه وسلم وعلى آله وأصحابه أجمعين.

در جهان معاصر، دشمنان اسلام کوشیده‌اند تا در راستای جنگ تمدن‌ها، غرب را مظهر و جلوه‌گاه آزادی انسان و سرزمین رؤیاهای بشری نشان دهند. آنان، در این میان نیازمند هیاهوی تبلیغاتی توانمندی بودند که از یک‌سو حوزه‌ی نفوذ فکری خود را گسترش دهند و از دیگرسو با خرده‌گیری بر آموزه‌های اسلامی، به ترسیم و ارائه‌ی سیمایی از اسلام و مسلمانان بپردازند که گویی دنیای مسلمانان، دنیایی تاریک و آکنده از اسارت و بردگی انسان‌ها و بویژه زنان می‌باشد. هرچند برای ما مهم نیست که غربی‌ها، درباره‌ی ما چه فکر می‌کنند، اما باید به این پرسش پاسخ داد که رجال دینی ما، در برابر شبیخون فرهنگی غرب چه کرده و چه باید بکنند؟ ما، وظیفه داریم جدا از بکارگیری توان دفاعی ارزش‌های اسلامی، با موضعی دعوتی و تهاجمی، معادلات کنونی را به نفع اسلام تغییر دهیم و با ارائه‌ی سیمایی درست و راستین از اسلام، انسان گرفتار در باتلاق مادی‌گرایی را به آیین و سرشت راستین رهنمون گردیم. بدون تردید ما مسلمانان، از قابلیت‌های فکری و عقیدتی توانمندی هم‌چون کتاب و سنت برخورداریم که جستجوی راهکارهای فکری وایسم‌های دیگر، چیزی جز حماقت و بی‌انصافی نخواهد بود. چراکه تمام تلاش‌های فکری بشر، امتحان خود را پس داده و با وجود پیدایش و گسترش علوم و حوزه‌های فکری در‌باره‌ی انسان از قبیل روان‌شناسی و جامعه‌شناسی، نه تنها هیچ گرهی از مشکلات انسان باز نشده، بلکه روز به روز بر تیره‌روزی بشر افزوده گشته است. به عبارت دیگر اینک باید با بهره‌گیری از آموزه‌های ناب کتاب خدا و سنت پیامبر اکرمصو الگوگزینی از سلف صالح، به خود و دیگران بقبولانیم که بازگشت دوباره‌ی مجد و عزت اسلام و مسلمانان، در اصول و ارزش‌هایی خلاصه می‌شود که گذشتگان نیک ما، زندگی خود را بر اساس آن‌ بنا نهادند. عزت ما، در پیروی کورکورانه از غرب و تکرار دروغ‌های فریبنده‌ی غربیان نیست؛ آن هم در زمانی که چنگال قدرتمندان غربی، به خون مسلمانان آغشته گشته است. ما، نه گذشته‌ی پرافتخار خود را از یاد برده‌ایم و نه روزگار پرننگ غرب را فراموش کرده‌ایم که دین ما، به ما درس اخلاق و نظافت و انسانیت می‌داد و غربی‌ها، به نام دین و از زبان رجال کلیسا، پاکیزگی و رفتن به حمام را گناه و مخالف با رهبانیت می‌دانستند! حماقت و جهالت است که در شرایطی از تمدن مادی غرب دفاع کنیم که دستان پلید آنان، به خون پاک کودکان افغانی، عراقی و فلسطینی آغشته گشته است! اینک که از چنگال مجسمه‌ی آزادی، خون زنان و کودکان مسلمان می‌چکد و اکنون که شهروندان جوامع غربی با پوچی روحی و انواع مخدرات و روان‌گرد‌ها، دست و پنجه نرم می‌کنند، طوطی‌های مسلمان‌نما را چه می‌توان نامید؟ منظورم، همان خودباختگانی است که به نام علم و پیشرفت، از پذیرش بی‌چون و چرای افکار وارداتی غرب سخن می‌گویند. شکی نیست که حکمت، گم‌شده‌ی مؤمن می‌باشد و او، از همه به آن سزاوارتر است؛ اما:

علم و فن را ای جوان شوخ و شنگ
مغز سر می‌بایـد نه ملبوس فرنگ

ابواحمد، ابراهیم کیانی درمیان

زاهدان-۱٩/۳/۱۳۸۵ﻫ.ش