سخنی دیگر:
«الحَمْدُ للّهِ كَفَى وَسَلاَمٌ عَلَى عِبَادِهِ الذين اصْطَفَى».
آفرین جان آفرینِ پاک را
آن که جان بخشید و ایمان خاک را
(عطار نیشابوری)
در صفت و نعت پیامبر رحمت – صلواتُ للهِ وسلامهُ علیه – چه میتوان بهتر از این گفت:
خواجۀ دنیا و دین، گنج وفا
صَدر و بدر هردو عالم مصطفی
وصفِ او در گفت چون آید مرا
چون عرق از شرم، خون آید مرا
او فصیح عالم و من لالِ او
کی توانم داد، شرحِ حال او
وصفِ او کی لایق این ناکس است
واصفِ او خالق عالم بَس است
(عطار)
به راستی که ناکسانی چون من را سزاوار نیست، در این وادی محبت و دعوت و بندگی لب به سخن گشوده یا دست به قلم ببرند و...
ولی آه و ناله اقبال که به حق نوایی دیگر داشته جانها را به جوش آورده و روان میدارد...
طرح عشق انداز اندر جانِ خویش
تازه کن با مصطفی پیمان خویش
بعد از آن که با کتاب «یاران پیامبر» که ترجمه تمامی مجموعههای «صور من حیاة الصحابة»است مواجه گشتم، مصمم گردیدم از ادامه ترجمه این مجموعهها دست برداشته و دکانی دیگر بجویم بویژه که قلم توانای برادر مسلمانم استاد محمد طاهر حسینی و تلاش پیگیری ایشان در گسترش مفاهیم اسلامی و سایر دانشمندان و مترجمان مرا بر آن داشت که ضمن آرزویی صمیمانه برای توفیق این فرزانگان، همچنان در کسوت خوشهچینی از این خرمنهای بیانتظار بمانم...
اما امر مولانا سربازی مدیر انتشارات شیخ الاسلام احمد جام بر تداوم ترجمه چنین مجموعههای کوچکی برای جوانان، این امیدهای آینده اسلام، را بیحکمت ندانسته و اطاعت کردم، و همانگونه که شاهد آن هستید به لطف و فضل بیکران پروردگار جلد دوم آن نیز آماده گشته است، و امیدوارم که در آینده نیز شاهد تکمیل این مجموعهها یکی پس از دیگری باشیم...
در این روزهایی که بدنبال پایان رساندن این جلد بودم اخبارهای دلخراشی از سرزمین مظلوم و بییاور چچن جانهای بیتحرک و لش ما را پاره ساخته و میسازد، بار دیگر تاریخ تکرار میگردد و بمباران بیوقفه مساجد، بیمارستانها، منازل و مجموعههای اقتصادی و اداری آن سرزمین اسلامی در سرمای کشنده روسیه و بدنبال آن، ادعای ربوبیت حاکمان روسی و مباحدانستن جانها و ناموسهای ساکنان مسلمان چچن بویژه پایتخت آن گرزنی از یک طرف و سکوت هدفدار اروپای متمدن و غرب مدافع حقوق بشر، علی الخصوص خفت و ذلت حاکمان بلاد اسلامی و مجامع اسلامی از طرف دیگر، نشان از غفلت مسلمانان و شکست روحی و نظامی آنان دارد!
[۴۷].
در دل او آتش سوزنده نیست
مصطفی در سینه او زنده نیست
(اقبال)
ابولهبان دشمنان عزت و آبروی مسلمانان و بانیان تخریب مساجد و ناموس اسلامی و قاتلان و سفاکان و شکارچیان بندگان خاص الهی، عزیز گشته و خبر از فتح و پیروزی میدهند، و نشانهای افتخار و جمجمههای انسانهای مظلوم را به رخ جهانیان میکشند!!!
در عجم گردید و هم در عرب
مصطفی نایاب و ارزان بولهب
آیا امروزه نویسندگان و تاریخنگارانی خواهند بود که همچون گذشتگان خویش آنگاه که از خیانات مغولها و صلیبیان و... سخن میگفتند: حداقل برای یک بار هم شده «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»بگویند؟!
سید قطب شهید بسیار دقیق به داستان اصحاب اخدود اشاره کرده و بیان داشته است که انتقام خودپرسان و خدایان باطل از مسلمانان تنها به سبب بندگیشان در برابر الله است. ﴿وَمَا نَقَمُواْ مِنۡهُمۡ إِلَّآ أَن يُؤۡمِنُواْ بِٱللَّهِ﴾[البروج: ۸].
ای جوانان عزیز! با تمام آنچه میبینیم و میشنویم نباید هیولای ناامیدی را به خویش راه دهیم، زیرا نه تنها آینده از آن بندگان صالح پروردگار است، بلکه چه باشیم چه نباشیم چه برزمین خورده یا به عقب بازگردیم یا پیروز و کامیاب گردیم و چه محو و نابود گردیم و یا مشهور و آشکار گردیم، در هرصورت پیروز و سربلند خواهیم بود. (إن شاء الله تعالی)
در خاتمه بیمناسبت نیست که از دانشمندی زاهد و انسان دوست و وارث کاروان دعوت الهی مرحوم کاک احمد [۴۸](مفتی زاده) یادی کرده باشم، شخصیتی که تمام وجود و هستی و ضمیرش را وقف جوانان بشریت گردانیده و شاید برای اولین بار از ایشان بود که معنای محبت به رسول اللهجو اصحابش را در پیروی و اقتدای عملی به آن بزرگواران شنیدم، آنهم نه فقط در سخن از عشقهای فریبنده و اشکهای نمایشی در لباسهای رسمی و کاخهای اشراف.
چون نام مصطفی خوانم درود
از خجالت آب میگردَدَ وجود
تا نداری از محمد رنگ و بو
از درود خود میالا نام او
(اقبال)
بله این تداومدهنده سلسله عالمان، زاهدان، عابدان، عاشقان، ذاکران و نواندیشان آنگونه زندگی کرد که اصحاب اولیه اسلام ترسیم نمودند، و آنگونه چشم از این هستی برکشید که برگزیدگان برکشیدهاند.
قلبی باید که او را درک کرده و یافته باشد تا بتواند لحظه به لحظه زندگی و اندیشههای این استاد بزرگوار را جهت تذکرهای برای بشریت در عصر گفتگوی تمدنهای بشری به عبارتی عصر دریافت بهترینها به تصویر کشد.
راستی که موهبتهای هستی از آن تمامی ساکنان آن است، و نباید آنان را از آنچه باید داشته باشند محروم سازیم.
﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ إِلَّا رَحۡمَةٗ لِّلۡعَٰلَمِينَ ١٠٧﴾.
ابراهیم احراری خلف
۱۸ / ۱۱ / ۱۳۷۸
[۴۷] آیا میتوان برای یک لحظه هم شده در این منازل زیبا و بزرگ و گرم در کنار فرزندان و همسران خویش در بسترهای نرم و ملایم با شکمهایی پر از عذاهای لذیذ و خیالی آسوده به یاد آورهگان چچنی در بیابانهای یخچالی روسیه در آن وحشت فزاینده افتاد. [۴۸] گویند جناب علامه از القاب و کلمات دهان پر کن بسیار پرهیز کرده و آنها را و ناخوشایند میداشت، و تنها اسمی را که برای خویش میپسندید (کاک احمد = برادر احمد) بود.