شرك اكبر
سؤال ۱۴: بزرگترین گناه نزد الله تعالی چه گناهی میباشد؟
جواب: بزرگترین گناه شرک به الله تعالی میباشد و دلیل آن فرموده الله سبحانه و تعالی میباشد: ﴿يَٰبُنَيَّ لَا تُشۡرِكۡ بِٱللَّهِۖ إِنَّ ٱلشِّرۡكَ لَظُلۡمٌ عَظِيمٞ١٣﴾[لقمان: ۱۳]. «ای فرزندم مرتکب شرک به الله مشو که شرک، ظلمی عظیم است». و هنگامی که از رسول اللهص سؤال شد که بزرگترین معصیت کدام است؟ فرمود: «أنْ تَجْعَلَ لِلَّهِ نِدًّا وَهُوَ خَلَقَكَ (الند= الشريك» [۱۶]. «بزرگترین گناه این است که برای الله تعالی شریک قرار دهید در حالیکه او خالق شماست».
سؤال ۱۵: شرک اکبر چیست؟
جواب: شرک اکبر انجام دادن عبادت برای غیر الله است. مانند درخواست از غیر الله و فریادرسی از مردگان یا زندگانی که حضور ندارند. الله تعالی میفرماید: ﴿وَلَا تُشۡرِكُواْ بِهِۦ شَيۡٔٗاۖ﴾[النساء: ۳۶]. «هیچ چیز را شریک الله قرار مدهید». و رسول اللهص میفرماید: «مِنْ أَكْبَرِ الْكَبَائِرِ الشِّرْكُ بِاللهِ» [۱٧]. «از بزرگترین گناهان شرک به الله است» [۱۸].
سؤال ۱۶: آیا شرک در این امت وجود دارد؟
جواب: بلی موجود است و دلیل آن آیه ۱۰۶ سورۀ یوسف است: ﴿وَمَا يُؤۡمِنُ أَكۡثَرُهُم بِٱللَّهِ إِلَّا وَهُم مُّشۡرِكُونَ١٠٦﴾«اکثر آنها که ادعای ایمان به الله را دارند در واقع مشرکند»و رسول اللهص میفرماید: «لاَ تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى تَلْحَقَ قَبَائِلُ مِنْ أُمَّتِى بِالْمُشْرِكِينَ وَحَتَّى تَعْبُدَ قَبَائِلُ مِنْ أُمَّتِى الأَوْثَانَ» [۱٩].«قیامت برپا نمیگردد تا اینکه گروههایی از امت من به مشرکین ملحق شوند و بتها را عبادت کنند» [۲۰].
سؤال ۱٧ :درخواست دعا از مرده و یا زندهای که حضور ندارند چیست؟
جواب: این عمل شرک اکبر است چنانکه الله تعالی میفرماید: ﴿وَلَا تَدۡعُ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَۖ فَإِن فَعَلۡتَ فَإِنَّكَ إِذٗا مِّنَ ٱلظَّٰلِمِينَ١٠٦﴾[یونس: ۱۰۶]. «از غیر الله درخواست مکن، آنها قادر به نفع و ضرر تو نیستند اگر این کار را بکنی آن وقت تو از ظالمان یعنی مشرکان خواهی بود». رسول اللهص فرموده است: «مَنْ مَاتَ وَهُوَ يَدْعُو مِنْ دُونِ اللهِ نِدًّا دَخَلَ النَّارَ» [۲۱]. «و به جاى خداوند چیزى را که سودى به تو نمىبخشد و زیانى به تو نمىرساند [به نیایش] مخوان. که اگر [چنین] کنى، آنگاه از ستمکاران خواهى بود». چون برای الله نظیر و شبیه قرار داده است.
