حكم ترانه و موسیقی و دلایلی از کتاب و سنت بر حرمت آن

حکم ترانه و سُرنا و نی

حکم ترانه و سُرنا و نی

بسیاری از علمای سلف ترانه و آواز بدون موسیقی را مکروه دانسته‌اند. و واژه‌ی کراهت در کلام علمای سلف حمل بر تحریم می‌شود.

علمای سلف امت به وفور از ترانه ـ ولو بدون موسیقی ـ نهی کرده‌اند. ابن عباسب گوید: در آیه ﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَشۡتَرِي لَهۡوَ ٱلۡحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ بِغَيۡرِ عِلۡمٖ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًاۚ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ عَذَابٞ مُّهِينٞ ٦[لقمان: ۶]. منظور از لهو حدیث ترانه است. ابن‎مسعودسگوید: سوگند به خدا منظور از آن [لَهْوَ الْحَدِيثِ]ترانه است.

و هم او گفته: «ترانه باعث روییدن نفاق در دل می‌شود».

از رسول خداصبه ثبوت رسیده که: «در میان امت من قومی پیدا می‌شوند که زنا و ابریشم و شراب و ساز را حلال می‌دانند و اقوامی در کنار کوهی منزل می‌گیرند فقیری از خود آن‌ها برای رفع نیاز و حاجت خویش به سوی آن‌ها می‌آید. می‌گویند امروز برگرد و فردا بیا. شب هنگام خداوند آن‌ها را به عذاب خود گرفتار می‌کند و کوه را بر سرشان می‌ریزد و تعداد دیگری از آنان تا روز قیامت مسخ شده و به میمون و خوک تبدیل می‌شوند. امام بخاری این حدیث را موصول نه، معلق روایت کرده است. شیخ‎الاسلام ابن تیمیه/گوید: روایت امام بخاری/در صحیحش به‎صورت معلق و مقطوع‎به، در مورد آلات لهو و ترانه صادق و صحیح است.

فضل پسر عیاض گوید: آواز و ترانه مقدمه زنا است.

خلیفه‌ی اموی یزید پسر ولید می‌گوید: ای بنی امیه از ترانه بپرهیزید چون ترانه حیاء را کم می‌کند و شهوت را افزایش می‌دهد و بنیان مروت را ویران می‌نماید. ترانه نایب شراب است و آن‎چه که مستی با انسان می‌کند ترانه نیز می‌کند، و اگر نتوانستید از آن اجتناب کنید آن را از زنان دور بدارید چرا که ترانه مقدمه و منادی زنا است.

بیهقی در کتاب «شعب الأیمان» روایت کرده است که خالد پسر عبدالرحمن گوید: در لشکر سلیمان پسر عبدالملک بودیم شب هنگام، صدای ترانه بشنید، در اولین لحظات صبح کسی را به دنبال آوازخوان‎ها فرستاد، آن‌ها را آوردند گفت: وقتی اسب شیهه می‌کشد فوراً شترِ ماده بسوی او می‌آید، شتر نر صدایی از خود بیرون می‌آورد، شتر ماده بسویش شتابان می‌دود، بز نر صدایی از خود در می‌آورد، ماده بز به‎طرفش می‌شتابد، مرد هم آواز می‌خواند، زن مشتاق او می‌شود، بعد فرمود این‌ها را اخته کنید. عمر پسر عبدالعزیز گفت: اخته کردن مثله است، و مثله حرام است، بعد آن‌ها را رها کرد. بیهقی در شعب الایمان روایتش کرده است.

ابن القیم/گوید: ترانه دل را به فساد می‌کشد، و اگر دل به فساد کشیده شد در وادی نفاق به هیجان می‌افتد.

و گمان در این نیست اگر ترانه و آواز همراه با آلت موسیقی باشد، تأثیرش بیشتر و حرمتش شدیدتر است.

امام بیهقی/گوید اگر کسی بر آوازخوانی دوام نداشته باشد (یعنی از ترانه خودداری ورزد)، اما به تارزنی روی آورد، این عمل هم به هیچ وجه جایز نیست، چون بنابر آن‎چه در اخبار آمده است تار زدن بدون ترانه هم غیر جایز است. و احادیثی در این زمینه روایت شده است، و ترانه از جمله باطل به شمار می‌آید.

