یک کتاب انقلاب

دو ویژگی بنیادی تفهیم القرآن

دو ویژگی بنیادی تفهیم القرآن

بدون شک خدمتی که «تفهیم القرآن» انجام داده، و نقشی که هنوز هم بر عهده دارد، بسیار حیاتی و بزرگ و تاریخی است. نه تنها از این نقطه نظر بلکه حتی از نقطه نظر علمی و پژوهشی نیز جایگاه «تفهیم القرآن» بسیار والاست. این از جمله کتاب‌هایی است که قرن‌ها زنده می‌مانند. کتاب‌هایی که تنها جزئی از بدنه تاریخ نیستند بلکه تاریخ سازند.

در اینجا به برخی از ویژگی‌هایی که در «تفهیم القرآن» نمایان است بصورتی بسیار گذرا اشاره می‌کنیم.

پیش از هر چیز به دو ویژگی اساسی که مزاج، اسلوب و شیوه، انداز و بیان، تفسیر و توضیح، موضوعات و بحث‌ها، ادب، هدف و تمام کیان تفیهم القرآن را متأثر کرده‌ و در حقیقت رنگ و آهنگ این کتاب تاریخی را معین نموده، تار و پود آن را تشکیل می‌دهد، را ذکر می‌کنیم.

اولین سخن بنیادی این است که نقطه نظر و دیدگاهی که «تفهیم القرآن» از روزنه آن قرآن را مورد مطالعه قرار داده این است که این کتاب برنامه و دستور هدایت و رستگاری است. قرآن کریم به عنوان کتاب هدایت و رستگاری می‌خواهد در هر فرد، و در تمامی امت روحیه فکر و اندیشه و مطالعه و درک و شعور را بصورتی زنده و متحرک فعال سازد. قرآن در انسان یک احساس و شعور جدید - احساس بندگی - می‌آفریند. آغاز این تبدیل و دگرگونی را در ساختار شخصیت نوین قلب، و درک هویت، و سرآغاز اندیشه و تفکر قرار می‌دهد. در کنار تغییر زاویه دید و نحوه نگرش این کتاب هدایت و رستگاری برنامه‌ای متکامل برای زندگی فردی و اجتماعی به بشریت عرضه می‌دارد. تصوری واضح و روشن از صراط مستقیم و راه راست را جلوی دیدگان انسان قرار می‌دهد. و در هر زمینه از زندگی اصول و ضوابط عمومی، و در مهمترین گوشه‌ها و جوانب آن راهنمائی‌های تفصیلی مورد نیازی که به؛ دستور و قانون، قضا و قدر، اصول و ضوابط، آداب و احساسات و عواطف، کیفیات و محرکات عمل وابسته‌اند را تقدیم می‌دارد. این راهنمائی‌ها تنها در دایره اخلاق محدود نمی‌شود، بلکه تمام شعبه‌های زندگی را دربر می‌گیرد؛ چه زندگی فردی باشد یا زندگی اجتماعی، چه به قضایای سیاسی ربط داشته باشد یا به روابط اجتماعی، چه جوانب عدالت و دادگستری را دربرگیرد یا تجارت و بازرگانی را، چه مربوط به زندگی خانوادگی باشد یا که تمدن بشری، چه به مسائل و روابط قومی و ملی ربط داشته باشد یا که به روابط بین المللی.

بدینصورت این کتاب هدایت - کلام الله مجید - تمامی تغییر و تحولات، و جذر و مدهای زمانه را مد نظر قرارداده، ضابطه و برنامه زندگی کاملی فراهم نموده است.

انسان تنها وقتی که تصور کلی زندگی در دیدگان او روشن و واضح بوده در پی این باشد که مسیر رودخانه زندگی را بطور کلی بسوی قرآن تغییر جهت دهد، می‌تواند این کتاب را بدرستی بفهمد و به اوامر و دستورات آن جامه عمل بپوشاند.

