دکتر محمد عماره
میدانم که برادرم د. عبدالخبیر از زمرهی کسانی است که به این قضیه اهتمام میورزند و شاید او در چارچوبی میاندیشد که مسائل مهمی را که در فکر دارد، عرضه کند، حقیقت تمام سؤالهایی که به دستم رسید حول این موضوع است که: چاره چیست؟ درست است که ما در محدودهی آنچه در اختیار داریم - همچون افرادی که خود را مشغول فکر کردن میکنند - چیزی را که خداوند ما را به سویش هدایت میکند، میگوییم و شیخ ما غزالی کتابش تحت عنوان «صیحة تحذیر من دعاة التنصیر» را تقدیم کرد که بیش از چند بار چاپ و به فروش رسیده است. این دانشمندان فاضل به دانشجویان جنوبشرق آسیا و کسانی که آماج حملات ترویجی مسیحیت قرار گرفتند، اجازه داد تا این کتاب را به زبانهای خودشان ترجمه کنند و من کتابی در مورد «استراتژی ترویج مسیحیت در جهان اسلام - پروتکلهای بزرگان مسیحی ترویج مسیحیت» نوشتهام و از خداوند میخواهم که ما را در ترجمهی این کتاب به زبانهای کشورهای آسیا و آفریقا - مشکلی که بیشتر ما با آن مواجه هستیم - یاری کند. من در فصل آخر پیشنهاد کردهام که این کتاب قطور دستورالعملی باشد برای کار یک کمیسیون و جلسهای که مؤسسات و در رأس آن الأزهر برگزار میکند و این سمینار در مورد بحثی باشد که اثرات این نقشهها را بر واقعیت روشن کند و اینکه چگونه ما، کیان اسلام را پاس بداریم و چگونه نبرد و درگیری را به قلب دشمنان منتقل کنیم؟ این علاوه بر کتبی است که دکتر عبدالخبیر ذکر کرد.
اما راجع به این سؤال که: چاره چیست؟ میگویم: شامیر، رابین وپرز به جهان عربی اسلامی تشکیل جبههای با گرایش غیراسلامی متشکل از حکومتهایمان عرضه کردند و ما نیز طرح جبههای دیگر ارائه میدهیم. پس به همهی کسانی که خواهان پاسداری از وطنی مستقل هستند - به رغم اختلافات مشرب آنان - میگویم: ما وطنی مستقل میخواهیم. و آنگاه باید هر یک از ما به طرحش بشارت دهد، و ملیگرا و اسلامگرا، هر یک به طرحش دعوت کند، اما اگر وطنی مستقل وجود نداشته باشد، انگیزهای برای هیچکس باقی نخواهد ماند تا به طرحش فرا خواند.
در مقابل جبههی پوچ و دروغین اسرائیل میگویم: بر همه (اسلامگرایان و ملیگرایان) واجب است که یکپارچه برای مقابله با کسانی که در پی قلع و قمع ریشه و بنیاد و هویتمان هستند، متحد شوند و این نبرد حقیقی است و بار دیگر میگویم: ما فقط قادریم که فکر کنیم و آنچه را که خداوند به وسیلهی آن، برایمان گشایشی میدهد، بگوییم و از برادرانمان که دارای تنظیمات، جنبشها و احزاب هستند، خواهش میکنیم که جنگ را در درجهی اول، داخلی محسوب نکنند و بلکه رویارویی با غرب و غدههای سرطانیشان در سرزمینهای به حساب آورند.