وحدت کلمه بر اساس کلمه توحید

پاسخ به این شبهه

پاسخ به این شبهه

یهودیان و مسیحیانی که قبل از آمدن محمدصاز دین تحریف نشدۀ موسی و عیسی علهما السلام پیروی کرده‌اند، مسلمان نامیده می‌شوند. اما امروز آن‌ها وجودی ندارند، و همچنین وجود چنان کسانی امکان ندارد. چون یهودیان و مسیحیان کلام خدا را تحریف کرده و به او شرک ورزیده‌اند. و برای هیچ کس ممکن نیست که به قوانینی که موسی و عیسی علهما السلام در قالب تورات و انجیل از سوی خدا آورده‌اند عمل نماید. زیرا تورات و انجیل طبق صریح کتاب و سنت تحریف شده‌اند، و این یک امر قطعی و مسلم است. و هر کس در آن تردید افکنی نماید کافر است.

یهودیان می‌گویند: عزیر پسر خداست؛ مسیحیان قایل به تثلیث می‌باشند، پس این‌ها به اتفاق مسلمین کافرند. همان‌گونه که ابن حزم در کتاب «مراتب الاجماع ص ۱۱٩» می‌گوید: علماء بر کافر نامیدن یهودیان و مسیحیان اتفاق کرده، و در شرک نامیدن آن‌ها اختلاف نموده‌اند.

هر کس بر این باور باشد که گروهی از یهودیان و مسیحیان بر آیین تحریف نشده باقی مانده‌اند و فقط برخی از آن‌ها بر آیین تحریف شده هستند. او این را که شریعت محمدی ناسخ ادیان پیش از خودست، تکذیب کرده است.

باید دانست که اسلامی به جز آیین محمدی وجود ندارد، و هر کس بگوید که در این زمان یهودیان و مسیحیان بر آیینی هستند که موسی و عیسی‌علهما السلام به آن دعوت داده‌اند. چنین فردی باید بداند که فراگیر بودن رسالت و ناسخ بودن آن، و نصوص قرآن و سنت را که تحریف شدن تورات و انجیل را ثابت می‌کند، تکذیب کرده، و چنین کاری به اتفاق همه کفر است.

﴿لَقَدۡ كَفَرَ ٱلَّذِينَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡمَسِيحُ ٱبۡنُ مَرۡيَمَۖ وَقَالَ ٱلۡمَسِيحُ يَٰبَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمۡۖ إِنَّهُۥ مَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ حَرَّمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِ ٱلۡجَنَّةَ وَمَأۡوَىٰهُ ٱلنَّارُۖ وَمَا لِلظَّٰلِمِينَ مِنۡ أَنصَارٖ ٧٢[المائدة: ٧۲].

«بی‌گمان، کافرند کسانی که می‌گویند: خدا همان مسیح پسر مریم است. (در صورتی که خود) عیسی گفته است: ای بنی اسرائیل! خدای یگانه را بپرستید که پروردگار من و پروردگار شما است. بی‌گمان هر کس انبازی برای خدا قرار دهد، خدا بهشت را بر او حرام کرده است. (و هرگز به بهشت گام نمی‌نهد) و جایگاه او (آتش) دوزخ است. و ستمکاران یار و یاوری ندارند».

﴿وَقَالَتِ ٱلۡيَهُودُ عُزَيۡرٌ ٱبۡنُ ٱللَّهِ وَقَالَتِ ٱلنَّصَٰرَى ٱلۡمَسِيحُ ٱبۡنُ ٱللَّهِۖ ذَٰلِكَ قَوۡلُهُم بِأَفۡوَٰهِهِمۡۖ يُضَٰهِ‍ُٔونَ قَوۡلَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبۡلُۚ قَٰتَلَهُمُ ٱللَّهُۖ أَنَّىٰ يُؤۡفَكُونَ٣٠[التوبة: ۳۰].

«یهودیان می‌گویند: عزیر پسر خدا است و ترسایان می‌گویند: مسیح پسر خدا است. این سخنی است که آنان به زبان می‌گویند، (این گفتار) آنان به گفتار کافران پیش از آن‌ها شبیه است. خداوند کافران را نفرین و نابود کند چگونه (از حق با وجود این همه روشنی بدور می‌گردند و) بازداشته می‌شوند؟!».

