علی علیه السلام امام وحدت

مقدمه

مقدمه

در روزگاری زندگی می‌كنيم كه اسلام تحت تأثير تبليغات غرب، كوتاهی مسلمانان و فشارهای دشمنان يكی از سخت‌ترين دوره‌های خود را سپری می‌كند و اگر مسلمانان از خواب غفلت بيدار نشوند معلوم نيست آينده‌ی مسلمانان چه خواهد شد و چه تاوان سنگينی به خاطر غفلت و بی‌خبری بايد بپردازند و بعد از آن كه قدرت برتر دنيا محسوب می‌شدند اختلاف موجب ضعف مسلمانان شد، ﴿وَءَاتَيۡنَٰهُم بَيِّنَٰتٖ مِّنَ ٱلۡأَمۡرِۖ فَمَا ٱخۡتَلَفُوٓاْ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَهُمُ ٱلۡعِلۡمُ بَغۡيَۢا بَيۡنَهُمۡۚ إِنَّ رَبَّكَ يَقۡضِي بَيۡنَهُمۡ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ فِيمَا كَانُواْ فِيهِ يَخۡتَلِفُونَ ١٧[الجاثیة: ۱۷].

«و نشانه‌های روشنی از دین به آنان دادیم و تنها پس از آن (در قبول اسلام) با هم اختلاف نمودند که با وجود آگاهی از حق، (از روی حسادت) به بغاوت و سرکشی بر یکدیگر پرداختند. بی‌گمان پروردگارت، روز قیامت در میان آنان درباره‌ی اختلاف‌هایشان داوری می‌کند».

و آيا به راستی مسلمانان به همان راهی می‌روند كه يهوديان و مسيحيان قبل از آنها آن را پيموده‌اند؟

شايد ديدگاه من انتقادی باشد ولی به واقع وقتی پيشرفت‌های علمی، صنعتی و مادی دشمنان اسلام را با اسلام مقايسه می‌كنيم احساس ضعف و زبونی وجودمان را فرا می‌گيرد و از اين كه مسئوليت نگهبانی دين خدا بر عهده‌ی ماست، ولی نه تنها نگهبان خوبی نبوديم بلكه با رفتار و كردارمان به اسلام ضربه هم زده‌ايم، احساس شرمساری می‌كنيم. و در حقيقت:
اسلام به ذات خود ندارد عيبی
هر عيب كه هست از مسلمانی ماست

بزرگترين دانشمندان، نويسندگان، محققان در قرون اخير در دنيا، غربی و حتی يهودی‌اند.

آنها به تحقيقات اسلام‌شناسی بيش از مسمانان می‌پردازند و از حربه‌ی اطلاع از اخبار دشمن برای ضربه‌زنی به آن بيشترين بهره را می‌جويند، ولی ما مسلمانان دين اسلام را كاملاً نمی‌شناسيم و حتی بسياری، مفهوم دين را درك نمی‌كنيم و برای همين در دفاع از دين يا عاجزيم، يا متعصبانه بدون جواب دفاع می‌كنيم كه سكوت از اين دفاع بهتر است.

يكی از نشانه‌های ضعف كشورهای اسلامی اين است كه حاكمان بسياری از آن ها خادمان دشمنان اسلام اند، به طوری كه وقتی به مردم بی‌دفاع فلسطين به جرم اين كه ۲۲ درصد باقيمانده‌ی خاك وطن شان را ترك نمی‌كنند رژيم صهيونيستی حمله می‌كند در حالی كه حتی يهوديان و مسيحيان سراسر دنيا به خاطر اين جنايات اشك ريختند، حاكمان كشورهای اسلامی با سران كفر رقصيدند تا جشن كشته شدن كودكان فلسطينی را با قاتلان آنها برگزار كنند و خجالت‌آورتر از اين، اينست كه بسياری از مدعيان دين در كشورهای اسلامی آگاهانه يا ناآگاهانه در خدمت سياست دشمنان اسلام اند و انتفاضه‌ی مردم فلسطين را خودكشی می‌دانند و....

