حكم ترانه و موسیقی و دلایلی از کتاب و سنت بر حرمت آن

سؤال:

سؤال:

این نامه از طریق صندوق پستی به دست من رسید و می‌خواهم پاسخ آن را بدهم: دلایل کسانی که با بحث و مناقشه‌ ترانه را حرام می‌دانند. کسانی‎که گوش دادن به ترانه، و آوازخوانی را حرام می‌دانند به روایتی از ابن مسعود و ابن عباس و برخی از تابعین استناد جسته‌اند که آنان با استناد به آیه‌ی قرآنی زیر ترانه را حرام دانسته‌اند. خداوند می‌فرماید: ﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَشۡتَرِي لَهۡوَ ٱلۡحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ بِغَيۡرِ عِلۡمٖ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًاۚ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ عَذَابٞ مُّهِينٞ ٦[لقمان: ۶].

«و از مردم کسی هست که سخنان بیهوده را می‌خرد؛ تا به نادانی (مردم را) از راه الله گمراه سازد، و آن (آیات) را به ریشخند می‌گیرد، اینان برایشان عذاب خوار کننده‎ای است».

طرفداران حرام بودن ترانه «لهو الحدیث» را به ترانه تفسیر کرده‌اند. ابن حزم می‎گوید: به چندین دلیل حجتی در این استدلال (بر اثبات مدعی) وجود ندارد. ۱- هیچ احدی جز رسول خداصحق حجت بودن و اقامه‌ی حجت بر دیگران را ندارد. ۲- بسیاری از صحابه و تابعین با آن‌ها (ابن مسعود و ابن عباس) به مخالفت برخاسته‌اند. ۳- نص آیه احتجاج ایشان بدان را ابطال می‌نماید چون در آن قید ﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَشۡتَرِي لَهۡوَ ٱلۡحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ بِغَيۡرِ عِلۡمٖ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًاوجود دارد. و این (به تمسخر و استهزاء گرفتن راه خدا) صفتی‎ست که هر کس آن را انجام دهد بدون خلاف کافر می‌شود. زیرا راه خدا را به استهزا گرفته است. اگر کسی قرآنی را به قصد گمراه کردن مردم و به قصد به استهزا گرفتنش ، بخرد بدون شک کافر می‌شود: و آن‎چه که در این آیه مورد نکوهش و ذم خداوند واقع شده همین است، و خداوند هرگز کسی را مورد نکوهش قرار نداده که سخنان لهو را می‌خرد، تا با استفاده از آن‌ها خود را سرگرم کرده و شادی نفس و راحتی درونی به‎وسیله‎ی آن بدست آورد، و ابداً قصد گمراه کردن مردم از راه خدا را به‎وسیله‌ی آن‌ها ندارد. بنابراین استناد و استدلال به سخن کسانی‎که ذکرشان رفت (ابن مسعود و ابن عباس) باطل است. هم‎چنین کسی‎که خود را به قرآن خواندن و مطالعه‌ی سنت مشغول کند و از این طریق عمداً از ادای نماز واجب خودداری کند، یا خود را به سخنرانی و گفتگو مشغول کند، یا مشغول شدن به مال و ثروت و غیر این‎ها، او را از ادای نماز واجب باز دارد، در مقابل امر خدا ‎فاسق و عصیان‌گر تلقی می‌شود، اما کسی‎که به کارهای فوق مشغول شود ولی مشغول شدنش او را از نماز باز ندارد نیکوکار به شمار می‌آید. (المحلی: ابن حزم ۹/۶۰ چاپ‌: المنیریه) و در مقام بیان حرمت آواز و ترانه به فرموده خداوند استدلال کرده‌اند که در مدح مؤمنان می‌فرماید: ﴿وَإِذَا سَمِعُواْ ٱللَّغۡوَ أَعۡرَضُواْ عَنۡهُ[القصص: ۵۵]. «چون سخنان بی‌فایده بشنوند از آن روگردان شوند».

ترانه هم از جمله لغو است پس روگردانی از آن واجب است. در پاسخ به این استدلال گویم: آن‎چه از ظاهر آیه استنباط می‌شود این‎که کلمه‎ی «اللغو» به معنای سخن نابخردانه چون دشنام و ناسزا گفتن است و بقیه‎ی آیه ناطق به آن است که می‌فرماید: ﴿وَإِذَا سَمِعُواْ ٱللَّغۡوَ أَعۡرَضُواْ عَنۡهُ وَقَالُواْ لَنَآ أَعۡمَٰلُنَا وَلَكُمۡ أَعۡمَٰلُكُمۡ سَلَٰمٌ عَلَيۡكُمۡ لَا نَبۡتَغِي ٱلۡجَٰهِلِينَ ٥٥[القصص: ۵۵] «چون سخنان بی‌فایده بشنیدند از آن روی‎گردان شدند و گفتند عمل ما برای خودمان، و عمل شما برای خودتان، سلام بر شما ما نادانان را نمی‌طلبیم».

