۳- توحید اسماء و صفات:
منظور از این نوع آن است که شخص به نامها و صفاتی که در قرآنکریم و حدیث صحیح رسول الله صبرای خداوند آمده است، ایمان داشته باشد، بدون تأویل و تعطیل و تکییف و تمثیل و تفویض، مانند استوار و نزول، وید، ومجیء، و دیگر صفات.
باید این نوع صفتها به آنچه از سلف نقل شده تفسیر کرد، مثلاً تفسیر «استوى» از ابو العالیه و مجاهد که از تابعانند در صحیح بخاری آمده است که عبارت از بلندمرتبگی و رفعتی است که لایق جلال و عظمت خداوند بزرگ باشد، خداوند متعال فرمود: ﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ﴾[الشوری: ۱۱]. «چیزی مانند او نیست، و او شنوا و دانا است».
توضیح بعضی اصطلاحات:
۱- تأویل، عبارت از تفسیر آیات به معنی غیر ظاهربودن دلیل است که گاهی اوقات شاهد بطلان نیز به همراه دارد، مثل تفسیر کلمه (استوی) به معنی (استولی).
۲- تعطیل عبارت از انکار صفات خدا عزوجل، و منفیدانستن صفات کمال از او است، مثل نفی صفت علو از خدای متعال، و اعتقاد به این که خداوند به ذات خویش در همه جا حاضر است.
۳- تکییف، عبارت از به کیفیتکشیدن صفات باری تعالی است، به این که گفته شود صفت خدای متعال چنین و چنان است، لذا میگوییم، علو خدا عزوجل بر آسمان و عرش شبیه مخلوقاتش نیست، و کسی جز خداوند آن را نمیداند.
۴- تمثیل، عبارت از این است که گفته شود: خداوند در صفت مانند مخلوقات است، پس نباید گفت: نزول خدا عزوجل مانند نزول ما است.
و نسبت تمثیل به شیخ الاسلام ابن تیمیه دروغ است، زیرا ما این گفتار را در کتب او ندیدهایم، بلکه آنچه دیدهایم نفی تشبیه و تمثیل است.
۵- تفویض، عبارت از این است که شخص حتی از تفسیر صفات به معانی لغوی نیز بپرهیزد که این خود به منزله تعطیل است.
معنی: ﴿لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ﴾
«معبودی به حق جز الله نیست».
در این جمله إلهبودن از غیر خداوند بزرگ نفی شده، و برای او به تنهایی اثبات شده است.
۱- خداوند متعال فرمود: ﴿فَٱعۡلَمۡ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ﴾[محمد: ۱٩]. «پس بدان که معبودی به حق جز خدای یکتا نیست».
لذا علم به معنی (لا إله إلا الله) واجب و مقدم بر بقیه ارکان اسلام است.
۲- و رسول الله صفرمود: «مَنْ قَالَ: لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ مُخْلِصًا دَخَلَ الْجَنَّةَ» «هرآنکس که (لا إله إلا الله) را مخلصانه بگوید، به بهشت داخل شود».
و مخلص در اینجا کسی میتواند باشد که آن را فهم کند، و بدان عمل نماید، و دیگران را قبل از هرچیز به آن دعوت کند، زیرا در این کلمه معنی توحیدی که خداوند جهان را بدان خاطر آفریده نهفته است.
۳- و رسول الله صبه عمویش ابوطالب که در بستر مرگ بود، فرمود: «يَا عَمِّ، قُلْ: لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ، كَلِمَةً أُحَاجُّ لَكَ بِهَا عِنْدَ اللَّهِ، وأبى أن يقول لا إله إلا الله» «ای عمو، بگو: لا اله الا الله، کلمهای که بدان در بارگاه خدا عزوجل به نفع تو به محاجه پردازم، و او از گفتن: (لا اله الا الله) خودداری کرد».
۴- رسول الله صسیزده سال در مکه ماند، و عرب را به گفتن (لا إله إلا الله) دعوت کرد، اما آنان به تعجب و استکبار جواب میدادند: یک خدا، چیزی است که قبلاً نشنیدهایم، زیرا عرب معنای آن را دریافته بودند، و میدانستند که گفتن آن یعنی نفی و انکار خدایان دیگری که سخت به آنان دل بسته بودند، لذا به معانده برخاسته و آن را نگفتند. خداوند در این باره میفرماید: ﴿إِنَّهُمۡ كَانُوٓاْ إِذَا قِيلَ لَهُمۡ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ يَسۡتَكۡبِرُونَ ٣٥﴾[الصافات: ۳۵]. «وقتی بدانان گفته شود معبودی به حق جز الله نیست، تکبر میورزند».