جای نگرانی است يك و نيم ميليارد مسلمان، در بيش از پنجاه كشور جهان زندگی می‌كنند ولی برای دنيا، دشمنان اينها تصميم می‌گيرند. جای تأسف است وقتی فقيرترين كشورهای دنيا اعلام می‌شود بيش از نيمی از آنها كشور اسلامی اند و كشورهای اسلامی اكثراً كشورهای جهان سوم و عقب‌مانده محسوب می‌شوند و اگر نبود لطف خدا در عطای نعمت ذخاير نفتی چه بسا اوضاع بسياری از مسلمانان از مردم كشورهای آفريقای مركزی وخيم‌تر بود.

امروزه صهيونيسم مسيحی و يهودی برای هدف مشترك - پيروزی بر مسلمانان در جنگ‌های آخرالزمان- [۱]متحد شده‌اند و عليرغم اختلافات فراوان اشتراكات را برای حذف اسلام مدنظر قرار داده‌اند، ولی مسلمانان عليرغم اشتراكات فراوان، اختلافات را بهانه‌ای برای جدايی می‌دانند به طوری كه دو فرقه‌ی بزرگ مسلمانان - سنی و شيعه- زبان به طعن و توهين يكديگر باز كرده و گاهاً شاهد درگيری بين طرفداران دو فرقه هستيم. توجه كنيد كه دشمنان اسلام برای هدف باطل يكی شده اند و مسلمانان با اين كه حق هستند اختلاف می‌كنند.

وقتی نظريه پردازان آمريكايی تئوری جنگ تمدن‌ها را اعلام می‌دارند، آن گاه كه يهوديان برای بازسازی معبد سليمان، هزاران مسلمان را می‌كشند و هدف شان از بازسازی معبد، ظهور منجی شان برای نابودی اسلام است، آيا باز هم بايد غافل بود.

آرماگدون، جنگ تمدن‌ها، بازسازی هيكل سليمان، اعتقاد به ظهور منجی در نزد مسيحيان و يهوديان و... هم حكايت از تلاش آن ها برای نابودی اسلام دارد.

و مسلمانان با تكيه بر اختلافات داخلی، زير پا گذاشتن سنت‌ها، توجه به بدعت‌ها، خرافات و عادات ناپسند، سكون در عرصه‌ی علم و دانش و پيشرفت‌های علمی، صنعتی، مادی و فرهنگی به انسان‌هايی عقب‌مانده در دنيا تبديل شده‌اند و به واقع هدف اصلی دين يعنی نيكو زيستن را فراموش كرده‌اند.

به راستی چه مشكلی است كه اسلام بعد از دوران اقتدار اين چنين ضعيف گشته است، مسلمانانی كه در كمتر از يك قرن، نيمی از دنيا را تصاحب كردند و اختياردار جهان گشتند و تا حمله‌ی مغول بر بام جهان حكم می‌راندند، چه بلايی بر سرشان آمده كه امروزه به عراق، افغانستان، فلسطين و لبنان در مدت كمتر از ده سال حمله می‌شود و برادران و خواهران مسلمان‌مان كشته می‌شوند ولی كاری از دست مسلمان ساخته نيست؟ چرا حكومت لائيك و بی‌دين در دولت تركيه روی كار آمده بود؟ چرا ثروتمندترين كشورهای دنيا، غربی اند و مسلمانان اينگونه ضعيف شده‌اند و هزاران چرای ديگر و اين قصه سر دراز دارد....

آری، از زمانی كه مسلمان دست از تلاش كشيد و آگاهی جای خود را به بی‌اطلاعی داد مسلمان حقير شد،

﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوۡمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمۡۗ[الرعد: ۱۱].

«خدا حال هيچ قومی را دگرگون نخواهد كرد تا زمانی كه خود آن قوم حال شان را تغيير دهند».

