آنچه از نصوص پيداست
منظور از آن جماعتی که مسلمان به واسطه دوری جستن از آن گناهکار میشود جماعت مسلمانانی هستند که امام مسلمانان در رأس آنها قرار دارد. آشکار نمودن این معنی در این زمان امری ضروری است چون نگاه کردن به یک تشکل و مقصود از جماعت مورد بحث را به آن تخصیص دادن باعث اختلافات و موضعگیری های متعدد در میان تمام کسانی خواهد شد که در قالب تنظیمهای متعدد در میادین حرکت اسلامی معاصر حضور دارند [٩]. و این فهم خطا آنگاه خود را مینمایاند که فردی یا مجموعهای بخواهند یکی از تشکیلات های موجود را رها نماید که نتایج آن از جهت فردی و اخلاقی بسیار ویرانگر میباشد.
به همین دلیل... ما تأکید میکنیم هر تشکیلاتی از تشکلها و یا حرکتی از حرکات و یا جماعتی از جماعتها تنها جمعی از مسلمانان هستند و نه به صورت متفرق و نه به صورت مجتمع جماعت مسلمانان نیستند همانگونه که اگر کسی منتسب به یکی از این تنظیمات و یا یکی از این حرکات اسلامی نباشد چنین فردی جدا از جماعت محسوب نمیشود و هرگاه بمیرد مردنش مرگ جاهلی نیست.
چنانچه انتشار این فهم اشتباه ما را به معنی درست جماعتی که مسلمان به سبب جدایی از آن دچار میشود فرا میخواند و تأکید مینماید که برادری بین مسلمانان تنها و تنها بواسطه اصل ایمان است.
﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِخۡوَةٞ﴾ [الحجرات: ۱۰]. «تنها مؤمنان برادر همدیگرند». بنابراین برادری بواسطه انتساب به تشکیلاتی یا حرکتی از حرکتها میسر نمیگردد.
بنابراین واجب است با هرکس که نصوص اسلام به ایمانش شهادت میدهد با او چون یک مؤمن معامله نماییم حال چنین فردی عضو تنظیمی باشد یا نباشد. و اختلاف و امراض انواع آسیبها به صفوف عاملین حرکت اسلامی به خاطر عدول از همین مقیاس وارد گردیده است.
هرگاه لباس عصمت دروغین که باعث شده به کلیه تصرفات و خطاهای فردی رنگ مضحک نیکی دهد از اندام بعضی اشخاص به درآید.
و هرگاه برای گروه و شخصی عصمت قرار نداده و آنها را فارغ از اشتباه قرار ندهند چیزی که جز در حالت نبودن عقل و بصیرت صحیح و یا در حالتی که انسان به صورت قطعی ملتزم به این دین نباشد حاصل نمیگردد.
و تا زمانیکه کار نقد و بررسی و نصحیت و خیرخواهی و امر به معروف و نهی از منکر هیچ تحولی را ایجاد نکند و به جدایی صفها از هم نیانجامد.
و تا هنگامی که از گروهها و طوایف فکری جدید که افکار متعدد را در زمین میپراکنند و جزئیات را رشد و کلیات را به دست فراموشی میسپارند و نردبان اولویات را پریشان مینمایند دوری نجویم.
و تا زمانیکه بحث و بررسی اسباب تقصیرات بر توجیه نمودن کارها فزونی دارند هنگامی مصطلحات بد و نادرست پنهان شده را بر کسی که از حزبی به خاطر یک فکر قابل اعتماد جدا شده اطلاق مینمایند و در موردش به کار میبرند مانند: از راه به در رفت، منحرف گردید و یا فرار نمود و یا برعکس گردید.
و زمانیکه وسایل را برای رسیدن به غایات و اهداف بکار نمیروند و منتظر نتایج اعمال نیستند و اشخاص محوریت حرکت اسلامی میباشند طوری که قضایای اسلامی جز در خلال آنها نگریسته نمیشود.
و زمانیکه مجال و میدانی برای مصحلت نیست و سیاست و مهارت و فراگیری و تجربه میدانی برای حضور ندارند.
و بلآخره این رساله را از میان مجموع الفتاوی۲۸/ ٩- ۲۵ برگزیدم و قصدم در آغاز و انتهای آن پاداش الهی و توضیحدادن حق بوده در مسئلهای که سخنان بسیاری پیرامون آن به حق و باطل گفته شده است که در آن مترصد آثار بیعتی شده است که به امیرمؤمنان داده میشود و مانع الحاق این آثار به بیعتی که به مشایخ و جماعات داده میشود میگردد.
و در هر حال باید به شرع خداوند متعال ملتزم بود و از آن در هیچ حالتی که برای دیگران اعم از مشایخ و پادشاهان و حاکمان و معلمان و متعلمان پیش میآید خارج نشد. و شیخ الإسلام ابن تیمیه: این احکام را با عبارات جامع و واضح و آشکار توضیح داده است.
[٩] امام شافعی در الرسالة ص ۴٧۵ میگوید: «إذا كانت جماعتهم متفرقة في البلدان فلا تقدر أحد أن يلزم جماعة أبدان قوم متفرقين، وقد وجدت أبدان تكون مجتمعة من المسلمين والكافرين والاتقياء والفجار. فلم يكن في لزوم الأبدان معنی، لأنه لا يمكن ولأن اجتماع الأبدان ولا يصنع شيئاً فلم يكن للزوم جماعتهم معني، إلا ما عليه جماعتهم من التحليل والتحريم والطاعة فيهما»«هنگامی که جمعیتشان در شهرها پراکنده است هیچکس قادر نیست این افراد متفرق را ملزم به یک جماعت نماید و گاهاً افرادی، مجتمعی را تشکیل داده اند که از مسلمانان و کافران و اهل تقوا و فجور تشکیل یافته است در آن هنگام چنین اجتماعی با این کیفیت هیچ معنی ندارد و تشکیل مجتمع از چنین افرادی ممکن نیست چون اجتماع چنین افرادی چیزی را نمیسازد پس لزوم جماعتشان جز در مورد حلال و حرام و رعایت کردن آنها که همگی در موردش اتفاق دارند و ملزم به آن هستند، چیزی بی معنی است». رحمت خدا بر او باد کلامش خوب و سنجیده است و شایسته تأمل و موافق آن چیزی است که ما ذکر کردیم یعنی هر جماعتی از جماعتهای موجود تنها جزئی از مسلمانان هستند و جماعت مسلمانان تنها آنها نمی باشند.