البته اینطور نیست که پیش از «تفهیم» کسی این سخن را نگفته باشد. در حقیقت تصور کتاب هدایت بودن قرآن کریم در هر تفسیری است. و همچنین برنامه شمولی زندگی در سایه قرآن در قدیم بوده و در دوره جدید نیز چند تفسیر اولین اهمیت را بدان ملحوظ داشته‌اند. بعنوان نمونه می‌توان از تفسیر المنار - رشید رضا ـ، و ترجمان القرآن مولانا آزاد نام برد. {متأسفانه هر دو تفسیر نامبرده کامل نشده‌اند}. البته آنچه قابل توجه است این است که بطور عموم نقطه نظرهایی تنگ و اهتمام به برخی ویژگی‌ها آنچنان بر این میدان چیره گشته بود که نقشه‌ای روشن و برنامه‌ای شامل و دقیق از نظام زندگی تشکیل نیافته است!

تفسیرهای کلامی بحث‌ها و مناظره‌های عقیده‌ای را مطرح ساخته، تفسیرهای اخباری فضا را با روایات اسرائیلی ابرآلود نموده، تفسیرهای لغوی و ادبی بطور عموم آنچنان غرق بحث در زیبایی شیوه بیان و معجزه‌های ادبی شده، که بجای پرداختن به مفهوم و معنا و مراد آیات قرآن بیشترین توجه به الفاظ و کلمات داده شده است. در جانبی از تفسیرهای فقهی جزئیات و اختلاف‌های مذهبی آنچنان محوریت یافتند که گل و غنچه جلوی چشمان نمایان شد ولی دیدگان از دیدن باغ محروم ‌ماندند. تفسیرهای عارفانه آنچنان به جوانب روحانی و تزکیه و پاکی نفس و زیبانمائی احساسات و جذبات فرو رفت که تصور نظام زندگی و برنامه ابتدائی آن بکلی در پشت صحنه ناپیدا مانده، نوعی تقدس مآبی دینی و رهبانیت یونانی رونما شد. برخی از تفسیرهای شمولی و جامع همه این جوانب را جمع کرده‌اند، اما خواننده در انبوه این تنوع و رنگارنگی و شلوغی به سختی می‌تواند توجه خود را به خد و خال اساسی برنامه زندگی مرکوز دارد. گویا عملا در تفسیرها همه آنچه که می‌تواند نقش و نگار برنامه درست زندگی را واضح و روشن کند وجود دارد، ولی همه این چیزها آنچنان بهم آمیخته و درهم و برهم شده‌اند که برای جدا کردن آن‌ها از یکدیگر نیاز است انسان زرگر و طلا سازی ماهر باشد. تفیهم القرآن برای دانشمندان و عالمان و همچنین برای عامه مردم این خدمت را انجام داده است.

سخن اساسی دوم در مشخص کردن ویژگی دیگر «تفهیم القرآن» این است که؛ قرآن پاک تنها یک کتاب، یک کتاب الهامی، یک کتاب تاریخی، یا یک کتاب بزرگ نیست، بلکه شناسه اساسی آن این است که این هدایتی است جاویدان، از سوی پروردگار و آفریننده جهانیان فرستاده شده تا به سوی رسالت و دعوتی ویژه مردم را بخواند و جد و جهد و انقلابی را بر پا کند. این کتاب دعوت و جنبش و حرکت است.. قرآن پرچمدار پیامی و رهبر و داعی یک دعوت و جنبش و حرکتی است. وظیفه کاشتن یک نظریه، و ساختار امت و ملتی را بر عهده دارد تا آن را به سوی برپایی هدف و برنامه‌ای ویژه به حرکت درآورد. برای این دعوت و این تلاش و کوشش و حرکت جهت‌یابی می‌کند، هدف و آرمان، اصول و مقررات، دستور العمل و قانون و برنامه فراهم می‌کند. نقشه و شیوه زندگی فردی و اجتماعی انسان‌های در حال کار و فعالیت را مشخص می‌کند.