و رسول الله صفرمود: «مَنْ قَالَ: لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ، وَكَفَرَ بِمَا يُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ، حَرَّمَ اللَّهُ مَالَهُ وَدَميهُ» «کسی که لا اله الا الله را گفت، و به معبودهای دیگر غیر از خدا کافر شد، مال و خون او حرام است».
حدیث میرساند که فقط تلفظ به لا إله إلا الله کافی نیست، بلکه باید همراه آن هرنوع عبادت را برای غیر خدا مانند دعا و خواهش از مردگان انکار کرد.
و غریب آن است که بعضی از مسلمین آن را به زبان میگویند، اما با معنی آن به فعل و دعا برای غیر خدا مخالفت میورزند.
۵- لا إله إلا الله اساس توحید و اسلام است، و رهنمودی کامل برای یک زندگی سعادتبخش، و هنگامی تحقق مییابد که همه انواع عبادت متوجه بارگاه خدای یکتا باشد، به خشوع و خضوع به درگاه او، و خواهش از او، و اعتراف به حاکمیت او.
۶- ابن رجب گوید: «اله» کسی است که به سبب هیبت و اجلال و محبت و ترس و امید دعا و خواهش، اطاعت شود، و نافرمانی نگردد. و اینها همه فقط شایسته خدای عزوجل است و کسی که در یکی از این امور که از خصایص خداوند است، مخلوقی شریک سازد، این کار قدح در نواقض او در گفتن لا اله الا الله است، و او بدان اندازه که آن نوع شرک در خود دارد، بنده مخلوقات است.
٧- کلمه «لا اله الا الله» برای گویندهاش نافع است تا وقتی که به هیچ نوع شرک آن را نشکسته باشد، لذا شبیه وضو است که نواقض آن را میشکند، و از این جهت است که هرکس چیزی از عبادت را مانند دعا و ذبح و نذر برای غیر خدا اثبات کند کافر میگردد.
معنی: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ»
ایمان به آن که خداوند او را فرستاده است، لذا از هرچه خبر دهد او را تصدیق، و اوامر او را اطاعت، و نواهی او را ترک میکنیم.
۱- «شیخ ابوالحسن ندوی در کتاب نبوت گوید: «اولین دعوت انبیاء†و بزرگترین هدفشان در هرزمان و هر محیطی که به پیغمبری در آن مبعوث شدهاند، تصحیح اعتقاد مردم در مورد خداوند متعال، و تصحیح ارتباط بین بنده و خدا، و دعوت به اخلاص در دین خدا، و تخصیص خداوند به عبادت بوده است، و اعلام میداشتهاند که نفع و ضرر به دست او است، و او است که مستحق عبادت و دعا و پناه، و ذبح است. و حملۀ آنان متمرکز بر مبارزه با بتپرستی که در ازمنه مختلف متمثل در عبادت بت و صالحان با بتپرستی که در ازمنه مختلف در عبادت بت و صالحان و مقدسان مرده و زنده بوده است».
۲- قرآنکریم مردم را از خواستن از مردگان بازمیدارد: ﴿وَٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ لَا يَخۡلُقُونَ شَيۡٔٗا وَهُمۡ يُخۡلَقُونَ ٢٠ أَمۡوَٰتٌ غَيۡرُ أَحۡيَآءٖۖ وَمَا يَشۡعُرُونَ أَيَّانَ يُبۡعَثُونَ ٢١﴾[النحل: ۲۰-۲۱]. «و کسانی که کفار آنان را به جز خداوند میخوانند، چیزی نمیآفرینند و خودشان آفریده میشوند، مردهاند و زنده نیستند، و نمیدانند چه هنگام زنده خواهند شد».
و در خواندن مردگان و این که نمیشنوند میفرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ مَا يَمۡلِكُونَ مِن قِطۡمِيرٍ ١٣إِن تَدۡعُوهُمۡ لَا يَسۡمَعُواْ دُعَآءَكُمۡ وَلَوۡ سَمِعُواْ مَا ٱسۡتَجَابُواْ لَكُمۡۖ وَيَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ يَكۡفُرُونَ بِشِرۡكِكُمۡ﴾[فاطر: ۱۳-۱۴]. «و کسانی که شما آنان را به جز خداوند میخوانید هیچ قطمیری را مالک نیستند، اگر آنان را بخوانید، صدایتان را نمیشنوند، و اگر بشنوند جوابتان نمیدهند، و روز قیامت شرک شما را انکار میکنند».
