وحدت کلمه بر اساس کلمه توحید

حکم الهی

حکم الهی

خداوند در دستور تغییر ناپذیر خویش چنین حکم نموده است که، هر کس بر آیین اسلام نباشد کافر و سزاوار دوزخ است، و برای همیشه در آن می‌ماند. این اساس توحید است و پیامبران به همین مبعوث شده‌اند و کتاب‌ها برای تاکید بر همین مطالب نازل گشته‌اند، و بهشت و جهنم برای همین آفریده شده است. و جهاد به همین هدف مشروع گردیده، و ترازو بر همین اساس خواهد بود. و این اصل ثابتی است که مسلمانان در آن هیچ اختلافی ندارند، و عالم و جاهلشان آن را می‌پذیرد. هر کس مردم را در مورد این اصل به شک و تردید بیندازد مسلمان نیست. چه رسد به اینکه با آن مخالفت ورزد. هر کسی که مردم را دربارۀ این اصل به شک و تردید می‌اندازد، اگر کسی چنین فردی را مسلمان بداند خودش به اتفاق همۀ مسلمین کافر و از دایرۀ اسلام خارج است.

تعجب است که باید چنین اصل واضح و روشنی را تبیین کرد، با آنکه از مسلمات و اصول روشن می‌باشد. قرآن و سنت بین مسلمانان و کفار فرق گذارده و بیان داشته است که این امر یک اصطلاح شرعی بوده و اختلاف در آن جایز نیست. و این را یکی از اصول قرار داده است. چون هیچ سوره‌ای نیست که در آن قضیۀ اسلام و کفر بیان نشده باشد. پس قرآن مصداق کلمۀ (مسلمان) و (کافر) را بیان کرده، و مسلمان کسی است که فقط دین اسلام را که محمدصآورده پذیرفته و به عنوان دین انتخاب کرده باشد. و کافر کسی است که دینی غیر از اسلام را به عنوان دین برگزیده است.

﴿وَمَن يَبۡتَغِ غَيۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِينٗا فَلَن يُقۡبَلَ مِنۡهُ[آل‌عمران: ۸۵].

«و کسی غیر از (آیین و شریعت) اسلام، آیینی برگزیند از او پذیرفته نمی‌شود». و یکی از مفاهیم واضح و روشن این است که غیر مسلمان دارای هر دین و آیینی که باشد کافر شمرده می‌شود و وقتی بمیرد به جهنم می‌رود و مسلمان وقتی بمیرد سرانجام او بهشت است.

پس اصل این است که هر یک را با اسم او بنامیم، و کافر را نباید فقط (غیر مسلمان) بنامیم بلکه او به اضافه اینکه غیر مسلمان است کافر هم هست. با نام‌هایی که خداوند در کتاب خود و در سنت پیامبرش بیان داشته فرق کامل انسان‌های روی زمین مشخص می‌گردد.

و از دایرۀ هر مفهوم و مسمایی مفاهیم و مسمیات دیگری متفرع می‌شوند. پس کافر یا یهودی است یا مسیحی یا بودایی یا هندو، و همه کافرند دارای هر فکری که باشند کمونیسم یا فراماسون، سکولاریزم، لیبرالیسم و امثال آن همه جزو کافران شمار می‌روند.

فرق گذاردن بین مسلمان‌ها و دیگران اصل و اساس عقیده و احکام اسلامی است و بین اسلام و کفر در وسط چیزی دیگر وجود ندارد، و بنابراین خداوند متعال با تاکید بر این اصل می‌گوید:

﴿لَكُمۡ دِينُكُمۡ وَلِيَ دِينِ ٦[کافرون: ۶].

«آیین خودتان برای خودتان، و آیین خودم برای خودم».