از زمانی كه شيطان‌های وجودمان امر به اختلاف و تفرقه كردند، از زمانی كه مسلمان قرآن را از صحنه‌ی زندگی حذف كرد و آنرا به كتاب مردگان يا نماد عروسی تبديل كرد، از زمانی كه نيمی از مسلمانان نماز نمی‌خوانند، از زمانی كه تلاش‌های علمی و مادی جای خود را به درگيريهای فلسفی و كلامی داد، از زمانی كه بدعت‌ها سنت شد، از وقتی كه مسلمانان را ناآگاه نگه داشتند تا بر آنها حكومت كنند، از زمانی كه علماء دين را به دنيا فروختند و مردم تقليد را جای تحقيق نشاندند و وحدت تبديل به تفرقه شد مسلمان زبون شد.

امروز بايد بپاخيزيم، دست در دست هم اسلام را نجات دهيم كه نجات اسلام وظيفه‌ی همه مسلمانان است. ديگر زمان تكفير يكديگر و شعارهای پوچ سر آمده است، تا كی بايد اختلاف ادامه يابد و موجب ضعف مسلمانان گردد. با گفتگو و تحقيق و آگاهی می‌توان اختلافات را حل كرد، خداوند در قرآن می‌فرمايد:

﴿فَبَشِّرۡ عِبَادِ ١٧ ٱلَّذِينَ يَسۡتَمِعُونَ ٱلۡقَوۡلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحۡسَنَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ هَدَىٰهُمُ ٱللَّهُۖ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمۡ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ ١٨[الزمر: ۱۷ و ۱۸].

[ای رسول، پس به بندگانم مژده بده... * ... آنان که گوش به سخن می‌سپارند و از بهترین آن پیروی می‌کنند. ایشان کسانی هستند که الله آنها را هدایت نموده و چنین کسانی، خردمندند].

و با دليل بايد از دين خدا حمايت كرد نه با تعصب و تقليد ﴿سَيَقُولُ ٱلَّذِينَ أَشۡرَكُواْ لَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ مَآ أَشۡرَكۡنَا وَلَآ ءَابَآؤُنَا وَلَا حَرَّمۡنَا مِن شَيۡءٖۚ كَذَٰلِكَ كَذَّبَ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡ حَتَّىٰ ذَاقُواْ بَأۡسَنَاۗ قُلۡ هَلۡ عِندَكُم مِّنۡ عِلۡمٖ فَتُخۡرِجُوهُ لَنَآۖ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ وَإِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا تَخۡرُصُونَ ١٤٨[الأنعام: ۱۴۸].

«آنان كه شرك آورند خواهند گفت: اگر خدا می‌خواست ما و پدرانمان مشرك نمی‌شديم و چيزی را حرام نمی‌كرديم. بگو: آيا شما بر اين سخن مدرك قطعی داريد تا به ما ارائه دهيد؟ همانا شما پيروی جز از خيالات باطل نمی‌كنيد و جز به گزافه و دروغ سخن نمی گوييد».

بايد توجه داشت كه اسلام گفتگو با اهل كتاب را هم نيكو شمرده:

﴿۞وَلَا تُجَٰدِلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ إِلَّا بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُ إِلَّا ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنۡهُمۡۖ[العنکبوت: ۴۶].

«و شما مسلمانان با اهل كتاب جز به نيكوترين طريق، بحث و مجادله مكنيد مگر با ستمكاران از آنها».

و در ديدگاه اسلام حتی مشركان حق دارند كلام الهی را بشنود بدون اين كه مجبور به تغيير دين خود باشند، ﴿وَإِنۡ أَحَدٞ مِّنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ ٱسۡتَجَارَكَ فَأَجِرۡهُ حَتَّىٰ يَسۡمَعَ كَلَٰمَ ٱللَّهِ ثُمَّ أَبۡلِغۡهُ مَأۡمَنَهُۥۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمۡ قَوۡمٞ لَّا يَعۡلَمُونَ ٦[التوبة: ۶].

«و اگر يكی از مشركان به تو پناه آورد بدو پناه ده تا كلام خدا را بشنود و پس از شنيدن سخن خدا او را به مأمن و منزلش برسان، زيرا كه اين مشركان مردمی نادانند».

