اختلافات اساسی بین نظام اسلام و قوانین ساختگی
نظام اسلام با قوانین ساختگی در سه مورد اختلاف اساسی و بنیادی دارد:
۱- نظام اسلام ساختهء خداوند است، اما قوانین دنیوی ساخته بشر، مسلم است که قوانین بشری همچون خود بشر ناقص و ضعیف و همیشه در حال تغییر و تبدیل است و هرگز بحد کمال نرسیده و نخواهد رسید، و قانون ممکن است درباره گذشته اظهار نظر کند ولی برآینده احاطه ندارد و اما قانون گذار در شریعت اسلامی خداوند است، و در نظام اسلام قدرت، کمال و عظمت خداوند آشکار میگردد، چون پدید آورنده آن است و بر گذشته و آینده احاطه کامل دارد، و بنابراین خداوند علیم و خبیر نظام اسلامی را بگونهای طرح ریزی کرده که تمام اوضاع گذشته و آینده را شامل و در برگرفته است.
۲- قوانین ساختگی بشر یک سری قواعد و مقرراتی هستند که حکومتها برای تنظیم امور و برآوردن نیازهای خود مقرر میکنند بنابراین این گونه قوانین دستوراتی موقت و از جامعه متأخر بوده و همیشه برحسب پیشرفت و یا تغییر حالت جامعه تغییر میکند، اما دستورات شریعت اسلامی را خداوند برای همیشه جهت تنظیم امور جامعه (و فراهم نمودن خواستههای منطقی آن) وضع فرموده است.
قوانین الهی و هم قوانین ساختگی در این امر که برای بهبود و تنظیم، امور جامعه وضع گردیدهاند متفقاند، اما نظام اسلامی این ویژگی را داراست که هرگز تغییر و تبدیل نمییابد و این امر اقتضا میکند که اولاً: نصوص و قواعد شریعت اسلامی دارای عمومیت بوده و تمام نیازهای مختلف و متنوع جامعه در هر زمان جوابگو باشد.
ثانیاً: قوانین آن بگونهای وضع گردد، که در هیچ زمانی با پیشرفت جامعه تضادی پیدا نکند.
آری، واقعیت این است که تمام قواعد و دستورات اسلامی طبق خواسته منطقی اسلام با بالاترین مدار عمومیت و تکامل وارد شدهاند، که بهتر از آن قابل تصور نیست و بیش از سیزده قرن است که از دستورات اسلامی میگذرد و در ظرف این مدت تمام اوضاع و احوال جوامع تغییر یافته است. آرای دانشمندان و علم تجربی بسیار ترقی کرده پیشرفت صنعت و اختراعات بجایی رسیده که انسان اصلاً فکر آن را نمیکرد و برحسب این امور قواعد نظام ساختگی انسانها بارها دستخوش تغییر و تبدیل شده تا با احوال و اوضاع جدید سازگار باشد اما علیرغم این همه تبدیل و دگرگونی تمام نصوص و دستورات نظام شریعت بجای خود ثابت و حفظ گردیده و برتری اصول و دستورات خود را بر تقدم پیشرفت جامعه باثبات رسانده است و به مراتب خیلی بهتر قادر است، جماعتها را منظم و احتیاجات آن را تأمین، امنیت و آرامش آنها را بیمه و تضمین نماید. (زیرا بر اساس فطرت انسانها وضع شده) و با طبیعت آنها سازگاری کامل دارد و تاریخ بر این شهادت میدهد و از دستورات اسلامی جانبداری میکند و همچنین قرآن کریم بهترین گواه بر این است که میفرماید: ﴿وَشَاوِرۡهُمۡ فِي ٱلۡأَمۡرِ﴾[آلعمران: ۱۵۹]. «در کارها با آنها مشورت کن». و نیز میفرماید: ﴿وَأَمۡرُهُمۡ شُورَىٰ بَيۡنَهُمۡ﴾[الشوری: ۳۸]. «و کارشان را بمشورت یکدیگر انجام میدهند». و ارشاد خداوند است: ﴿وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰۖ وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِ﴾[المائدة: ۲]. «در راه نیکی و پرهیزکاری با هم همکاری کنید و در راه گناه و تعدی همکاری ننمایید». و رسول اکرمصمیفرماید: «لَا ضَرَرَ، وَلَا ضِرَارَ فِي الْإِسْلَامِ». «در اسلام ضرر رسانیدن بخود و هم بدیگران جائز نیست».
این همه آیات قرآنی و احادیث پیامبر اسلامصصریحاً در مورد عمومیت احکام اسلامی دلالت میکند و نیز شوری را برای رفع اعمال مضر و زشت و ایجاد انگیزهی تعاون و پرهیزکاری بر جامعه حاکم میگرداند و از اینجا است که برتری نظام اسلام بر نظام ساختگی بشر آشکار میگردد.
ثالثاً: هدف نظام اسلامی تنظیم و توجیه جامعه و ساختن افراد نیکو و صالح و ایجاد حکومت و دولتی نمونه و جهانی بینظیر است.
بنابراین، میبینیم که دستورات قرآنی از هنگام نزول گرفته تا امروز مافوق معیار عالم و بینظیر بوده و در آن اصول و نظریاتی مطرح شده که قبلاً جهان غیر اسلامی بسوی وصول و معرفت آن آمادگی نداشت و بعد از گذشت قرنها متوجه آن شد خداوند بزرگ نظام اسلامی را وضع کرد و آن را الگوی کمال قرار داد تا مردم بسوی بندگی او و اخلاق فاضله رهنمون گردند و به کاملترین نظام دست یابند، اما قوانین ساختگی فقط برای تنظیم جماعات وضع میشود نه برای توجیه و راهنمایی آنها از اینجا است که اینگونه قوانین از جماعتها متأخر بوده و تابع پیشرفت آن قرار میگیرند بتازگی بعضی از قوانین ساختگی تغییر جهت داده و برای تنظیم و توجیه برخی جامعهها بکار میرود چنانکه دولتهایی شعارهای جدیدی سر دادهاند و برای توجیه ملتها و اجرای اغراض شخصی خویش از لفظ قانون استفاده میکنند، همچون شوروی، ترکیه، آلمان، ایتالیا و غیره، و تازه قانون بجایی رسیده که شریعت اسلامی بیش از سیزده قرن پیش از آنجا شروع کرده بود.