و قطمیر عبارت از پسوتۀ نازکی است که بین هسته و میوه وجود دارد.
۳- و خدای متعال به خود رسول الله صمیفرماید: ﴿قُل لَّآ أَمۡلِكُ لِنَفۡسِي نَفۡعٗا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُۚ وَلَوۡ كُنتُ أَعۡلَمُ ٱلۡغَيۡبَ لَٱسۡتَكۡثَرۡتُ مِنَ ٱلۡخَيۡرِ وَمَا مَسَّنِيَ ٱلسُّوٓءُۚ إِنۡ أَنَا۠ إِلَّا نَذِيرٞ وَبَشِيرٞ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ ١٨٨﴾[الأعراف: ۱۸۸]. «بگو من مالک نفع و زیانی – برای خود نیستم، مگر آن چیز که خدا بخواهد، و اگر علم غیب میدانستم، خیر فراوان برای – خود جمع میکردم و هیچ بدی به من نمیرسید، من نیستم جز ترساننده و مژدهدهندۀ اهل ایمان».
و رسول الله صفرمود: «لاَ تُطْرُونِي كَمَـا أَطْرَتِ النَّصَارَى عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَإِنَّمَـا أَنَا عَبْدُ اللَّهِ وَرَسُولُهُ» «مبالغهای که نصاری در مورد عیسی ابن مریم کردند، در باره من نکنید، من فقط یک بندهام، پس بگوید: بنده خدا و فرستاده او».
لذا ما رسول اللهصرا نمیپرستیم، همچنانکه نصاری عیسی÷را پرستید و در شرک افتادند، و دانستیم که بگوییم: محمدصبنده خدا و فرستاده او است.
۴- محبت و دوستی پیامبر صبه اطاعت و فرمانبرداری او در پرستش خداوند یکتا است، و عدم پرستش دیگران، هر چند که پیامبر یا ولی مقرب باشند.
معنی: «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ»
«کسی را جز تو نخوانیم و از کسی جز تو کمک نجوییم خدایا»
۱- علمای بلاغت میگویند: خداوند مفعول به (ایاک) را بر فعل (نعبد و نستعین) مقدم داشته، تا برساند که عبادت و استعانت خاص او محصور در او است نه دیگری.
۲- هر مسلمانی این آیه را دهها بار روزانه در نماز و خارج از آن تکرار میکند.
این آیه خلاصه سوره فاتحه، و خلاصه همه قرآن است.
۳- کلمه عبادت در این آیه همه انواع عبادت را دربر میگیرد، مانند نماز و نذر و ذبح و خصوصاً دعا، چون رسول الله صفرمود: «الدُّعَاءَ هُوَ الْعِبَادَةُ» «دعاء خود عبادت است».
پس همانطور که صرف نمودن نمازخواندن برای پیامبر, و ولی جایز نیست، دعا نیز همچنان، بلکه فقط برای خداوند یکتا است که فرمود: ﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَدۡعُواْ رَبِّي وَلَآ أُشۡرِكُ بِهِۦٓ أَحَدٗا ٢٠﴾[الجن: ۲۰]. «بگو: من فقط خدایم را میخوانم و با او هیچکس شریک نمیدانم».
۴- رسول الله صهر وقت ناراحتی و اندوهی به او دست میداد، میگفت: «يَا حَىُّ يَا قَيُّومُ بِرَحْمَتِكَ أَسْتَغِيثُ» «ای زنده، ای پایدار، فریادجویی به رحمتت کنم».
۵- و رسول الله صفرمود: «دَعْوَةُ أَخِي ذِي النُّونِ إِذْ دَعَا بِهَا وَهُوَ فِي بَطْنِ الحُوتِ: لَا إلَهَ إلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِـمِينَ» «دعای برادرم ذوالنون (یونس) هنگامی که در شک ماهی بود: «لَا إلَهَ إلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِـمِينَ» «خدایی به حق جز تو نیست، تو پاک و منزهی، من از ستمگران بودم». هیچ مرد مسلمانی در چیزی بدان دعا نکند، مگر آن که خداوند دعای او را اجابت کند».
۶- عبادت خالص برای خدای متعال زمانی است که انسان همه دعاهای خود را متوجه او گرداند نه دیگری:
الله أسأل أن يفرج كربنا
فالكرب لا يمحوه إلا الله
فقط از خداوند خواهانم که مشکلات ما را بزداید، زیرا جز خداوند کس دیگری مشکلات را از بین نبرد.