سؤال۱۸: آیا دعا عبادت است؟
جواب: بلی دعا کردن عبادت است، الله سبحانه میفرماید: ﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ٱدۡعُونِيٓ أَسۡتَجِبۡ لَكُمۡۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ يَسۡتَكۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِي سَيَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ٦٠﴾[غافر: ۶۰]. «و پروردگارتان گفت: مرا [به دعا] بخوانید تا برایتان اجابت کنم. آنان که از عبادت من کبر مىورزند، با خوارى به جهنّم در مىآیند». و در حدیث صحیح که امام احمد و ترمذی روایت کردهاند وارد شده که: «الدُّعاءُ هُوَ الْعِبادَةُ» «دعا همان عبادت است».
سؤال ۱٩: آیا مردگان درخواست و دعای ما را میشنوند؟
جواب: آنها نمیشنوند. چنانکه الله تعالی میفرماید: ﴿إِنَّكَ لَا تُسۡمِعُ ٱلۡمَوۡتَىٰ﴾[النمل: ۸۰]. «تو نمیتوانی مردگان را قادر به شنیدن کنی». و باز میفرماید: ﴿وَمَآ أَنتَ بِمُسۡمِعٖ مَّن فِي ٱلۡقُبُورِ٢٢﴾[فاطر: ۲۲]. «تو کسی را که در قبر (دفن شده است) را نمیتونی قادر به شنیدن کنی».
[۱۶] متفق علیه. [۱٧] بخاری. [۱۸] از جمله بزرگترین مصیبتها این است که خیلی از مسلمانان نسبت به مسائل بسیار مهم جاهل ماندهاند، لذا میبینیم توحید را در همان ربوبیت و خالقیت پروردگار میبینند و شرک را نیز تنها در همین حدود تفسیر میکنند، چنانکه اگر از خیلی از مسلمانان سؤال شود، شرک چیست؟ شرک را تعدد در ذات واجب الوجود میدانند، در حالیکه این تعریف تنها مجوسیان را شامل میگردد و ناقص است. با قیافه حق به جانب، مدارک عالی علوم دینی در رشتههای الهیات و غیره را از دانشگاه و حوزهها دریافت داشته، به رخ میکشند و تعریف توحید را نمیدانند. در حالیکه واقعیت چیز دیگر است، چون با این حساب بایستی ما مشرکان پیش از اسلام را هم موحد بنامیم، چون آنها هم دوگانگی در خلقت و آفرینش را نمیپذیرفتند. مشکل آنها دوگانگی در عبادت بود و شرک مورد توجه قرآن وسنت نیز همین امر میباشد و اختلاف نیز در مورد آن ظاهر است. بیتوجهی به این امر مهم، باعث بیاعتنایی و در نهایت غلطیدن در آن و خسران ابدی است که از آن معصیت و شر عظیم، به الله پناه میبریم. [۱٩] ترمذی [۲۰] شرک در این امت را از دو جهت تحقق یافته میبینم. برای اثبات آن، کار چندان مهمی لازم نیست. نگاهی فرهنگ و افکار عمومی برای اثبات این ادعا کافیست: الف: شرک در عبادت: در انجام دادن اعمال عبادی برای غیر الله چنانکه در زیارتگاهها در اقصی نقاط جهان اسلام مرسوم است از مردگان درخواست شفاعت و شفای مریض و نجات از مشکلات را میخواهند. به دورشان طواف میکنند و انواع نذورات و قربانیها را جهت تقرب به ساحتشان تقدیم میدارند، نمونه برجستۀ آن، در شکل قبرپرستی و شخص پرستی مشهود است و چون انجام این کارهای شرک آمیز برای بعضیها نوایی به همراه دارد از آن، نهی نمیکنند، بلکه آن را تشویق هم مینمایند و این کار آنها را تبدیل به همان امامان گمراهی خواهد کرد که رسول اللهص از تحقق وجودشان در جامعه اسلامی بیمناک