ولی آنچه كه قرن‌هاست شاهد آنيم اين است كه مسلمانان حتی علاقه به گفتگو و رفع اختلافات بين خود ندارند و آمار مطالعه، آگاهی و تحقيق در بين مسلمانان جهان تأسف‌آور است.

﴿۞لَّا يُحِبُّ ٱللَّهُ ٱلۡجَهۡرَ بِٱلسُّوٓءِ مِنَ ٱلۡقَوۡلِ إِلَّا مَن ظُلِمَۚ[النساء: ۱۴۸].

«الله بانگ زدن به بدی را دوست ندارد مگر آنکه کسی مورد ستم قرار گرفته باشد. و الله، شنوای داناست».

﴿وَلَا تَسُبُّواْ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ فَيَسُبُّواْ ٱللَّهَ عَدۡوَۢا بِغَيۡرِ عِلۡمٖۗ[الأنعام: ۱۰۸].

«و به آنچه مشركان غير از خدا می‌خوانند دشنام ندهيد تا مبادا آنها از روی ظلم و جهالت خدا را دشنام دهند».

اختلاف جزئی علی (عليه السلام) با اصحاب رسول (صلى الله عليه وآله وسلم) بر سر خلافت را به طور غلوآميز بزرگ كردن اشتباه است اين اختلاف هزار و چهار صد سال پيش پايان يافت ولی مسلمانان امروز هنوز بر سر خلافتی كه پايان يافته با هم درگيرند،

﴿تِلۡكَ أُمَّةٞ قَدۡ خَلَتۡۖ لَهَا مَا كَسَبَتۡ وَلَكُم مَّا كَسَبۡتُمۡۖ وَلَا تُسۡ‍َٔلُونَ عَمَّا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ١٤١[البقرة: ۱۴۱].

«آن گروه پيشين، همه درگذشتند، هر چه كردند برای خود كردند و شما نيز هرچه كنيد به سود خويش كنيد و شما مسئول كار آنان نخواهيد بود».

قرآن به ما دستور تفحص در امور زندگی و دينی را داده و به اعلام داشته حق نداريم انسانی را كه اظهار اسلام كند كافر بشماريم، ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا ضَرَبۡتُمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ فَتَبَيَّنُواْ وَلَا تَقُولُواْ لِمَنۡ أَلۡقَىٰٓ إِلَيۡكُمُ ٱلسَّلَٰمَ لَسۡتَ مُؤۡمِنٗا[النساء: ۹۴].

«ای مومنان! هنگامی که (به قصد جهاد) در راه الله سفر می‌کنید، به‌درستی بررسی نمایید و به کسی به شما سلام کرد و اظهار اسلام نمود، نگویید: مومن نیستی».

امروز نگهبان اسلام ما هستيم و مسئوليت اتحاد با ماست و جز از اسلام نبايد تبعيت كنيم،

﴿وَمَن يَبۡتَغِ غَيۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِينٗا فَلَن يُقۡبَلَ مِنۡهُ وَهُوَ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ ٨٥[آل عمران: ۸۵]. «و هرکس دینی جز اسلام بجوید، هرگز از او پذیرفته نمی‌شود و در آخرت از زیان‌کاران خواهد بود».

قرآن يكی از اهداف آمدن پيامبران را رفع اختلافات معرفی می‌كند. پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) نيز توانست تفرقه ملت عرب را در انقلاب عظيم اسلام به وحدت تبديل كند و علی (عليه السلام) به عنوان امام مردم همه تلاش خود را برای تحقق وحدت به كار بست و حتی بعد از وفات پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) با وجود اين كه خود را بهترين گزينه برای جانشينی حضرت پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) می‌دانست و بارها اعلام كرد كه شايسته‌ترين فرد برای خلافت است ولی هيچ گاه حاضر نشد به خاطر مصلحت شخصی وحدت جامعه را به خطر اندازد و حتی بارها به خلفا در حفظ وحدت و اقتدار جامعه‌ی اسلامی مشورت و ياری داد و در دوران خلافتش با وجود آشوب و تنش فراوان، هدف علی (عليه السلام) در برقراری اتحاد و وحدت تغيير نكرد و برای تحقق آن از هيچ تلاشی فروگذاری نكرد.