ویژگی‌ها و صفات، حرکت و نیرو، جذبات و احساسات لازم برای انجام این کار را بوجود می‌آورد. این کتاب در زندگی فرد، و در زندگی جامعه و در نهایت در تمام جهان کشمکش و دگرگونی و تغییراتی را بوجود می‌آورد... کشمکش در میان حق و باطل تا نظام و برنامه زندگی بر اساس عدالت و حق جاری گردد و در نهایت باطل تسلیم شده سلاح بر زمین نهد.

این کتاب تصور و دیدگاهی ویژه از کائنات و انسان و زندگی تقدیم می‌کند. افرادی که این دیدگاه و تصور حیات را بپذیرند، زندگی آن‌ها را بر اساس نقشه‌ای خاص اصلاح می‌کند. و با کسانی که او را قبول ندارند برنامه‌ای دراز مدت از جهد و تلاش و دعوت و تبلیغ و مناظره را در پیش می‌گیرد. این تصور که قرآن کتاب دعوت است شاه کلیدی است که تمام مشکلات و نارسائی‌ها را از سر راه درک و فهم قرآن برطرف می‌کند. پس از آن؛ اسلوب و شیوه قرآن، راه و رسم استدلال آن، نظم آن، ادب آن، اختلاف و تنوع موضوعات آن، تکرار معانی و افکار در آن، آموزه‌های اخلاقی آن، دستور العمل‌های قانونی آن، پند و اندرزهای تاریخی آن، خلاصه همه سخنان آن قابل فهم و درک خواهند بود، و در کارزار زندگی چراغی بر فراز راه می‌گردد.

شخصی که تلاش دارد قرآن را از این دیدگاه بفهمد، و سعی دارد در روشنایی دستور العمل‌های قرآنی زندگی خود و سایر انسان‌ها را تغییر دهد، آیات قرآن برای او آیاتی که در کتابی نگاشته شده‌اند نمی‌مانند، بلکه آیاتی از زندگی می‌گردند و او احساس می‌کند که در گام به گام زندگی او را رهنمایی می‌کند، چون پدری دلسوز انگش دستش را بدست گرفته او را به جلو می‌برند. اقبال هویت و شخصیت مؤمن را از این نقطه نظر چنین بیان داشته:

.... در ظاهر قاری است که قرآن تلاوت می‌کند، و در حقیقت اوست خود قرآن!

علامه اقبال در جایی از نوشته‌هایش می‌فرمایند: قرآن را چنان بخوان که گویا بر قلب تو نازل می‌شود. اینچنین قرآن سرچشمه معرفت الهی، منبع دعوت اسلامی، قانون اساسی جنبش اسلامی، اساسنامه انقلاب اسلامی می‌گردد، و مسیر رود خروشان زندگی را به سوی سعادت و نیکبختی سوق می‌دهد.

تفهیم القرآن نگاه‌ها را به این برنامه انقلابی قرآن متوجه می‌سازد. این نیز حرف جدید یا اکتشاف عجیبی نیست که مولانا مودودی برای اولین بار اختراع کرده باشد و پیشینیان یا متأخران در تفسیرها و سایر نوشته‌های خود بیان نداشته باشند. آنچه در تفیهم القرآن نمایان است این است که در مطالعه سراسر قرآن این نقطه نظر غالب است، و در هیچ جایگاه اساسی و اصولی و یا فرعی و جزئی از نگاه‌ها پنهان نمی‌ماند. تفسیر در بین خواننده و هدف قرآن از آمدنش پرده‌ای نمی‌گذارد، بلکه همه پرده‌ها و سدها را از سر راه برچیده به پیش می‌رود، تا جان و دل و روح و روان هر لحظه به این هدف و آرمان متوجه باشند.

