وحدت کلمه بر اساس کلمه توحید

انحراف از دین

انحراف از دین

هر کس از شیوه و برنامه‌اسلام منحرف شود و به آنچه بر محمدصنازل شده کفر بورزد به پایین‌ترین سطح نابودی و گمراهی سقوط می‌کند و او خودش را در زمرۀ حیوانات قرار داده بلکه از حیوانات هم گمراه‌تر است.

کافران قریش توحید را از بعضی از دعوتگران به تقریب ادیان و گفتگوی تمدن‌ها که در عصر ما سنگ اسلام به سینه می‌زنند، بهتر فهمیده بودند. وقتی محمدصبه آن‌ها گفت: «بگویید: لا اله الا الله رستگار می‌شوید». آن‌ها آن گونه که خداوند از آنان حکایت می‌کند در پاسخ پیامبر چنین گفتند: ﴿أَجَعَلَ ٱلۡأٓلِهَةَ إِلَٰهٗا وَٰحِدًاۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَيۡءٌ عُجَابٞ ٥[ص: ۵].

«آیا [همه‏] معبودان را یک معبود قرار داده است؟ واقعاً این (حرفی که می‌زند) چیز شگفتی است».

کافران قریش دانستند که کلمه توحید هر معبودی غیر از الله را نفی می‌کند و نمی‌پذیرد. بلکه برخی از ملحدان زمان ما توحید را از این‌هایی که به اسلام منتسب هستند و ندای تقرب ادیان را سر می‌دهند بهتر فهمیده‌اند. پوتین رئیس جمهور روسیه وقتی در کشورش از آزادی مذهبی سخن می‌گفت، گفت: «ما به آموزش و نشر کتاب‌های دینی همۀ ادیان و مذاهب اجازه می‌دهیم به جز توحید، که اجازه نشر و آموزش آن را نمی‌دهیم، چون توحید غیر از خودش دیگر اندیشه‌ها و مذاهب را ملغی اعلام می‌کند و مشارکت را نمی‌پذیرد».

پدیدۀ گفتگوی تمدن‌ها یا تقارب ادیان در دهۀ نود به صورت واکنشی به طرح «برخورد تمدن‌ها» که صاموئیل هانتنگتون ارائه داد پدید آمد. نخست گروهی از نویسندگان غربی سخن از گفتگوی تمدن‌ها زدند، و به دنبال آن برخی از فرزندان مسلمین که بوق‌های تبلیغاتی غربی‌ها بودند اندیشۀ گفتگوی تمدن‌ها، و تقریب بین تمدن‌ها، و برابری ادیان را مطرح کردند، و گفتند: که اهل کتاب همچون مسلمین به آفرینندۀ جهان ایمان دارند و کافر نیستند. و به دنبال این اندیشه و طرح، سمینارها و کنفرانس‌هایی برای پردازش به این قضیه برگزار گردید. و آن‌ها گاهی اسلام را ستایش و آن را به تروریسم توصیف می‌نمودند، و طبق مصلحت و منافع خود اقداماتی چند جانبه و دو پهلو انجام دادند. و اینگونه سمّ مهلک خود را پخش کردند و گفتند که ما مسلمان‌ها و آن‌ها همه انسان هستیم و همه باید برای آبادانی جهان بکوشیم، و در ذهن بسیاری اندیشۀ احترام به رای دیگران هرچه که باشد، را جای دادند. و مفاهیم و افکار و واژه‌های غربی را میان مسلمین گسترش دادند تا به عنوان خواسته‌ها و معیارهایی برای جوامع اسلامی مطرح شوند. متاسفانه برخی از فرزندان مسلمین از علما، و افراد عادی، و موسسه‌های نیز در دام این‌ها افتادند. و دروازه آنچه را که مصلحت می‌نامند کاملاً باز گشودند تا اینکه به بهانۀ مصلحت، کفر و اندیشۀ برادری میان مسلمان‌ها و کافران وارد اذهان گردید. و با اندیشۀ اولویت‌ها که بر آمده از وضعیت مصلحت عمومی است حرکت کردند. اندیشه‌ای که به خاطر مصلحت به عقل اجازه می‌دهد تا در قانون‌گذاری و حکم نمودن که حق خداوند است دخالت کند و به مخالفت برخیزد. و برای آنکه بهتر بتوانند اصول و احکام و قوانین اسلام را از واقعیت آن دور سازند و رنگ دیگری به آن بدهند به کلیات بی‌آنکه به تشریح آن بپردازند پناه بردند.