آیه‎ی فوق شبیه فرموده‎ی خداوند است که در وصف بندگان موصوف به «عِبَادُ ٱلرَّحۡمَٰنِ» می‌فرماید: ﴿وَإِذَا خَاطَبَهُمُ ٱلۡجَٰهِلُونَ قَالُواْ سَلَٰمٗا ٦٣[الفرقان: ۶۳].

«زمانی‎که نادانان آنان (عباد الرحمن) را مورد خطاب قرار دهند گویند سلام (بر شما)»، اگر فرضاً بپذیریم که مراد از «لغو» در آیه ترانه است، باز هم آن‎چه از آیه استفاده می‌شود این است که روی‎گردانی از شنیدن و ستایش نمودن آن مستحب است و در آیه چیزی وجود ندارد که واجب بودن روی‎گردانی از آن را ثابت کند زیرا کلمه‌ی «لغو» هم‎چون کلمه‎ی «باطل» به معنی اشیاء و امور بدون فایده است و گوش دادن به امور بدون فایده اگر باعث تضییع حقوق و بازداشتن انسان از ادای واجب نشود، حرام نیست.

هم‎چنین به این حدیث استدلال ورزیده‌اند که «کُلُّ لَهْوٍ يَلْهُو بِهِ الْمُؤْمِنُ فَهُوَ باطِلٌ إلاَّ ثَلاثَةٌ، مُلاعِبَةُ الرَّجُلِ أهْلَهُ وَتَأْدِيبُهُ فَرَسَهُ وَرَمْيُهُ عَنْ قَوْسِهِ»، «هر سرگرمی که باعث غفلت مسلمانان شود باطل است مگر سه چیز: شوخی مرد با خانواده‌اش و ادب دادن اسبش و تیراندازی کردن». [رواه أصحاب السنن الأربعه وفیه اضطراب]

چنان‎که مشاهده می‌شود ترانه از این سه خارج است، اما آنهایی‎که گوش دادن به آواز را جایز دانسته‌اند این حدیث را ضعیف پنداشته‌ و گفته‌اند بر فرض صحّت و قوّت باز هم حجتِ حرمت آواز و ترانه تلقی نمی‌شود چون جلمه‎ی «فهو باطل»بر حرمت دلالت نمی‌کند بلکه بر بی‌فایده بودن دلالت می‌نماید. از «ابی الدر داء» منقول است می‌گفت: «من به‎وسیله‎ی چیزی از باطل تمرکز حواس پیدا می‌کنم تا نفسم بر حق قوی‌تر گردد». علاوه بر این [در حدیث] حصر در این سه مراد نیست چون لهو و سرگرمی به‎وسیله‎ی نگریستن بر حبشی‎ها، در حالی‎که در مسجد رسول خداصمی‌رقصیدند خارج از این سه امر است، در حالی‎که این روایت در کتب صحیح به ثبوت رسیده است. و هیچ گمان در این نیست که گردش کردن در باغ‎ها و شنیدن صدای پرندگان و انجام انواع بازی و سرگرمی‎ها، که انسان به آن‌ها برمی‌خیزد همگی حلال هستند، و توصیف هیچ‎کدام از آن‌ها به وصف حرمت جایز نیست، هر چند توصیف آن‌ها به باطل جایز است.

و به این حدیث که امام بخاری آن را ـ به صورت معلق ـ از ابی مالک یا ابی عامر اشعریسروایت کرده استدلال کرده‌اند که رسول خداصفرمود: «لَيَکُونَنَّ قَوْمٌ مِنْ أُمَّتِی يَسْتَحِلُّونَ الْحَرَّ وَالْحَرِيرَ وَالْخَمْرَ وَالْمَعازِفَ»«در میان امت من قومی پیدا می‌شوند که زنا و لباس ابریشم و شراب و ساز و آواز را حلال می‌دانند».

این حدیث هر چند در صحیح البخاری آمده است اما از احادیث (معلقه) بشمار می‌آید نه از «مستندات متصله»، و به همین دلیل و به دلیل منقطع بودن سندش، ابن‎حزم آن را مردود دانسته است و هم‎زمان با تضعیف آن با تکیه بر تعلیق، گفته‌اند سند و متن آن سالم از اضطراب نیستند، چون سندش بر «هشام بن عمار» در دوران است، به «المیزان وتهذیب التهذیب» مراجعه شود.