و یکی از کارهای کفر‌آمیز یهودیان و مسیحیان این است که آن‌ها علما و دَیر نشینان خود را به خدایی گرفته‌اند:

﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ وَٱلۡمَسِيحَ ٱبۡنَ مَرۡيَمَ وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِيَعۡبُدُوٓاْ إِلَٰهٗا وَٰحِدٗاۖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۚ سُبۡحَٰنَهُۥ عَمَّا يُشۡرِكُونَ ٣١[التوبة: ۳۱].

«یهودیان و ترسایان علاوه بر خدا، علماء دینی و پارسایان خود را هم به خدائی گرفته‌اند (ترسایان افزون بر آن) مسیح پسر مریم را نیز خدا می‌شمارند. بدیشان دستور داده شده که: تنها خدای یگانه را بپرستند و بس، جز خدا معبودی نیست و او پاک و منزه از شرک‌ورزی و چیزهایی است که ایشان آن‌ها را انباز قرار می‌دهند».

اسلام بر همه یکتاپرستان و موحدان از زمان نوح÷تا بعثت محمدصاطلاق می‌شود. و با محمدصهمه شریعت‌های گذشته منسوخ گردیده‌اند. هر کس با این امر مخالفت نماید مسلمان نیست. چون او کلی بودن رسالت پیامبر و ختم نبوت او، و وجوب پیروی از یکی از اصول اسلام که بدون آن اسلامی نمی‌ماند، را انکار و تکذیب می‌کند.

﴿وَمَن يَبۡتَغِ غَيۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِينٗا فَلَن يُقۡبَلَ مِنۡهُ وَهُوَ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ٨٥[آل‌عمران: ۸۵].

«و کسی که غیر از (آیین و شریعت) اسلام، آیینی بر گزیند، از او پذیرفته نمی‌شود، و او در آخرت از زمرۀ زیانکاران خواهد بود».

بعد از بعثت محمدصتنها دین حق اسلام است، نه دیگر ادیان زیرا پیامبر اکرمصبه طور قطع بیان داشته که هر کس به او ایمان نیاورده و از او پیروی نکند، از زمرۀ دوزخیان است. خواه اهل کتاب باشد، خواه کسی دیگر باشد. مسلم از ابو هریرهسروایت می‌کند که پیامبرصفرمود: «هر کس خبر رسالت مرا بشنود، چه یهودی باشد چه مسیحی، اگر بمیرد و به آنچه من با آن مبعوث شده‌ام ایمان نیاورده باشد، از اهل دوزخ است».

این حدیث کافر و جهنمی بودن کسی را که دین محمدصرا به عنوان دین نمی‌‌پذیرد، قاطعانه‌ اعلام می‌دارد. و اولین کسانی که این حدیث آنان را شامل می‌شود یهود و نصارا هستند.

خداوند به پیروی از راه پیامبرش، محمدصفرمان داده است. و می‌فرماید:

﴿وَأَنَّ هَٰذَا صِرَٰطِي مُسۡتَقِيمٗا فَٱتَّبِعُوهُۖ وَلَا تَتَّبِعُواْ ٱلسُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمۡ عَن سَبِيلِهِۦۚ ذَٰلِكُمۡ وَصَّىٰكُم بِهِۦ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ ١٥٣[الأنعام: ۱۵۳].

«این راه (که من آن را برایتان ترسیم و بیان کرده‌ام) راه مستقیم من است. از آن پیروی کنید و از راه‌های (باطلی که شما را از آن نهی کرده‌ام) پیروی نکنید که شما را از راه خدا (منحرف و) پراکنده می‌سازد».

و هر کس که با او مخالفت ورزد به جهنم تهدید شده است، در صحیح بخاری روایت شده که پیامبرصفرمود: «همۀ امت من وارد بهشت می‌شوند، مگر کسی که اباء ورزد. گفته شد: چه کسی اباء می‌ورزد؟ فرمود: هر کس از من اطاعت کند وارد بهشت می‌گردد و هر کس از من نافرمانی کند، اباء ورزیده است».

پس اسلام فقط همان چیزی است که محمدصآورده است. و شریعت، اسلام را به همین تفسیر کرده است، و فرمودۀ الهی که می‌فرماید:

﴿فَإِنۡ حَآجُّوكَ فَقُلۡ أَسۡلَمۡتُ وَجۡهِيَ لِلَّهِ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِ[آل‌عمران: ۲۰].