در مورد حکم ترانه از قاسم پسر محمد سؤال شد گفت: من تو را از آن نهی می‌کنم و آن را دوست ندارم، آن مرد گفت: آیا حرام است؟ گفت ای برادرزاده بنگر آیا وقتی خداوند حق و باطل را از هم تمییز داده است ترانه را در کدام قسمت جای داده؟ یعنی ترانه در قسمت باطل است یا در قسمت حق؟

شیخ الاسلام ابن تیمیه/می‌گوید: یکی از مشایخ برای من بازگو کرد که یکی از پادشاهان فارسی خطاب به یکی از مشایخ ـ که مردم را برای آواز و ترانه جمع کرده بود ـ گفت: ای شیخ اگر این راه بهشت است پس راه دوزخ کدام است!!؟

حلیمی/گوید: قول حرام بودن ترانه از این روست که تشویق به حرام، و فریب دادن در آن وجود دارد، و داخل این فرموده خداست که می‌فرماید: ﴿وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِ[المائدة: ۲].

«بر گناه و تجاوز هم‎دیگر را کمک و مساعدت نکنید».

امام بیهقی/می‌گوید: جماعتی از صحابه روایت کرده‌اند که با خود اشعار زمزمه می‌کردند، اما جواز زمزمه و خواندن آن‌ها به‎صورت آواز در اشعاری صادق است که سرودن آن‌ها حلال و جایز باشد و آوازخوانی به آن‌ها در بعضی اوقات جایز و بعضی اوقات حرام است، اگر از اشعار به‎مثابه‎ی ترانه استفاده شود، و شاعر آوازخوانی به‎وسیله‌ای آن‌ها را بعنوان شغل و صنعتی برای خود برگزیند و به‎وسیله‌ی نسبت داده شدن این اشعار به وی شهرت و معروفیت پیدا کند، امام شافعی/می‌گوید شهادت و گواهی دادنش جایز نیست، و این عمل او جزو لهو مکروهی‎ست که به باطل شباهت دارد. و کسی‎که این کار را انجام دهد سفیه و نادان تلقی شده و مروتش ساقط می‌گردد، و کسی‎که برای خود به این عمل راضی باشد هر چند عملش حرامِ انکار تلقی نگردد. در واقع خود را از ارزش انداخته است.

اگر حکم ترانه‌ی‌ بدون موسیقی چنین باشد، حکم آن همراه با موسیقی و ساز و نی چگونه خواهد بود؟

اما ترانه و آوازهای مشتمل بر تشویق فراخوانی به جهاد و دعوت به فضایل، و ترانه‌های که در آن‌ها ستایش و مدح رسول خداصوجود دارد هم‎چون ترانه‌های نزد سلف شهرت نداشته بلکه توسط صوفی‎ها و دراویش وارد حوزه‌ی فرهنگ اسلامی گردیده‌اند.

رضای خداوند به‎واسطه برانگیختن خشم او بدست نمی‌آید، بلکه جلب رضایت خداوند عزوجل از طریق انجام امری که او آن را دوست دارد و از آن راضی است تحقق می‌یابد، و اگر ترانه محبوب و مورد رضایت خداوند متعال می‌بود قطعاً رسول خداصو اصحاب بزرگوار در کسب و استفاده از آن بر ما پیشی می‌جستند.

و اگر باعث تحریک نشاط افراد برای جهاد و امثال آن می‌بود، بی‌شک در استفاده از آن بر ما پیشی می‌گرفتند. بلکه برعکس آن‎چه از اصحاب مشاهده شده این‎که آن‌ها از طریق انجام انواع طاعت و قربات و اجتناب از محرمات، بر تقرب جستن از خداوند حریص بوده‌اند، حتی در میان لشکرها نیز از ترانه و بیهوده‌گویی خودداری کرده‌اند، چنان‎که به نقل از سلیمان پسر عبدالملک/قبلاً بیان کردیم که او در تاریکی شب در میان لشکریان خود صدای ترانه شنید و قصد کرد که آنانی را که شب هنگام مشغول آوازخوانی بوده‌اند اخته کند.

و اگر ترانه و آواز در مدح و ستایش پیغمبرصباشد، باز هم جز محدثات (امور تازه بوجود آمده و بدعت) است، چون ترانه و آوازخوانی در مدح رسول خداصتنها بعد از قرن سوم هجری در جوامع اسلامی رؤیت و شناخته شده است.

آیا چه خیری در این وجود دارد که فردی یک‎سال تمام سنت رسول خداصرا فراموش کند و تنها در یک شب آن هم در قالب آواز و ترانه آن را بیاد بیاورد؟!