پس ما با کافران مگر به صورت مشخصی که در شریعت اسلامی بیان شده است توافقی نداریم. مسلمان و حقیقت آن مشخص نمی‌شود مگر آنکه حقیقت کافر روشن گردد. چون هر چیزی زمانی مشخص می‌شود که خودش بیان و ضد آن نیز روشن گردد. پس به هنگام حکم‌ کردن بر تودۀ مردم گفته می‌شود که مسلمانان و کافران، و جز این چیزی دیگر وجود ندارد. و این حکمی است که نمی‌توان آن را پشت پا زد. چون این حکم یعنی اسلام، و اسلام یعنی همین، و گروه سومی در دنیا غیر از آن وجود ندارد. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿هُوَ ٱلَّذِي خَلَقَكُمۡ فَمِنكُمۡ كَافِرٞ وَمِنكُم مُّؤۡمِنٞ[التغابن: ۲].

«اوست که شما را آفرید، آن گاه [گروهى‏] از شما کافر و [گروهى‏] از شما مؤمن‏اند».

حتی ملت‌هایی که در ظاهر حجت بر آن‌ها اقامه نشده و آغشته به کفر باشند کافر نامیده می‌شوند. چون در ظاهر کارشان شبیه کفار است اما با آن‌ها کارزار نمی‌شود و اموال‌شان از دستشان گرفته نمی‌شود و سایر حرمت‌هایشان هتک نمی‌گردد. تا آنکه حجت بر آن‌ها اقامه شود. به خلاف کافران خالصی که حجت بر آن‌ها اقامه شده پس آن‌ها هم اسماً و هم حکماً کافر هستند. بنابراین، خداوند کسی را که کار کفرآمیز انجام دهد و در ورطۀ کفر سقوط کند کافر نامیده است، گرچه حجت و دلیل به او نرسیده باشد. از این‌رو خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَإِنۡ أَحَدٞ مِّنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ ٱسۡتَجَارَكَ فَأَجِرۡهُ حَتَّىٰ يَسۡمَعَ كَلَٰمَ ٱللَّهِ[التوبة: ۶].

«(ای پیغمبر)، اگر یکی از مشرکان از تو پناه طلبید او را پناه ده تا کلام خدا را بشنود». خداوند چنین فردی را قبل از آنکه کلام خدا را بشنود مشرک نامیده است، اما وی حکماً کافر نیست. یعنی تا زمانی که کلام الهی را نشنیده احکام کافر بر او اجرا نمی‌شود.

خداوند برای شناخت دشمن از دوست و تشخیص حق و باطل به گونه‌های مختلف تبین و روشنگری کرده است. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿يَقُصُّ ٱلۡحَقَّۖ وَهُوَ خَيۡرُ ٱلۡفَٰصِلِينَ[الأنعام: ۵٧].

«خدا حق را بیان می‌کند و او بهترین داوران و جداکنندۀ (حق از باطل) است».

یعنی او بهتر از همه بیان نموده و فرق حق و باطل را مشخص کرده است. و علت روشنگری و توضیح فرق حق و باطل این است که می‌فرماید:

﴿وَكَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓيَٰتِ وَلِتَسۡتَبِينَ سَبِيلُ ٱلۡمُجۡرِمِينَ ٥٥[الأنعام: ۵۵].

«و این چنین آیات را توضیح می‌دهیم تا راه گناهکاران آشکار شود».

روشن بودن کفر و جنایت و واضح نمودن راه آن و مشخص کردن اهل آن مهم است. چون ایمان و خیر واضح و روشن است، و راه ایمان و اهل آن مشخص می‌باشد، و هرگاه راه ایمان با راهی دیگر آمیخته و درهم شود، و رهروان راه ایمان بازتاب خواهد داشت. خداوند به جملگی این‌ها حکم کرده و حکم خداوند تبدیل‌ناپذیر است.

﴿إِنِ ٱلۡحُكۡمُ إِلَّا لِلَّهِ[الأنعام: ۵٧].

«فرمان جز در دست خدا نیست».

اگر گروهی اندک به اشتباه بروند و تعدادی خواری و ذلت را بپذیرند این هیچ تاثیری در قاطعیت دستور الهی ندارد.

