نصیحت های طلایی برای جماعت های اسلامی

مقدمه: فضيلت تيراندازی در راه خداوند متعال

مقدمه: فضيلت تيراندازی در راه خداوند متعال

تیراندازی و زخمی‌کردن و زدن در راه خداوند از جمله اموراتی هستند که خداوند متعال و رسولش به آن دستور داده‌اند؛ پروردگار متعال در این موارد می‌فرماید: ﴿فَإِذَا لَقِيتُمُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ فَضَرۡبَ ٱلرِّقَابِ حَتَّىٰٓ إِذَآ أَثۡخَنتُمُوهُمۡ فَشُدُّواْ ٱلۡوَثَاقَ فَإِمَّا مَنَّۢا بَعۡدُ وَإِمَّا فِدَآءً حَتَّىٰ تَضَعَ ٱلۡحَرۡبُ أَوۡزَارَهَاۚ[محمد: ۴]. «چون با کافران برخورد نمودید گردن‌هایشان را بزنید تا زمانیکه از خونریزی بسیار دشمن را از پای درآورید آنگاه اسیران جنگ را محکم به بند کشید سپس یا بر آنها منت گذارید و آزاد کنید و یا فدیه بگیرید تا در نتیجه جنگ سختی‌های خود را فرو گذارد». ﴿فَٱضۡرِبُواْ فَوۡقَ ٱلۡأَعۡنَاقِ وَٱضۡرِبُواْ مِنۡهُمۡ كُلَّ بَنَانٖ ١٢[الأنفال: ۱۲]. «سرها و اطراف دست و پاهایشان را بزنید»﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَيَبۡلُوَنَّكُمُ ٱللَّهُ بِشَيۡءٖ مِّنَ ٱلصَّيۡدِ تَنَالُهُۥٓ أَيۡدِيكُمۡ وَرِمَاحُكُمۡ[المائدة: ٩۴]. «ای کسانی که ایمان آورده‌اید خداوند شما را به چیزی از شکار که دست‌ها و نیزه‌های شما به آن برسد می‌آزماید» ﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن قُوَّةٖ وَمِن رِّبَاطِ ٱلۡخَيۡلِ تُرۡهِبُونَ بِهِۦ عَدُوَّ ٱللَّهِ وَعَدُوَّكُمۡ وَءَاخَرِينَ مِن دُونِهِمۡ[الأنفال: ۶۰]. «برای مقابله با آنها هر چیز که در توان دارید آماده کنید و از آماده‌داشتن اسب‌ها که به وسیله آن دشمنان خدا و خویش و قومی دیگر غیر از آنها را بترسانید». در صحیح مسلم از رسول اللهصثابت است که این آیه را روی منبر قرائت نمود و آنگاه فرمود: «أَلاَ إِنَّ الْقُوَّةَ الرَّمْيُ، أَلاَ إِنَّ الْقُوَّةَ الرَّمْيُ، أَلاَ إِنَّ الْقُوَّةَ الرَّمْيُ» «آگاه باشید به درستی که قوت همان تیراندازی است، این جمله را سه بار تکرار فرمودند». رسول اللهصفرمودند: «ارْمُوا وَارْكَبُوا وَأَنْ تَرْمُوا أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ تَرْكَبُوا، ‏وَ‏مَنْ تَعَلَّمَ الرَّمْىَ ثُمَّ نَسِيَهُ، فَلَيْسَ مِنَّا» [۱۰]. «تیراندازی کنید و سوارکاری نمایید و تیراندازی نزد من از سوارکاری محبوبتر است و هرکس تیراندازی یاد بگیرد سپس آن را فراموش کند از ما نیست». و در روایتی آمده که فرمود: «مَنْ تَعَلَّمَ الرَّمْيَ ثُمَّ نَسِيَهُ فَهِيَ نِعْمَةٌ جَحَدَهَا»«هرکس تیراندازی را یاد بگیرد و سپس آن را فراموش نماید نعمتی است که آن را انکار کرده است». و در سنن از رسول اللهصروایت شده که فرمود: «وَكُلُّ شَىْءٍ يَلْهُو بِهِ الرَّجُلُ بَاطِلٌ إِلاَّ رَمْيَةَ الرَّجُلِ بِقَوْسِهِ وَتَأْدِيبَهُ فَرَسَهُ وَمُلاَعَبَتَهُ امْرَأَتَهُ فَإِنَّهُنَّ مِنَ الْحَقِّ»«انجام هر کار بی‌فایده باطل است جز تیراندازی‌کردن با کمان، آموزش اسب‌سواری و بازی‌کردن با همسرش که این سه مورد حق و درست می‌باشند». و رسول اللهصمی‌فرماید: «سَتُفْتَحُ عَلَيْكُمْ أَرَضُونَ وَيَكْفِيكُمُ اللَّهُ فَلَا يَعْجِزُ أَحَدُكُمْ أَنْ يَلْهُوَ بِأَسْهُمِهِ» [۱۱]. «بزودی سرزمین‌ها بر شما فتح می‌گردد و خداوند شما را کفایت است لذا بازی‌کردن با تیرها شما را عاجز نکند». مکحول گوید: عمر بن خطابسبه شام نامه نوشت و متذکر گردید که: به فرزندانتان تیراندازی و اسب سواری یاد بدهید.