«پس اگر با تو به ستیز پرداختند. بگو: من و کسانی که از من پیروی کرده‌اند، خویشتن را تسلیم خدا کرده‌ایم و رو بدو نموده‌ایم».

به همین مطلب اشاره دارد، و منظور از اسلام در اینجا و در دیگر آیات، آیینی است که پیامبر ما محمدصبر آن است. و این اسم (اسلام) شامل هیچ کس دیگر در زمان او و بعد از او نخواهد شد، مگر کسانی که از او پیروی کرده‌اند. و در حدیث نیز اسلام همین‌گونه تفسیر شده است. از ابن عمرسروایت شده که جبرئیل÷، پیامبر خدا را از اسلام پرسید. ایشانصدر پاسخ فرمود: اسلام یعنی اینکه گواهی بدهی که هیچ معبود به حقی جز الله نیست. و اینکه محمدصپیامبر خداست، و نماز را بر پاداری، و زکات را بپردازی، و ماه‌ رمضان را روزه بگیری، و اگر توانایی داشتی به حج خانه خدا بروی.

شریعت محمدصبه همه مردم اختصاص دارد، و ناسخ همه ادیان پیش از خود است. در قرآن و سنت نصوص متواتری در بیان تحریف شدن تورات و انجیل وارد شده است. و هر کس این مطلب را تکذیب کند به اتفاق همه کافر است. و هرکه کسی دیگر را که بر آیین محمدصنیست از زمرۀ مسلمین قرار بدهد، یا کافری را کافر نداند، در حقیقت همه این نصوص را تکذیب کرده است.

پس باید با شریعت محمدصخود را از همۀ آیین‌ها بی‌نیاز بدانیم، چون آیین محمدصناسخ همه ادیان و پایان بخش همه آیین‌هاست. و برای آن آمده تا همه بشریت را متحد و یکپارچه نماید. نسائی و دیگران از پیامبرصروایت کرده‌اند که ایشانصورقه‌ای از تورات را در دست عمر بن خطاب دید، پس فرمود: «آیا به سوی نادانی می‌روید ای پسر خطاب؟! من آن را برایتان روشن و صاف آورده‌ام، اگر موسی زنده بود و شما از او پیروی می‌کردید، و مرا رها می‌نمودید گمراه می‌شدید». و در روایتی دیگر آمده است: «‌اگر موسی زنده می‌بود راهی جز اطاعت از من نداشت». عمر گفت: «به الله به عنوان پروردگار، و به اسلام به عنوان دین، و به محمدصبه عنوان پیامبر راضی هستم».

پس دین صحیح و درستی که خدا آن را نازل کرده باشد، و حق با آن حاکم و باطل نابود شود، و انسانیت بوسیلۀ آن پیشرفت نماید و خوشبخت گردد، و زمین به صورت شایسته و پسندیده آباد گردد، غیر از آیینی که محمدصاز جانب پروردگارش آورده و پایان‌بخش ادیان الهی است، باقی نمانده است.

آیین محمدصاز تحریف و دگرگونی مصون است، زیرا از سوی خداوند برای همیشه مورد حفاظت می‌باشد. و قرآن از سوی خدا آمده و به او بر می‌گردد، خداوند متعال می‌فرماید:

﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ٩[الحجر: ٩].

«ما خود قرآن را فرستاده‌ایم و خود ما پاسدار آن می‌باشیم».

و مطالب قرآن اساس همه حقیقت‌هایی است که آیین‌های آسمانی گذشته آورده‌اند، و قرآن در بر گیرنده همه کتاب‌هاست. همان طور که خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَيۡنَ يَدَيۡهِ مِنَ ٱلۡكِتَٰبِ وَمُهَيۡمِنًا عَلَيۡهِۖ فَٱحۡكُم بَيۡنَهُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُۖ وَلَا تَتَّبِعۡ أَهۡوَآءَهُمۡ عَمَّا جَآءَكَ مِنَ ٱلۡحَقِّ[المائدة: ۴۸].

«و بر تو (ای پیغمبر) کتاب را نازل کردیم که ملازم حق، و مصدق کتاب‌های پیشین و شاهد (بر صحت و سقم) و حافظ (اصول مسائل) آن‌هاست. پس میان آنان بر آنچه خدا بر تو نازل کرده است، داوری کن و بخاطر پیروی از امیال و آرزوهای ایشان، از حق و حقیقتی که برای تو آمده است، روی مگردان».

