خلاصه دين
خلاصه دین دو چیز میباشد:
اول اینکه: غیر از الله تعالی را پرستش ننمائیم.
دوم اینکه: او را همانگونه که تشریع نموده عبادت کنیم و به وسیله امورات بدعی او را عبادت ننمائیم همانگونه که فرموده است: ﴿لِيَبۡلُوَكُمۡ أَيُّكُمۡ أَحۡسَنُ عَمَلٗاۚ﴾[الملك: ۲]. «تا شما را بیازمید که کدامیک بهتر عمل میکنید».
فضیل بن عیاض گوید: معنی آن خالص و صائب باشد. به او گفته شد معنی آنها چیست؟ جواب داد: عمل اگر خالص باشد ولی صائب نباشد قبول نمیگردد و هرگاه صائب باشد ولی خالص نباشد مقبول نیست حتی زمانی که هم خالص و هم صواب باشد. خالص آن است که برای خدا باشد و صائب این است که براساس سنت صورت گرفته باشد.
عمر بن خطاب در دعایش میگوید: «اللهم اجعل عملي كله صالحًا، واجعله لوجهك خالصًا، ولا تجعل لأحد فيه شيئًا»«پروردگارا عملم را همگی صالح گردان و آن را برای خود خالص نما و در آن شریکی قرار مده». این همان دین اسلامی است که خداوند رسولانش را به خاطر آن مبعوث و کتابهایش را به خاطر آن نازل کرده است و آن تسلیم شدن برای پروردگار واحد است، هرکس برای او تسلیم نگردد، از عبادتش روی برتافته است. خداوند متعال میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَسۡتَكۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِي سَيَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ ٦٠﴾[المؤمن: ۶۰]. «کسانی که از عبادت من تکبر ورزند ذلیلانه و با خواری آنها را وارد جهنم میکنم». و هرکس برای خداوند و دیگری تسلیم شود چنین فردی مشرک است و خداوند مشرکان را نمیبخشد چنانکه میفرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَغۡفِرُ أَن يُشۡرَكَ بِهِۦ﴾[النساء: ۴۸]. لذا خداوند دارای حقی است که هیچ مخلوقی با او در آن شریک نیست. پس جز الله عبادت نمی شود و جز او نباید از کسی خوف داشت و جز برای او نباید تقوی پیشه کرد و تنها باید بر او توکل نمود و فقط باید او را طلبید و به فریادرسی خواند همانگونه که میفرماید: ﴿فَإِذَا فَرَغۡتَ فَٱنصَبۡ ٧ وَإِلَىٰ رَبِّكَ فَٱرۡغَب ٨﴾[الإنشراح: ٧- ۸]. «هرگاه از کار فارغ شدی در عبادت خدا بکوش و به سوی پروردگار خویش توجه نما». و میفرماید: ﴿۞وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِيَّاهُ﴾[الإسراء: ۲۳]. «و پروردگارت امر کرده جز او را نپرستید». و میفرماید: ﴿وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَيَخۡشَ ٱللَّهَ وَيَتَّقۡهِ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ ٥٢﴾[النور: ۵۲]. «هرکس خدا و رسولش را اطاعت و از خدا بترسد و تقوای او را داشته باشد آنها رستگاران هستند». پس اطاعت از آن خدا و رسولش و خوف و تقوی تنها از آن خداست. خداوند متعال میفرماید: ﴿وَلَوۡ أَنَّهُمۡ رَضُواْ مَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَقَالُواْ حَسۡبُنَا ٱللَّهُ سَيُؤۡتِينَا ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ وَرَسُولُهُۥٓ إِنَّآ إِلَى ٱللَّهِ رَٰغِبُونَ ٥٩﴾[التوبة: ۵٩]. «اگر به آنچه خدا و رسول به آنها داده راضی بودند و میگفتند: خداوند برایمان کافی است و خداوند از فضل خود و رسولش خواهد داد و به سوی الله تعالی راغب و خواهانیم». پس رغبت و کفایت تنها از آن خداست ولی دادن از آن خدا و رسول میباشد. چنانکه میفرماید: ﴿وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْۚ﴾[الحشر: ٧]. «هرچیز را رسول خدا به شما دهد برگیرید و از هر چیزی شما را نهی کند دوری جوئید».