در اين نوشته برای اين كه اهميت وحدت و اتحاد را ثابت كنيم به سراغ آيات قرآن و زندگی علی (عليه السلام) می‌رويم و به وحدت به عنوان بهترين راه اقتدار مسلمانان اميدواريم و امام علی (عليه السلام) نيز می‌تواند به عنوان اسوه‌ی وحدت مورد بررسی قرار گرفته تا هم کسانی که ادعای پيروی از علی (عليه السلام) دارند، در عمل به او اقتدا كنند و هم ديگر مسلمانان از علی(عليه السلام) بهره‌ها جويند. ان شاء الله مسلمانان به ريسمان وحدت چنگ زنند و تفرقه نكنند:

﴿وَٱعۡتَصِمُواْ بِحَبۡلِ ٱللَّهِ جَمِيعٗا وَلَا تَفَرَّقُواْۚ[آل‌عمران: ۱۰۳].

«همگی به ریسمان الهی چنگ بزنید و پراکنده نشوید».

﴿وَلَا تَكُونُواْ كَٱلَّذِينَ تَفَرَّقُواْ وَٱخۡتَلَفُواْ مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَهُمُ ٱلۡبَيِّنَٰتُۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ عَذَابٌ عَظِيمٞ ١٠٥[آل عمران: ۱۰۵].

«همانند کسانی نباشید که پراکنده شدند و پس از آنکه برایشان نشانه‌های آشکاری آمد، اختلاف ورزیدند. عذاب بزرگی در انتظار چنین کسانی است».

﴿أَفَتُؤۡمِنُونَ بِبَعۡضِ ٱلۡكِتَٰبِ وَتَكۡفُرُونَ بِبَعۡضٖۚ[البقرة: ۸۵].

«آیا به بخشی از دستورات کتابِ (آسمانی) ایمان می¬آورید و به بخشی دیگر کفر می‌ورزید؟!».

و بايد مواظب باشند كه عده‌ای برای نابودی دين خدا هر دروغی را به خدا و رسولش نسبت می‌دهند و نظرات خود را بر قرآن تحميل كرده تا بتوانند وحدت مسلمانان را از بين ببرند و بهترين روش برای تفرقه، تراژدی غم‌انگيز اختلافات شيعه وسنی است، اختلافاتی كه با چاشنی دروغ تفرقه خواهان، به دشمنی بين مسلمانان خواهد انجاميد.

﴿وَإِنَّ مِنۡهُمۡ لَفَرِيقٗا يَلۡوُۥنَ أَلۡسِنَتَهُم بِٱلۡكِتَٰبِ لِتَحۡسَبُوهُ مِنَ ٱلۡكِتَٰبِ وَمَا هُوَ مِنَ ٱلۡكِتَٰبِ وَيَقُولُونَ هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ وَمَا هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ وَيَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡكَذِبَ وَهُمۡ يَعۡلَمُونَ ٧٨[آل عمران: ۷۸].

«در میان اهل کتاب کسانی هستند که هنگام خواندن تورات، زبانهایشان را می‌گردانند تا شما گمان کنید (که آنچه می¬¬خوانند) از کتاب (آسمانی) است. حال آنکه جزو کتاب نیست. و می¬¬گویند: این کتاب از سوی پروردگار است. و آگاهانه بر الله دروغ می¬¬بندند».

آيا به راستی طرفداران تفرقه، افرادی بی‌خردند كه ناآگاهانه خدمتكار صهيونيزم و دشمنان اسلام اند يا جاسوسانی هستند كه در قبال ايجاد تفرقه، مزد خيانت خود به اسلام را می‌گيرند، بالاخره از اين دو حالت خارج نيست.

[۱] آرماگدون.