شریعت محمدصبرای همه مردم است و هر کس آن را بشنود، باید از آن پیروی کند، و هر کس از آن اطاعت نکند هیچ رنگ و بویی از اسلام ندارد. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ إِلَّا كَآفَّةٗ لِّلنَّاسِ بَشِيرٗا وَنَذِيرٗا وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ ٢٨[سبأ: ۲۸].

«ما تو را برای جملگی مردمان فرستاده‌ایم تا مژده‌رسان و بیم‌دهنده باشی، ولیکن اکثر مردم بی‌خبرند».

پس هر کس خبر محمدصو دین او را شنید و به آن ایمان نیاورد کافر است به دلیل حدیثی که مسلم روایت نموده که پیامبرصفرمود: «سوگند به کسی که جان محمد در دست اوست. هر کس از این امت، یهودی باشد یا مسیحی اگر دعوت مرا بشنود و به آنچه من آورده‌ام، ایمان نیاورد و بمیرد، از زمرۀ دوزخیان است».

منظور از شنیدن در اینجا این است که ذکر محمدصو دینش، و اینکه محمدصپیامبری است که به او وحی شده، به او به گونه‌ای برسد که اگر بخواهد می‌فهمد. و این برای اقامه حجت و روشن شدن راه کافی است.

خداوند با اسلام همه ادیان را به پایان رسانده و جایی برای پیروی از دیگر ادیان نیست. و نمی‌توان براساس باورها و رفتار گذشتگان اهل کتاب یا کسانی دیگر خدا را بندگی کرد.

خداوند متعال می‌فرماید:

﴿مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَآ أَحَدٖ مِّن رِّجَالِكُمۡ وَلَٰكِن رَّسُولَ ٱللَّهِ وَخَاتَمَ ٱلنَّبِيِّ‍ۧنَ[الأحزاب: ۴۰].

«محمد پدر (نسبی) هیچ یک از مردان شما نبوده و بلکه فرستادۀ خدا و آخرین پیغمبران است».

پس خداوند اسلام را تنها دین مورد قبول خویش اعلام داشته، و هیچ دین دیگری را از کسی نمی‌پذیرد. او تعالی می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱلدِّينَ عِندَ ٱللَّهِ ٱلۡإِسۡلَٰمُ[آل‌عمران: ۱٩].

«بی‌گمان دین (حق و پسندیده) در پیشگاه خدا اسلام است».

بنابراین، هر کس بر طبق دینی دیگر خدا را بندگی کند، کفر ورزیده و از زیانکاران است.

خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَمَن يَبۡتَغِ غَيۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِينٗا فَلَن يُقۡبَلَ مِنۡهُ وَهُوَ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ ٨٥[آل‌عمران: ۸۵].

«و کسی که غیر از (آیین و شریعت) اسلام آیینی برگزیند، از او پذیرفته نمی‌شود و او در آخرت از زمرۀ زیانکاران خواهد بود».

خداوند پیامبر اسلام و امتش را در روز قیامت گواه بر اعمال منکران قرار داده است. چنان که می‌فرماید:

﴿وَكَذَٰلِكَ جَعَلۡنَٰكُمۡ أُمَّةٗ وَسَطٗا لِّتَكُونُواْ شُهَدَآءَ عَلَى ٱلنَّاسِ وَيَكُونَ ٱلرَّسُولُ عَلَيۡكُمۡ شَهِيدٗا[البقرة: ۱۴۳].

«و بی‌گمان شما را ملت میانه‌روی کرده‌ایم، تا گواهانی بر مردم باشید، و پیغمبر (نیز) بر شما گواه باشد».

و می‌فرماید:

﴿فَكَيۡفَ إِذَا جِئۡنَا مِن كُلِّ أُمَّةِۢ بِشَهِيدٖ وَجِئۡنَا بِكَ عَلَىٰ هَٰٓؤُلَآءِ شَهِيدٗا ٤١[النساء: ۴۱].

«(ای محمد! حال اینان) چگونه خواهد بود بدانگاه که از هر ملتی گواهی بیاوریم و تو را (نیز به عنوان) شاهدی بر اینان بیاوریم؟» یعنی تو بر همه کسانی که بعد از تو آمده‌اند گواه هستی».