گروه دانش آموختگان اسلامی
این گروه تمام تحصیل کردههای تحصیلات عالی و کم رتبه اسلامی را در بر میگیرد و تعداد آنها بسیار است ولی نسبت به تحصیل کردههای اروپایی در اقلیت است و در میان توده مردم مسلمان نفوذ بسزایی دارد، اما در مسئولیتهای دولتی هیچگونه سهمی ندارد و مسئولیتهای بسیار نادری چون وعظ و ارشاد امامت در مساجد و تدریس در مدارس به آنها داده میشود و گاهی هم مسئولیت قضا را نیز دارا میباشد ولی اختیارش محدود است و نمیتواند به جز در مسائل احوال شخصی قضاوت کند.
قبل از دخول قوانین اروپایی در کشورهای اسلامی این گروه سلطه کامله داشت ولی پس از جای گزینی قوانین اروپایی در کشورهای اسلامی دائره قدرت آن کم کم تضعیف و از صحنه عمل خارج گشت و بعد از گذشت مدتی طولانی اکثریت آنها با این وضع مأنوس شدند و با دلی ناخواسته در مقابل آن سکوت اختیار نمودند.
این گروه مسئول مستقیم دفاع از اسلام قلمداد میشود چون از احکام اسلام آگاهتر و در دفاع از اسلام میتواند از قدرت و نیروی بیشتری برخوردار باشد اگر چه بعضی معتقداند دگرگونیها و تحولاتی که در طول تاریخ باربار رخ داده است عجز و ناتوانی این گروه را ثابت کرده است، که دیگر نمیتواند مدافع اسلام باشد چون اکنون نظام اسلامی کاملاً تعطیل گشته و قوانین ساختگی استقرار یافته و جای آن را پر کرده است و گروه جدیدی که از اسلام آگاهی ندارد و ما سوای احکام عبادات و احوال شخصی چیز دیگری نمیداند جای گروه قبلی را اشغال نموده است حتی جهالت و نادانی مسلمانان بجایی رسیده است گمان میکنند قوانین ساختگی که در کشورهای اسلامی اجراء میشوند عین احکام اسلاماند یا لا اقل اسلام اجرای آنها را انکار نمیکند. و دانش آموختگان اروپایی گمان کردند که اسلام نام مسائل عبادی است و هیچ رابطهای با سیاست و صلاحیت حکومت را ندارد و بالآخره بجز از علمای اسلام همه از نظام اسلام بیخبر ماندند برای علما این باعث عیب و سرزنش نمیشود که بارها از اسلام دفاع کردهاند و شکست خوردهاند و شکستشان طبیعتاً سبب نتایج نامطلوبی شده است، و اما برای آنها این موجب ننگ است اگر وقت و کوشش خود را در راه دفاع از اسلام صرف نکنند حقیقت این است که آنها با توجه به زمان نامساعد تمام وقت و توان خود را برای دفاع از اسلام صرف نمودهاند و همیشه در کوشش و جهاد مداوم و مستمر میباشند و از خداوند امید غلبه و پیروزی را دارند.
آری در کشورهای اسلامی گروهی از دانش آموختگان عالی رتبه وجود دارد که بسیار حریص است تا اسلام دوباره مجد خود را بازیابد و این گروه در راه دعوت اسلامی از سرزنش و ملامت هیچ کسی نمیترسد و هیچگونه عیبی جز این ندارد که بیشتر تحت تأثیر اسلاف خود قرار گرفته و اکثر سعی و کوشش خود را در عبادات و وعظ و ارشاد متمرکز نموده است و اگر آنان بیشتر در مورد تعطیل قوانین اسلامی و جایگزینی قوانین ضد اسلامی در کشورهای اسلامی مسلمین را از وظیفه و مسئولیتشان در مقابل این قوانین ساختگی آگاه میکردند و برای جهاد و مبارزه آماده میشدند، آنگاه دعوت آنها بهتر بنفع اسلام و مسلمین میشد و خصوصاً امروز که بعضی از کشورهای اسلامی دارای حکومت دموکراسی هستند و برای بدست آوردن حکومت اکثریت مردم ملاکاند چه عقیده و مرامی که داشته باشند (در انتخابات) موفق میشوند.
روش دعوتی که این گروه جدید بسوی اسلام و عمل به قوانین و دستورات آن در پیش گرفته ممکن است برای گروه بیسواد مؤثر باشد و اما این روش نمیتواند قشر تحصیل کرده اروپایی را قانع کند در حالی که اینها بر تمام زندگی اجتماعی مردم مسلطاند و حکومت در کشورهای اسلامی در دست همین گروه است و چه بهتر بود که علمای اسلام با سعی و کوشش خویش این گروه را قانع و از دستورات اسلام آگاه میساخت و اگر آنها اسلام را میفهمیدند بهترین سفیران و داعیانی برای نشر ایده اسلامی میشدند.