بسیاری از محدثین این حدیث را ضعیف دانسته‌اند، هر چند بر سرِ ثبوت آن سخن فراوان وجود دارد. و در دلالتش بر معنای مورد نظر، سخن دیگری هست، و آن این‎که حدیث در افاده‎ی معنی حرام بودن ساز و پیانو صریح نیست، زیرا واژه‌ی «يَسْتَحِلُّونَ»ـ چنان‎که ابن الوی ـ گفته دارای دو معنا است: ۱- عقیده دارند که این آلات حلال هستند. ۲- در معنای مجازی به کار رفته که طلب به‎کارگرفتن این اسباب و آلات است، نه قصد تبیین حکم شرعی، زیرا اگر کلمه استحلال در معنای حقیقی به‎کار می‌رفت مخالفت با آن کفر تلقی می‌شد. به دلیل این‎که استحلال حرام کفر است و به این حدیث استدلال نموده‌اند: «إِنَّ اللهَ تَعالی حَرَّمَ الْقَيْنَةَ وَبَيْعَها وَثَمَنَها وَتَعْلِيمَها»«خداند [نزدیکی با] کنیزک آوازخوان و فروش آن و قیمتش و تعلیم آن را حرام کرده است».

در پاسخ به این استدلال می‌گویم: اولاً این حدیث ضعیف است. ثانیاً امام غزالی گفته است مقصود از قینه کنیزکی است که در مجلس میگساری برای مردان ترانه بخواند، و ترانه‌خوانی زن بیگانه برای افراد فاسق و کسانی‎که ترس فتنه از ناحیه‎ی آن‌ها موجود باشد حرام است، و مقصود از فتنه تنها چیزی‎ست که حرام باشد. اما آوازخوانی کنیز برای سیّد و مالکش جایز است، و تحریم آن از این حدیث برداشت نمی‌شود. حتی غیر مالک او نیز می‌تواند در صورت عدم ترس از فتنه، به آواز او گوش فرا دهد، به دلیل روایت صحیحین [بخاری و مسلم] که دو کنیزک در خانه‎ی حضرت عایشه ترانه می‌خواندند (۱/إحیاء، ص ۱۱۴۸) این روایت بعداً خواهد آمد.

ثالثاً: کنیزک‎های آوازخوان عنصر مهمی در نظام برده‌داری به شمار می‌رفتند. نظامی که اسلام به لغو و تصفیه‎ی تدریجی آن همت گماشت زیرا بقای این طبقه (برده‌ها) با حکمت و فلسفه‎ی جامعه اسلامی هم‎خوانی نداشت آن‎جا که سخن از نکوهش نگهداری و فروش کنیزک آوازخوان می‌آید، در واقع یکی از ارکان اساسی نظام ظالمانه‎ی برده‌داری ویران می‌گردد، هم‎چنین به روایت نافع، از ابن عمرباستدلال کرده‌اند که چون صدای نواختن نی از سوی چوپانی را شنید انگشت‎های خود را در گوش‎هایش فرو برد و شتر خود را از راه منحرف کرد و گفت: دیدم رسول خداصصدای نواختن سازی را شنید و چنین کرد. اصل روایت از ابن ماجه است. و ابوداود آن را حدیث منکر دانسته: احمد ابن ماجه و ابوداود این روایت را نقل کرده‌اند و به این روایت نیز استناد جسته‌اند که می‌گوید: «إنَّ الْغِناءَ يُنْبِتُ النِّفاقَ فِي الْقَلْبِ». «ترانه و آواز نفاق را در دل می‌رویاند».

و این در حالی‎ست که حدیث بودن این روایت از رسول خداصبه ثبوت نرسیده است، بلکه آن‎چه ثابت شده این‎که این روایت، قول بعضی از اصحاب است، پس این روایت رأی شخصی غیر معصوم است و غیر او در مورد آن با او به مخالفت برخاسته‌اند زیرا در میان انسان‌ها ـ به‎ویژه صوفی‎ها ـ کسانی هستند که می‌گویند ترانه و آواز باعث نرمش و ترقیق قلب می‌گردد و حزن و پشیمانی بر معصیت را در درون به وجود می‌آورد و شوق به سوی خدا را در دل‎ها به هیجان در می‌آورد. از این رو ترانه را وسیله‌ای برای تجدید نفوس و به نشاط در آوردن عزم و تحریم شوق و علاقه شمرده‌اند و گفته‌اند این امری‎ست که فقط از راه ذوق و تجربه و ممارسه شناخته می‌شود لذا گفته‌اند: هر کسی قوه ذوق و چشیدن داشته باشد از شناخت و معرفت بهره خواهد گرفت. یا شنیدن کی بُوَدْ مانند دیدن و ... نامه‌ای که از طریق صندوق پستی رسیده بود طولانی‌تر از این است، ولی من تنها گزیده و مختصری از آن را بازگو کردم. و در آن دلایل حرام نبودن ترانه و آواز آمده است، حال مرا راهنمایی کنید و مرا از سرگردانی نجات دهید، خدا شما و من را مورد رحمت قرار دهد.