بود. «إِنَّما أخافُ عَلي أُمَّتِي الأَئِمَّةَ الْمُضِلِّيْنَ» «از وجود امامان و پیشوایان گمراه کننده در امتم میترسم». امامانی که در روز جزا نفعی برای پیروانشان ندارند، آن هنگام که به درگاه الله تعالی از وجودشان شکایت میشود: ﴿وَقَالُواْ رَبَّنَآ إِنَّآ أَطَعۡنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَآءَنَا فَأَضَلُّونَا ٱلسَّبِيلَا۠٦٧﴾[الأحزاب: ۶٧] «وگفتند: پروردگارا ما از بزرگان و رؤسای خویش اطاعت کردیم و ما را از راه به در کردند» ب: شرک در طاعت و فرمانبرداری: که به عنوان سنبلی از تجدد طلبی و پیشرفت نیز در زمان ما مطرح میگردد و آن این است که از برنامههای اسلامی روی گردانی و راه و رسم دیگران را در زندگی بپذیری و آن را بهتر بدانی، چنانکه به جای الله و رسولش خود را به پیروی از مارکس و لنین کنی و برنامههای کمونیستی را بهتر و مفیدتر از برنامههای دینی بدانی و یا آن را منافی با اسلام ندانسته، و وجود آن را نیزهمسان اسلام قبول کنی. در اوایل انقلاب ایران در کردستان آقای عزالدین حسینی یکی از علمای معروف اظهار داشت: من با یک دست اسلام و با دست دیگر کمونیست را میگیرم و سیاست من اینگونه اقتضا میکند. و این مطلب را، آن هنگام روزنامهها به چاپ رساندند. و دیگران غیر از او با مطرح کردن این ایده که هم اکنون و در این زمان ممکن است حتی یک کافر وجود نداشته باشند. به عنوان متمم طرح قبلی راه را برای حضور گروههایی با گرایشات متعدد کفر در جامعه فراهم نمودند به همین دلیل مسلمانان نمازخوان چه بسا به صف احزابی در آمدند که تمام هدفشان تحقق شعار سوسیالیسم بود و با کمال تأسف جاهلان عباپوش را میدیدیم که تحت تأثیر احساسات ملی فتوا به حمایت آنها صادر و بر مردۀ کمونیستها و لائیکها نماز میخواندند و مراسم فاتحه خوانی و دعا برایشان ترتیب میدادند و در ادامۀ این اوضاع، کار به جایی رسید که فکر و فرهنگ غربی چون سوغاتی پذیرفتنی و مهمان ناخوانده به همه خانهها سر زد و کمتر کسی از آن مصون ماند و این همان تحقق شرک در قالب امروزی، در جامعه اسلامی است که پیروان آن غیر الله را رب خویش نموده و با این کار از اسلام دور و برنامۀ غیر اسلام را منهج زندگی نمودهاند، چنانکه در خبر صحیح وارد است که روزی رسول اللهص در حالیکه عدی پسر حاتم را مشاهده کرد، فرمود: ﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ وَٱلۡمَسِيحَ ٱبۡنَ مَرۡيَمَ﴾[التوبة: ۳۱] [غیر از خداوند متعال علماء و راهبان خویش و مسیح پسر مریم را رب و پروردگار خود قرار میدادند..] عدی رو به پیامبر کرد و گفت: یا رسول اللهص! ما آنها را عبادت نمیکردیم، در جواب رسول اللهص فرمود: «أَوَ لَيْسَ يُحَرِّمُونَ مَا أَحَلَّهُ اللهُ فَتُحَرِّمُونَهُ ويَحِلُّونَ مَا حَرَّمَ اللهُ فَتَحِلُّونَهُ؟ قَالَ: بَلَي. قَالَ ص: تِلْكَ عِبَادَتُهُمْ» (آیا آنها حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام نکردند و شما به دنبالشان نرفتید؟ فرمود: آری. بعد رسول اللهص فرمود: این همان عبادت است). [۲۱] بخاری.