خداوند همه آن کسانی را که دین محمدصرا به عنوان دین نمی‌پذیرند کافر نامیده است. و او تعالی می‌فرماید:

﴿لَمۡ يَكُنِ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِ وَٱلۡمُشۡرِكِينَ مُنفَكِّينَ حَتَّىٰ تَأۡتِيَهُمُ ٱلۡبَيِّنَةُ ١[البینة: ۱].

«کافران از اهل کتاب و مشرکان (مى‏گفتند:) دست از آیین خود برنمى‏دارند تا دلیل روشنى براى آن‌ها بیاید».

و می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِ وَٱلۡمُشۡرِكِينَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَٰلِدِينَ فِيهَآۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمۡ شَرُّ ٱلۡبَرِيَّةِ ٦[البینة: ۶].

«مسلماً کافران اهل کتاب و مشرکان، جاودانه در میان آتش دوزخ خواهند ماند! آنان بدون شک بدترین انسان‌ها هستند».

و می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ وَصَدُّواْ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ ثُمَّ مَاتُواْ وَهُمۡ كُفَّارٞ فَلَن يَغۡفِرَ ٱللَّهُ لَهُمۡ ٣٤[محمد: ۳۴].

«کسانی که کافر شده، مردمان را از راه خدا باز دارند و سپس در حالت کفر بمیرند، هرگز خداوند ایشان را نخواهد بخشید».

و می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ وَصَدُّواْ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ وَشَآقُّواْ ٱلرَّسُولَ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ ٱلۡهُدَىٰ لَن يَضُرُّواْ ٱللَّهَ شَيۡ‍ٔٗا وَسَيُحۡبِطُ أَعۡمَٰلَهُمۡ ٣٢[محمد: ۳۲].

«کسانی که کافر می‌شوند و مردم را از راه خدا باز می‌دارند و بدنبال آنکه هدایت بر ایشان آشکار شده با پیغمبر به مخالفت و دشمنی می‌پردازند، هرگز نه تنها کمترین زیانی به خدا نمی‌رسانند، بلکه خدا کارهای (نیک) ایشان را هم باطل و بی‌سود می‌گرداند».

و می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ وَمَاتُواْ وَهُمۡ كُفَّارٞ فَلَن يُقۡبَلَ مِنۡ أَحَدِهِم مِّلۡءُ ٱلۡأَرۡضِ ذَهَبٗا وَلَوِ ٱفۡتَدَىٰ بِهِۦٓۗ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ وَمَا لَهُم مِّن نَّٰصِرِينَ ٩١[آل‌عمران: ٩۱].

«کسانی که کفر می‌ورزند و با کفر از دنیا رخت بر می‌بندند، اگر زمین پر از طلا باشد و (بتواند برای باز خرید خود) آن را به عنوان فدیه بپردازند هرگز از هیچ کدام از آنان پذیرفته نخواهد شد. برای ایشان عذاب دردناکی است و یاوری ندارند».

و می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ يُنَادَوۡنَ لَمَقۡتُ ٱللَّهِ أَكۡبَرُ مِن مَّقۡتِكُمۡ أَنفُسَكُمۡ إِذۡ تُدۡعَوۡنَ إِلَى ٱلۡإِيمَٰنِ فَتَكۡفُرُونَ ١٠[غافر: ۱۰].

«یقیناً کافران صدا زده می‌شوند که قطعاً خدا بیش از آنکه خودتان بر خویشتن خشمگینید بر شما خشمگین است، چرا که به سوی ایمان فرا خوانده می‌شدید ولی راه کفر در پیش می‌گرفتید».

و خداوند بیان نموده که کافران از قبیل: اهل کتاب وغیره، خیر و خوبی را برای این امت دوست ندارند و می‌فرماید:

﴿مَّا يَوَدُّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِ وَلَا ٱلۡمُشۡرِكِينَ أَن يُنَزَّلَ عَلَيۡكُم مِّنۡ خَيۡرٖ مِّن رَّبِّكُمۡ[البقرة: ۱۰۵].

«کافران اهل کتاب و مشرکان، دوست نمی‌دارند خیر و برکتی از جانب خدایتان بر شما نازل گردد».