حالت چنین انسانی مانند چگونگی رفتار و حالت انسان‎های غربی با مادرانشان است که در طول سال آن‌ها را رها می‌کنند، و فقط یک‎روز به زیارت و دیدارشان می‌روند!

امام ابن تیمیه/می‌گوید: شادمانی و تفریح به‎وسیله‎ی آلات لهو و موسیقی حرام است، حتی اگر در گوش دادن به محبوب‌ترین کلام نزد خداوند ـ یعنی گوش دادن به قرآن ـ از نغمه و آهنگ ترانه استفاده شود. پس چگونه در گوش دادنی که خداوند آن را حرام نموده (ترانه) استفاده از آن‌ها جایز است؟ آیا پیوست و ضمیمه کردن آن‎چه که خداوند حرامش کرده با آن‎چه که حلال است، حرام را حلال می‌کند، و قسمت حرام را محبوب و مورد رضایت خدا قرار می‌دهد؟

امکان ندارد حب قرآن و حب ساز و آواز با هم جمع شوند.

ابن القیم/می‌گوید:

حب الکتاب وحب الحان الغناء
في قلب عبد ليس يجتمعان

محبت قران و محبت آواز و ترانه در دل بنده با هم جمع نمی‌شوند.

از جمله چیزهای محسوس و ملموس این‎که:

کسی‎که از آهنگ و ترانه لذت و کام بگیرد، نمی‌تواند شیرینی و حلاوت تلاوت کلام خدا را بچشد. بلی ممکن است تلاوت مجرد و بدون روح قرآن با آوازخوانی جمع شوند، اما گوش دادن مفید و مؤثر به قرآن، با گوش دادن به ترانه و آواز قابل جمع نیستند. چرا که ترانه جزو کلمات و احادیث لهو است، و انسان را از راه خدا باز می‌دارد، از این روست که خداوند هنگامی که از ترانه ـ به لهو الحدیث ـ یاد می‌کند و می‌فرماید: ﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَشۡتَرِي لَهۡوَ ٱلۡحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ بِغَيۡرِ عِلۡمٖ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًاۚ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ عَذَابٞ مُّهِينٞ ٦ وَإِذَا تُتۡلَىٰ عَلَيۡهِ ءَايَٰتُنَا وَلَّىٰ مُسۡتَكۡبِرٗا كَأَن لَّمۡ يَسۡمَعۡهَا كَأَنَّ فِيٓ أُذُنَيۡهِ وَقۡرٗاۖ فَبَشِّرۡهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ٧[لقمان: ۶ - ۷].

«و از مردم کسی هست که سخنان بیهوده را می‌خرد؛ تا به نادانی (مردم را) از راه الله گمراه سازد، و آن (آیات) را به ریشخند می‌گیرد، اینان برایشان عذاب خوار کننده‎ای است».

در جلمات: ﴿لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِو ﴿وَإِذَا تُتۡلَىٰ عَلَيۡهِ ءَايَٰتُنَا وَلَّىٰ مُسۡتَكۡبِرٗا كَأَن لَّمۡ يَسۡمَعۡهَا كَأَنَّ فِيٓ أُذُنَيۡهِ وَقۡرٗادقت کن، می‌بینی که ترانه سبب بازداشتن از راه خدا است، و کسی‎که ترانه و آواز را دوست دارد نمی‌تواند شنیدن و گوش دادن کلام خدا را دوست داشته باشد، بلکه بر عکس کلام خدا بر او سنگین و گران است.

کسی‎که ترانه را دوست دارد، و بدان گوش می‌دهد اگر از طریق رادیو و تلویزیون مشغول گوش دادن به ترانه باشد، ولی ناگهان آهنگ قرآن به گوشش برسد چه بسا از شنیدن آن ناراحت و آزرده خاطر شود. بنگر که ترانه و آواز چه اثری بر قلب انسان می‌گذارد.

از آن‎چه که مشاهده شد معلوم می‌شود که ترانه انسان را به سوی مکارم اخلاق و فضایل آن دعوت نمی‌کند، بلکه برعکس او را به عشق و دل‎باختگی، محبت و سرگردانی کاذب فرا می‌خواند.

ترانه دربرگیرنده ذکر محاسن زنان و بچه‌گان است!

آیا چه خیری در این چنین چیزی وجود دارد؟