در صحیح بخاری از رسول اللهصروایت است که فرمود: فرزندان اسماعیل تیراندازی را بیاموزید که پدر شما تیرانداز بود. و بر افرادی گذشت که مشغول مسابقه در تیراندازی بودند فرمود: «ارْمُوا بَنِي إِسْمَاعِيلَ فَإِنَّ أَبَاكُمْ كَانَ رَامِيًا ارْمُوا وَأَنَا مَعَ بَنِي فُلَانٍ» «فرزندان اسماعیل تیراندازی کنید که پدرتان تیرانداز بود حال تیراندازی کنید و من همراه فرزندان فلانی هستم». آنگاه یکی از دو گروه تیراندازی را متوقف کرد و فرمود: شما را چه شده که تیراندازی نمی‌کنید؟ جواب دادند: چگونه تیراندازی کنیم در حالیکه شما با آنها هستید؟ فرمود: «ارْمُوا فَأَنَا مَعَكُمْ كُلِّكُمْ»«تیراندازی کنید من با همه شما هستم». سعد بن ابی وقاصسمی‌گوید: در روز احد رسول اللهصاز تیردان من تیر خارج می‌کرد و به من می‌داد و می‌گفت: «ارْمِ فِدَاكَ أَبِي وَأُمِّي»«پدر و مادرم فدایت شود تیراندازی کن»علی بن ابی طالبسمی‌گوید: ندیدیم که رسول اللهصجز برای سعد برای احدی دیگر این جمله را به کار ببرد. [یعنی پدر و مارش را فدای کسی دیگر کند]. انس بن مالکسگوید: رسول خداصفرمود: «قَالَ قُرِئَ عَلَى سُفْيَانَ سَمِعْتُ ابْنَ جُدْعَانَ عَنْ أَنَسٍ عَنْ النَّبِيِّج قَالَ: لَصَوْتُ أَبِي طَلْحَةَ فِي الْجَيْشِ خَيْرٌ مِنْ مائة»«صدای ابوطلحه در لشکر بهتر از یکصد نفر است». و وقتی که ابوطلحه در لشکر بود رسول اللهصدر مقابلش بر زانو نشسته و تیرهای تیردانش را بیرون می‌آورد و می‌گفت:

نفسي لنفسك الفداء
ووجهي لوجهك الوقاء[۱۲].

نفسم فدای نفس تو و رویم فدای روی تو.

رسول خداصشمشیر و تیر و کمان داشت و در سنن از وی روایت است که فرمود: «مَنْ رَمَى بِسَهْمٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَلَغَ الْعَدُوَّ أَخْطَأَ أَوْ أَصَابَ كَانَ لَهُ كَعِدْلِ رَقَبَةٍ»«هرکس در راه خدا تیری بیندازد به دشمن برسد یا نه برایش چون آزادکردن یک برده است». و باز در سنن از رسول خداصروایت است که فرمود: «إِنَّ اللَّهَ لَيُدْخِلُ بِالسَّهْمِ الْوَاحِدِ ثَلاَثَةً الْجَنَّةَ صَانِعَهُ يَحْتَسِبُ فِى صَنْعَتِهِ الْخَيْرَ وَالرَّامِىَ بِهِ وَالْمُمِدَّ بِهِ»«خداوند به سبب هر تیر سه نفر را به بهشت داخل می‌گرداند کسی که به قصد خیر و پاداش الهی آن را ساخته است و فردی که آن را می‌اندازد و کسی که آن را آماده می‌‌گرداند». و این بدان سبب است که این نوع کارها از جمله اعمال جهاد می‌باشند و جهاد برترین چیزی است که انسان به وسیله آن خیر فراهم می‌آورد و فضیلت آن بر حج و عبادات دیگر برتر است همانگونه که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿۞أَجَعَلۡتُمۡ سِقَايَةَ ٱلۡحَآجِّ وَعِمَارَةَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ كَمَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَجَٰهَدَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِۚ لَا يَسۡتَوُۥنَ عِندَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ ١٩ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡ أَعۡظَمُ دَرَجَةً عِندَ ٱللَّهِۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ ٢٠ يُبَشِّرُهُمۡ رَبُّهُم بِرَحۡمَةٖ مِّنۡهُ وَرِضۡوَٰنٖ وَجَنَّٰتٖ لَّهُمۡ فِيهَا نَعِيمٞ مُّقِيمٌ ٢١ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ عِندَهُۥٓ أَجۡرٌ عَظِيمٞ ٢٢[التوبة: ۱٩-۲۲]. «آیا آب‌دادن به حاجیان و آباد کردن مسجد الحرام را چون کسی می‌دانید که به خدا و روز آخرت ایمان آورده و در راه الله جهاد می‌کند، این‌ها نزد خداوند یکسان نیستند و خداوند ظالمان را هدایت نمی‌کند. آنان که ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا با مال‌هایشان و جان‌هایشان جهاد کردند در نزد خداوند بلند مرتبه‏ترند. و همینان‏اند که کامیابند. پروردگارشان آنان را به بخشایشى از [سوى‏] خود و خشنودى و باغ‌هایى که در آنجا نعمت پایدار دارند، مژده مى‏دهد. همیشه در آن جاودانند. خداوند است که پاداش بزرگ به نزد اوست».

[۱۰] رواه احمد فی المسند، ابوداود، ابن ماجه و نسائی فی السنن. [۱۱] أخرجه مسلم فی صحیحه. [۱۲] أخرجه بخاری.