از این جهت تفهیم القرآن آنچه به شأن نزول آیات قرآنی مربوط می‌شود را به شیوه خاص خود مطرح ساخته است. نویسنده تفهیم القرآن تلاش نموده جلوی خواننده‌اش موقعیت و وضعیت و حالتی را که بر جامعه آن زمان؛ در زمان نزول سوره‌ای معین یا آیاتی و یا جزئی از سوره، حاکم بوده را زنده کند، و تصویری گویا و قابل لمس از آن را جلوی چشم او قرار دهد، تا او بخوبی احساس کند دعوت اسلامی و جنبش اصلاحی در آن برهه از زمان چه حالتی داشته، برای حل چه مسائلی تلاش می‌کرده، چه امکانات و وسائلی در اختیار داشته، و با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم می‌کرده. این اوضاع و شاخصه‌های زنده قرآنی چه راهنمائی‌هایی برای هر برهه از زمان می‌توانند داشته باشند، و برای زمان ما از چه اهمیت و مناسبتی برخوردارند.

تفهیم القرآن تنها تصویر و شیوه زندگی قرآنی را شرح و بسط نمی‌کند، بلکه بر صفحات آن تاریخ پیامبران و بخصوص تاریخ دعوت و رسالت رسول اکرم ج، و تاریخ کامل جنبش اسلامی که زیر قیادت و رهبری و امامت آن حضرت بود نیز به تصویر کشیده شده است. و این شاهکاری قابل فخر برای تفهیم القرآن به شمار می‌رود.

دو ویژگی خاصی که درباره فهم ودرک قرآن در بالا ذکر آن رفت، هر دو به اسلوب و روشی نوین و با عاطفه و احساساتی پرشور و تاب در تفهیم القرآن به بهترین صورت نمایانند. و بدون شک اجتماع این دو ویژگی در یک تفسیر با این روش نمونه و زیبا، کاری است بی‌مانند. از اینروست که تفهیم القرآن خورشیدی است تابان در کهکشان ادبیات تفسیری ما، که با روایات و اخبار گذشتگان نیز میانه‌ای بسیار قوی دارد، و بهترین امین و حافظ آن‌هاست، و درعین حال در بین آن‌ها رنگ و روی ویژه خود را نیز داراست. گویا در میان همه است و از همه جدا!...

این دو ویژگی تفهیم القرآن مهمترین و بنیادی ترین ویژگی‌های آن هستند. اهمیت و جایگاهی که این کتاب به عنوان یک تفسیر داراست بماند در جای خود، از دیدگاه ما اهمیت اصلی و مکانت ویژه آن در روشن نمودن آنچه فهم و درک و کنکاوش آن در قرآن مد نظر است، و واضح کردن مواردی است که بر اساس آن‌ها انسان می‌بایستی با کتاب پروردگار خود رابطه‌ای استوار برقرار کند. این بیش از یک تفسیر راه و روش «فهم قرآن» را به خواننده نشان می‌دهد، و بعید نیست که بنا بر همین موضوع پروردگار و صاحب این کلام آسمانی در دل مؤلف نگاشته تا کتاب خود را «تفهیم القرآن» بنامد. و اینجاست که ما احساس می‌کنیم «تفهیم القرآن» خواننده را از خواندن تفسیرهای مهم و قابل ارج در کتابخانه اسلامی بی‌نیاز نمی‌کند، بلکه او را برای رسیدن به آن تفسیرها و سیر و سیاحت در فضای بی‌کران آن‌ها آماده می‌سازد.

در پرتو این تفسیر طالب قرآن بصیرت و روشنائی خاصی می‌یابد. پس از آن او همراه با تفهیم از تمام ادبیات تفسیری ما می‌تواند به بهترین صورت بهره‌مند شود، و از ذخیره و میراث گذشتگان نیز به شکل کامل بهترین استفاده‌ها را ببرد.